کارگردان فیلم «سیب و سلما»:

حق سینمای دینی ادا نشده است

دین در قاب تصویر

ورود به ساحت مباحث و درونمایه‌های مذهبی از طریق مدیوم سینما یا همان استفاده از مضامین دینی در فیلم‌های سینمایی، ‌سال‌هاست محل تامل نظریه‌پردازان حوزه دین و رسانه است.
کد خبر: ۷۴۲۵۴۶
دین در قاب تصویر

از یک طرف متصدیان امر دین یا علاقه‌مندان به مسائل دینی قرار دارند که معتقدند باید از هر وسیله‌ای برای تبلیغ و ترویج دین استفاده کرد و چون هنر به دلیل ژرفا و گستره تاثیرگذاری، یکی‌ از مهم‌ترین ابزارهاست و سینما از میان انواع و اقسام گونه‌های هنری به دلیل گستردگی مخاطب و جذابیت عام، بهترین وسیله در خدمت بیان داستان‌ها، حکایات، رویدادها و درونمایه‌های دینی و مذهبی به شمار می‌آید، در نتیجه سیاست‌های فرهنگی و هنری جامعه می‌باید همه در همین راستا تنظیم و برنامه‌ریزی شوند و اولویت نخست در تولید و ساخت فیلم‌های سینمایی، با مضامین و موضوعات دینی باشد.

در طرف دیگر، سینماگران و فیلمسازان و به طور کلی هنرمندان قرار دارند که معتقدند هنر تا زمانی اثرگذار و سودبخش است که بیان استعاری، غیرمستقیم و ایهام‌گون آن به بیان شعاری، مستقیم و ایدئولوژیک تقلیل پیدا نکرده باشد چراکه تبدیل اثر هنری به وسیله‌ای بیانی در خدمت ایدئولوژی‌های مختلف، هنر را از ماهیت اصلی خود دور می‌کند و از میان همه خصائص و ویژگی‌های منحصر به فرد آن تنها جذابیت را ـ آن هم به میزانی حداقلی ـ باقی می‌گذارد. این گروه برآن‌اند که مضامین دینی نیز همتراز با دیگر موضوعات متصور تنها زمانی می‌توانند دستمایه خلق اثر هنری قرار بگیرند که مقصود نه تبلیغ و ترویج بلکه توصیف و تشریح، آن هم بدون پیش‌داوری و ارزشگذاری باشد.

اما جدا از این دو تلقی رایج و مرسوم و به طور کلی فارغ از اصل متعارف «قاعده، سپس مثال» زاویه‌ای دیگر نیز برای ورود به بحث وجود دارد که عبارت است از جست‌وجو در میان فیلم‌های تاریخ سینما و پاسخ‌جویی از طریق رجوع به نمونه‌ها و مصادیق موجود که بهتر از هر تئوری و قانون مرسومی می‌توانند راهگشای ما در شناخت نسبت میان سینما با موضوعات و درونمایه‌های دینی و مذهبی باشند.

در تاریخ سینمای غرب، مجموعه‌ای از فیلم‌های مشهور، ماندگار و ارزشمند سینمایی هستند که نه تنها به موضوعات دینی پرداخته‌اند بلکه اساساً نگاهی دینی و مذهبی دارند و این ویژگی در آنها به قدری پررنگ است که حتی می‌توان گفت به قصد تبلیغ و ترویج دین یا دست‌کم تعریف و تمجید از آموزه‌های دینی ساخته شده‌اند و در عین حال واجد حد بالایی از ارزش‌های هنری و سینمایی هستند که از جمله آنها مصائب ژاندارک (کارل تئودور درایر‌/‌ 1928)، آوای برنادت (هنری کینگ‌/‌ 1943)، مردی برای تمام فصول (فرد زینه‌مان‌/‌ 1966)، برادر خورشید، خواهر ماه (فرانکو زفیره‌لی‌/‌ 1972) و مصائب مسیح (مل گیبسون‌/‌ 2004) است.

اما استفاده از مقولات دینی در فیلم‌های سینمایی، منحصر به آثار ساخته شده بر اساس زندگی قدیسان مذهبی نیستند بلکه اگر مدنظرمان درونمایه‌های دینی و نه فقط حکایات و رویدادهای تاریخی مرتبط با موضوعات دینی باشد، در آن‌صورت فهرست بلندبالایی از بهترین آثار سینمایی جهان می‌توان ارائه کرد که صراحتا اشارات دینی دارند و این ویژگی نه تنها از ارزش و اهمیت هنری آنها نکاسته بلکه حتی گاه یکی از مهم‌ترین عوامل ارزش و اعتبار آنها به شمار می‌آید. فیلم‌های چه زندگی شگفت‌انگیزی (فرانک کاپرا، 1946)، دالان سبز (فرانک دارابانت، 1999) و گلادیاتور (رایدلی اسکات‌/‌ 2000) از این جمله‌اند. حال اگر بخواهیم گستره آثار مذهبی را شامل آثار معنوی یا آثار اخلاقی نیز بدانیم در آن‌صورت دیگر فهرست مورد نظرمان اکثریت فیلم‌های مهم و ماندگار تاریخ سینما را دربرخواهد گرفت.

این‌که چه عاملی باعث می‌شود یک فیلم سینمایی باوجود پرداختن به موضوعی دینی، آن‌هم با صراحت و آشکارگی نه در پرده و لفافه، بتواند خود را از گرفتار آمدن در ورطه پرگویی اندرزگویانه برهاند و جذاب و اثرگذار هم برای عوام و هم برای خواص از کار دربیاید، شاید مساله‌ای مهم‌تر از بحث‌های تئوریک در باب خاستگاه، ماهیات و ویژگی‌های دین و هنر باشد ـ دست‌کم در صورتی که مقصودمان چاره‌‌جویی برای معضل شعارزدگی فیلم‌های دینی باشد نه بحث علمی و فلسفی در باب معرفت و شناخت. پیداست که این موضوع نیز مانند هر مبحث دیگری نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه و طرح مقدمات کافی برای رسیدن به نتایج مکفی است و طبق معمول باید یادآور شد که در مجال کوتاه و مختصری این‌چنین نمی‌توان جز به طرح مساله یا کلی‌گویی در خصوص آن پرداخت؛ با وجود این به نظر می‌رسد صرف اشاره به لزوم تمرکز بر آثار و نمونه‌ها به‌جای مباحث ماهوی و معرفتی، اشاره‌ای است که می‌تواند مسیر بحث را تغییر داده و به نتایجی متفاوت با آنچه تاکنون شاهد بوده‌ایم، بینجامد. سخن بیشتر در این خصوص را به اهل فن وامی‌گذاریم و در ادامه تنها به بیان شماری مقدمه ابتدایی در این خصوص بسنده می‌کنیم.

مخاطبان سینما از فیلم‌های سینمایی انتظارات مشخصی دارند که به نظر می‌رسد موفقیت یا عدم موفقیت فیلم ـ فارغ از موضوع و درونمایه‌اش ـ ارتباط مستقیمی با میزان برآورده شدن این انتظارات دارد. مخاطب می‌خواهد داستانی را دنبال کند که حرف تازه‌ای برای گفتن دارد و می‌تواند توجه او را جلب نموده و تأثر عاطفی او را برانگیزاند. به بیان دیگر می‌توان گفت مخاطب فیلم سینمایی در اصل ساحت احساسی، عاطفی، هیجانی تماشاگران است نه ساحت استدلالی، منطقی و شناختی آنها‌ و در نتیجه قبول و باور و پذیرشی اگر هست ابتنای کامل دارد به میزان تأثیرپذیری عاطفی از سکانس‌ها، صحنه‌ها و دیالوگ‌های فیلم. مخاطب می‌تواند فقط به دلیل تحت تأثیر قرار گرفتن در مواجهه با صحنه‌های فیلم، بسیاری از مضامین غیرهمسو با رویکردهای شناختی خود را بپذیرد و نیز صرفاً به دلیل تأثر ناخوشایند از صحنه‌های فیلم، نسبت به بسیاری از درونمایه‌های همسو با نگره‌های معرفتی خود واکنش منفی نشان بدهد.

فیلم سینمایی اگرنه بیش ولی دست‌کم پیش از آن‌که اثری صوتی باشد، اثری بصری است و باید در راستای مطابقت کامل تصویر با دیالوگ و موسیقی حرکت کند نه آن‌که صدا و تصویر هرکدام سازی جداگانه بزنند که در چنین صورتی قطعاً تصویر محل اعتنای نخست خواهد بود و صدا بخصوص دیالوگ ـ که عاری از انتزاع موسیقایی است ـ مورد بی‌اعتنایی یا احیاناً اعتنای وارونه قرار خواهد گرفت. در خصوص مضامین و درونمایه‌های دینی و مذهبی از آنجا که کلام نقش‌محوری دارد، اهمیت این ویژگی، مضاعف بوده و نتیجه حاصل از آن نیز به دلیل حساسیت و اهمیت این موضوعات دوچندان خواهد بود.

تفاوت بستر داستان‌گویانه که ویژگی اصلی یا مهم فیلم سینمایی است، با بستر اندرزگویانه که ویژگی موعظه و خطابه است، تفاوت مهمی است که نمی‌توان بسادگی از کنار آن گذشت. حذف داستان یا روایت از بیان سینمایی، فیلم را مستعد فروغلتیدن به ورطه خطابه می‌کند مگر آن‌که درونمایه به کلی پیراسته از استعدادی این‌چنین باشد که در خصوص مضامین دینی و مذهبی ‌صادق نیست. شاید دلیل آن‌که سینمای دینی با سینمای داستانی همواره پیوندی ناگسستنی داشته و در مقابل، سینمای غیردینی با سینمای غیرداستانی بیشتر قرین بوده، همین استعدادهای درونی هر یک از این دو فرم و محتوای جداگانه باشد.

و بالاخره این‌که یکی از مهم‌ترین جذابیت‌های داستان‌های دینی و مذهبی، بستر تاریخی‌ آنهاست و از آنجا که سفر در زمان از طریق تجربه سینمایی یکی از جذاب‌ترین و دل‌پذیرترین ویژگی‌های فیلم سینمایی است، این ویژگی می‌تواند در بحث ساخت و تولید آثار دینی مورد توجه خاص قرار بگیرد. یعنی تاریخی بودن موضوع نه تنها در طراحی لباس و انتخاب لوکیشن و تغییر ادبیات گفتاری، که در جزئیات زندگی در زمان گذشته و تفاوت آن با زمان حال ظهور و بروز داشته باشد تا بتواند شناخت راستینی از مختصات زندگی مردمان در روزگاران کهن را برای مخاطب ایجاد نماید و تجربه‌ای لذت‌بخش برای او به شمار بیاید.

آزاد جعفری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها