سریال «دولت مخفی»قرار است پیامد‌های جنگ تحمیلی را به نمایش بگذارد

جنگ و خانواده‌های چشم‌انتظار «دولت مخفی»

مدتی است شاهد پخش سریال «دولت مخفی» از شبکه دوم سیما هستیم؛ سریالی با موضوع اجتماعی که قرار است پیامدهای جنگ تحمیلی را در جامعه به نمایش بگذارد.
کد خبر: ۷۴۱۴۱۹
جنگ و خانواده‌های چشم‌انتظار «دولت مخفی»
حسن برزیده که پیش از اینها سریال «مثل هیچ‌کس» را برای شبکه دو ساخته، «دولت مخفی» را نیز برای همین شبکه تولید کرد، اگرچه ادامه کار توسط راما قویدل کارگردانی شد.

البته حضور دو کارگردان برای ساخت یک اثر در کنار هم به شرط هم فکر بودن فی نفسه اشکال ندارد، اما وقتی قرار است کارگردانی از میانه راه به هر دلیلی اثری که مهر و امضایش پای آن است رها کند و کارگردان دیگری آن را ادامه دهد به نظر نگران‌کننده می‌آید، اما آنچه از شواهد بر‌می‌آید یکی از شانس‌های سریال این بوده که فیلمنامه «دولت مخفی» از سه فصل تشکیل شده است.

دو فصل اول که روایتگر دوران دفاع مقدس است و قصه آن به وقایع جنگ تحمیلی و تبعات آن در جامعه و خانواده می‌پردازد، توسط برزیده کارگردانی شده و فصل اردوگاه اسرا در عراق توسط قویدل دکوپاژ شده و فضایی متفاوت دارد.

فیلمنامه اولیه سریال که توسط رحمان سیفی آزاد و داریوش رفیعی نوشته شده و سپس برزیده و سیدمجید امامی آن را بازنویسی کرده‌اند، درباره اسرای ایرانی در عراق و نیز زندگی حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی در زمان اسارت است. داستانی که دهه‌های 60 و 70 را روایت می‌کند و به وقایع جنگ تحمیلی و تبعات آن می‌پردازد.

این سریال داستان سعید، جوانی جنوبی را بازگو می‌کند که در جریان جنگ پدر خود را از دست داده و برای نجات جان دیگر اعضای خانواده‌اش، آنان را به شمال و شهر رامسر می‌آورد؛ شهری که محل سکونت دوستش است. سعید در این حین با خواهرزن دوستش اصغر که از دوران سربازی او را دیده است، آشنا می‌شود. آنان قصد ازدواج دارند، اما هر بار وقوع اتفاقی این امر را به تعویق می‌اندازد. رفت و آمد سعید در مسیر جنوب و شمال چندان به ‌طول نمی‌انجامد و با اسارت او، رابطه‌اش با پروانه قطع می‌شود.

دولت مخفی با روایت زندگی خانواده‌ای در شمال که وضع مالی نسبتا خوبی هم دارند، آغاز می‌شود. خانواده‌ای که باوجود کیلومترها فاصله از جنگ، تحت تاثیر این فضا قرار گرفته و آرامششان به هم خورده است. برزیده چه در بازنویسی و چه در دکوپاژ آغاز فصل اول این سریال سعی دارد، فضای دهه 60 را به تصویر بکشد و برای پیشبرد داستانش از همان ابتدا با مطرح کردن فرار پسر خانواده از سربازی به دلیل ترس از جنگ و تلاش برای رفتن از ایران محملی برای ایجاد اختلاف در بین خانواده‌ای اصیل و سنتی فراهم می‌کند، تا بار اصلی درام قسمت‌های اولیه سریالش را به دوش این خانواده بیندازد و درواقع بازتاب وقوع جنگ در یک خانواده‌ای که فرسنگ‌ها از آن دور هستند به تصویر کشد، اما با ورود سعید به جمع این خانواده، تاثیر جنگ را از منظری دیگر به این خانواده نشان می‌دهد. سعید پسری جنوبی است که در جریان جنگ پدر خود را ازدست داده و در هنگامه جنگ با مرگ دست و پنجه نرم کرده است، اما اکنون ازچشم پروانه، او آدمی است که مشکلات روحی و روانی دارد، در روند تعلیقی که خالق اثر قصد دارد به وجود آورد، البته این شخصیت مهره مناسبی محسوب می‌شود، ولی بازی و نوع شخصیت‌پردازی وی با بازی پژمان بازغی از این هدف کاملا دور است.

سعید به‌عنوان شخصیت اصلی قرار است تا انتها بار درام قصه را به دوش بکشد، بنابراین باید به‌عنوان شخصیت مثبت ماجرا به مخاطب شناسانده شود، پس نمی‌تواند کسی باشد که پروانه او را به دزدی محکوم کند، از سوی دیگر پروانه به‌عنوان کاراکتری که روح لطیف یک نقاش در شخصیت‌پردازی‌اش دیده می‌شود با دیدن صحبت سعید با درختانی که پدر مرحومش نیز آنان را فرزندان خود می‌نامیده نباید این‌گونه مضطرب شود، درختانی که بقول خودش از زمان فوت پدرش خشک شده‌اند و به تعبیر سعید این درختان حق دارند خشک شوند چون با از دست دادن صاحبشان دق کرده‌اند.

پروانه دختر عاقلی است که هدف از کشیدن نقاشی‌هایش درباره جنگ را حفظ ارزش‌ها می‌داند، چنین شخصیتی چگونه صرفا با شنیدن این‌که سعید را به هنگام دزدی در انبار دیده‌اند بلافاصله از کوره در‌ می‌رود و بدون هیچ تحقیقی و بی‌توجه به صحبت‌های شوهرخواهرش (اصغر که کاوه خداشناس بخوبی نقش آن را ایفا کرده است) کار را به کلانتری می‌کشاند. درواقع می‌شود، این‌گونه نتیجه گرفت که پروانه از قسمت اول اتکاء خانواده به اصغر را بارفتار و دیالوگش به مخاطب تفهیم می‌کند.

فضا و لوکیشن دلنشین شمال در سریال «دولت مخفی» آرامشی خاص به مخاطب می‌دهد و اتفاقاتی که تا 4 قسمت اول این سریال مشاهده می‌شود، اتفاقات معمولی است که اگر هر هنرمندی قرار باشد درامی اجتماعی خلق کند، احتمالا چنین مواردی را در اثرش لحاظ می‌کند. داستان همچنین به نوعی به مساله مهاجرت از کشور نیز می‌پردازد، داستان از جایی آغاز می‌شود که پسر خانواده می‌کوشد خانه و باغ خود را به حاج نایبی که در کسب مال از هیچ کاری فروگذار نیست، بفروشد تا او پدر خوانده خانواده شود. تجاوزی آشکار به حریم خانواده که از طریق سوءاستفاده از رویاهای جوانان صورت می‌گیرد. رویایی که پسر خانواده را وامی‌دارد، در زمانی که بسیاری از همسالان او اسلحه به دست در خط مقدم جبهه هستند، او شیوه دیگری برای زندگی خود بیابد.

درواقع برزیده در مقابل جنگی که از جنوب و غرب بر کشور تحمیل شد، جدالی درونی را در این طرف میدان و در آرامش محیط باغ و درخت و ویلای شمال به نمایش می‌گذارد. به هر حال در این سریال برزیده با به تصویرکشیدن داستانی نسبتا تازه قصد دارد روایتگر خانواده‌های چشم انتظار باشد و در این میان راما قویدل نیز از زاویه نگاه خود در فصل سوم این سریال لحظات دوران اسارت را به تصویر کشیده است.

این سریال، در دو فضای متفاوت شکل گرفته ولی در نهایت قرار است از یک روح کلی و منسجم برخوردار باشد، شاید وجود دو کارگردان صدمه‌ای بر کلیت اثر وارد نکرده باشد، البته برای اثبات این موضوع باید صبر کنیم و قسمت‌های دیگر سریال را ببینیم تا حاصل تلاش دو طرز فکر، که کارگردانی و دکوپاژهای متفاوتی هم ارائه داده‌اند، در یک اثر واحد مشاهده کنیم.

امیر افشارفتوحی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها