
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علما و مردم کشورهای اسلامی بر مبنای ایمان خود به قرآن و سنتهای اسلامی بر این باور بودهاند مردمی که پایبند به فرهنگ و موازین اسلامی هستند، شایسته سعادتند، اما آشنایی با جهان غرب بویژه دستاوردهای صنعتی و علمی اروپا، مسلمانان را در برابر این مساله قرار داد که چرا ما، با این فرهنگ و باورهای حق خودمان، از کفار غربی عقب ماندهایم. به تبع این موضوع، مساله مهم دوم برای مردم، علما و سیاستمداران جهان اسلام ایجاد شد؛ چگونگی مواجهه با غرب توسعهیافته.
مسلمانان در برابر مساله دوم، واکنشهای متنوعی را از خود نشان دادند، ولی مهم این است که پاسخ به مساله دوم، بسیار متاثر از نحوه پاسخ به مساله اول بود. اگر یک جامعه اسلامی علت عقبافتادگی مسلمانان را، همین جوامع غربی و اهداف استعماری آنها میدانست، مسلما مواجهه خصمانهای را با غرب اختیار میکرد. ولی اگر یک جامعه اسلامی، علت عقبماندگی را همان باورهای اسلامی قلمداد میکرد، پس با آغوش باز از غرب و باورها و علم و صنعت غرب استقبال میکرد و فرهنگ اسلامی را به حاشیه میکشید. اما در این میان یک راه سوم نیز وجود داشت و آن اینکه علت اصلی عقبماندگی نه باورهای اسلامی بود و نه سیاستهای چپاولگرانه غربی، بلکه علت اصلی از مسلمانان است، به عبارت دیگر، عیب از اسلام نیست، بلکه عیب از مسلمانی ماست. با همین نگرش بود که یکی از روشناندیشان مسلمان معاصر گفت: «به جهان اسلام آمدم، مسلمانان را دیدم، ولی اسلام را ندیدم و به غرب رفتم، مسلمانان را ندیدم، ولی اسلام را دیدم.»
کسانی که این راهحل سوم را پذیرفتند، در جوامع خود منشأ تحولات بسیاری شدند، اما نگرش آنها نیز نسبت به غرب متنوع بود. مثلا برخی مدعی بودند ما با بازگشت به باورهای ناب اسلامی به این نتیجه خواهیم رسید که چندان روی دوستی جوامع غیر اسلامی حساب نکنیم و البته تا زمانی که از سوی آنها مورد آسیب واقع نشدیم، چندان کاری با آنها نخواهیم داشت، دوست آنها نمیشویم، بلکه درنهایت با آنها همزیستی مسالمتآمیز خواهیم داشت، اما در میان حامیان راه حل سوم، افرادی نیز بودند که نسبت به غرب خوشبینتر بودند و شاید حزب عدالت و توسعه در ترکیه بهترین نمونه چنین اسلام گرایانی باشد. رهبران این حزب پس از به قدرت رسیدن از یک سو به ظهور فرهنگ اسلامی و مظاهر آن، از جمله حجاب در جامعه یاری میکردند و نیز در دیدارهای دیپلماتیک از حقوق مردم مسلمان فلسطین دفاع میکردند و حتی با نخستوزیر اسرائیل علنا بگو مگو و پرخاش میکردند و از سوی دیگر تعامل و حتی اتحاد با غرب را با جدیت تقویت کردند. ترکیه اردوغان صرفا مصداق یک سیاست اسلامی داعیهدار پیشرفت و توسعه مدرن نیست، بلکه یک متحد نظامی و دارای منافع مشترک با غرب است، اما از سوی دیگر ترکیه اردوغان همان حکومت اسلامگرایی است که برخلاف مشی لائیک مسلط در این کشور، حجاب دختران را در مراکز دانشگاهی به رسمیت شناخت. برای بسیاری از روشنفکران جهان اسلام، ترکیه اردوغان تحقق همان آرمانی بود که جهان اسلام بیش از یک قرن آرزوی آن را داشت، یعنی آشتی دادن اسلام با جهان توسعه یافته. از سوی دیگر ترکیه اردوغان، تحقق یک رویا برای غرب نیز بود و به نظر میرسید غرب بالاخره نمونهای از اسلامگرایی را در خاورمیانه یافته است که بتواند با آن سر یک میز نشسته و به نتیجه برسد و با آن گفتوگو و تعامل کند و خلاصه اینکه افرادی را در خاورمیانه یافته که هم زبان غرب را بفهمند و هم غرب زبان آنها را بفهمد! از این منظر، ترکیه اردوغان تحقق یک رویا بود، رویایی که هم جهان اسلام و هم غرب آرزوی تحقق آن را داشت، حلقهای واسط میان مدعیان والاترین فرهنگ از یکسو و مدعیان والاترین تمدن و علم از سوی دیگر.
اما در سالهای اخیر وقایعی در ترکیه رخ داد که دستکم نشان داد ترکیه اردوغان، تحقق هیچ رویایی نیست، نه رویایی که غرب درباره جهان اسلام داشت و نه رویایی که جهان اسلام برای تعامل عزتمند با غرب در سر میپروراند. فاصله ایدئولوژیک سیاستمداران عثمانیگرا پیش از انتخابات اخیر در ترکیه به اوج خود رسید، مساله آزادی بیان و حقوق بشر و اعتراضهای نهادهای بینالمللی مربوطه نشان داد که تقید به اسلامگرایی عثمانی در عین حفظ موقعیت روشنفکری و توسعه یافتگی، با تناقضاتی روبهروست که شیفتگان امروزین خلافت جهانی عثمانی، راهی برای حل آنها جز از طریق داد و نعره و سرکوب و تهدید و تکرار تناقضگویی ندارند.
اما تناقض مهمتر و اساسیتری که بین ترکیه اردوغان و غرب هر روز خود را بیش از پیش آشکار میکند، در همان مساله «خلافت جهانی» نهفته است. ایده محوری عثمانیگری، خلافت است و خلیفه، رهبر سیاسی جهان اسلام است و جهان اسلام خلیفه میل به توسعه و گسترش مرزهای خود دارد. تاریخ اسلام نشان میدهد که خلفای اهل سنت عموما گسترش و توسعه جهان اسلام را نه بر مبنای گسترش فرهنگی، بلکه با اولویت قرار دادن گسترش نظامی پیگیری میکردند و از این رو در دوره ضعف و سستی کشورهای غیراسلامی همسایه، فرصت را غنیمت شمرده و به مرزهای آنها یورش میبردند. این سیاست، هرچند در ترکیه اردوغان به شکل بارز نمایان نشده، ولی در حمایت از گروهکهای اسلامگرای خاص خارج از مرزهای ترکیه مانند داعش مشهود است.
از سوی دیگر غرب، برای حفظ سلطه و هژمونی خود، تحت عنوان نظم نوین جهانی، حفظ مرزها را به رسمیت شناخته است. مدرنیته سیاسی غرب، هیچگونه لشکرکشی و توسعهطلبی را از سوی یک کشور اسلامگرا به رسمیت نمیشناسد. بنابراین، غرب و ترکیه اردوغان رفتهرفته با مسائل جدیتری مواجه خواهند شد، مسائلی که دستکم با اتحاد و اشتراک منافع غرب و ترکیه، همخوانی ندارد و برای حفظ این اتحاد و منافع مشترک، ترکیه بر سر یک دوراهی قرار خواهد داشت؛ یا باید از خیر هویت اسلامی و عثمانی خود بگذرد یا تعریف جدیدی از هویت اسلامی خود ارائه دهد. به نظر میرسد برخی سیاستمداران ترکیه سعی دارند راهحل دوم را انتخاب کنند، راهحلی که وقایع چند سال آینده، موفقیت آن را مشخص خواهد کرد.
حسین برید / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد