ورزش عرصه نمایش توانمندی توام با اخلاق و جوانمردی است و این دو در کنار هم، جلوههای زیبایی به این پدیده به واقع جهانشمول بخشیدهاند، اما وقتی این مهم در ورزش معلولان و فلسفه وجودی آن همراه میشود حس و حال خاصی مییابد و کمتر کسی را میتوان یافت، وقتی در عرصههای بینالملل ورزش معلولان حضور مییابد و از نزدیک رقابتهای آنها را نگاه میکند، تحت تاثیر قرار نگیرد، اگر کسی تا به حال چنین حسی را تجربه نکرده است کافی است نگاهی به عکسهای خاص و عکسهای حرفهای از رویدادهایی مانند پارالمپیک بیندازد.
به هر حال معلولان بخش قابل احترامی از هر جامعهای تلقی میشوند و این بخش قابل احترام وقتی بسان ورزشکاران سالم فیزیکی برای افتخارآفرینی تمرکز میکنند، عرق میریزند، زجر میکشند و... ارزش کار آنها چیز دیگری است و به نماد توانمندی تبدیل میشود. در کشور ما هم ورزشکاران معلول معرف حضور همه هستند، افتخارآفرینانی همچون ساره جوانمردی، بانوی تیم ملی تیراندازی معلولان.
ساره جوانمردی ورزشکار معلول شیرازی که در سالهای اخیر افتخارات زیادی کسب کرده بود، اوایل هفته جاری مزد کسب دو مدال طلا در بازیهای پاراآسیایی اینچئون را از سوی کمیته پارالمپیک آسیا دریافت کرد و بهعنوان برترین ورزشکار معلول زن سال 2014 قاره کهن انتخاب شد، سالی که طی آن مدال طلا در رقابتهای قهرمانی جهانی و جام جهانی تیراندازی را هم کسب کرد و به قول خودش سال طلایی را رقم زده است، اما مدال همه هدف این ورزشکار سی ساله نیست، او در گفتوگوی خواندنی و متفاوت با جامجم از انگیزههای معنوی برای کسب مدال و اثبات توانمندی معلولان گفت، از نگاه سنگین برخی به معلولان گله داشت و از تصمیمش برای حضور همزمان در رقابتهای ورزش معلولان و ورزشکاران سالم فیزیکی در سالهای آینده خبر داد.
گفتوگوی ما با این ورزشکار معلول پرافتخار در پی میآید.
مصاحبه را با پرسشی که همیشه از ورزشکاران جانباز و معلول میشود، آغاز میکنیم. چرا و چگونه ورزشکار شدید و اساسا ساره جوانمردی چرا ورزش تیراندازی را انتخاب کرد؟
وقتی هجده ساله بودم، حس میکردم زندگیام راکد است و نشاط خاصی در آن وجود ندارد در نتیجه با هدف تحرک، شادابی و ایجاد نشاط در زندگی تصمیم گرفتم ورزشکار شوم، چون تا قبل از آن با دنیای معلولان بیگانه بودم، در نتیجه سعی کردم از این طریق هم وارد دنیای معلولان شوم و به عبارتی ورود به دنیای معلولان و همچنین ایجاد شادابی و نشاط عامل اصلی ورودم به ورزش معلولان بود. در آن مقطع بسیاری از رشتههای ورزش معلولان و جانبازان را امتحان کردم و در نهایت سر از تیراندازی درآوردم، حتی با اینکه حدود شش سال در والیبال نشسته کار میکردم، احساس کردم در ورزش میتوانم خیلی توانمندتر باشم و انگیزه بالایی داشتم و در یک رشته انفرادی بیشتر میتوانم تواناییهایم را نشان دهم. حدود هشت سال پیش باتوجه به اینکه به تیراندازی هم علاقهمند بودم، این ورزش را هم تست کردم این داستان مربوط به هشت سال پیش بود.
اولین مدالتان را در چه مسابقات و چه سالی کسب کردید؟
سال 87 وقتی کمتر از شش ماه از حضورم در رشته تیراندازی میگذشت، در مسابقات کشوری یا همان لیگ به مدال طلا دست یافتم و در حالی که هنوز یک سال از حضورم در تیراندازی نگذشته بود به تیم ملی راه پیدا کردم و اولین مدال بینالمللیام را در همان سال و در مسابقات جهانی 2009 اسپانیا که نشان نقره بود، گرفتم. پس از آن در جام جهانی 2010 ترکیه نیز طلای انفرادی و برنز تیمی را کسب کردم، در جهانی امارات طلا گرفتم و در حالی که در بازیهای آسیایی 2010 گوانگجو نقره گرفتم، در پارالمپیک لندن اولین مدال کاروان ورزش جانبازان و معلوان در آن رقابتها را که یک مدال برنز بود، به دست آوردم.
حالا اگر اجازه بدهید به موضوع ورزش قهرمانی و مدالهایی که کسب کردهاید در ادامه میپردازیم، اشاره داشتید به اینکه در هجده سالگی تصمیم به ورزشکار شدن گرفتید، چرا این انگیزه قبل از آن وجود نداشت، نمیخواستید معلولیتتان را بپذیرید یا زمینه حضور در ورزش معلولان برایتان فراهم نشده بود؟
در خانواده ما و تمام بستگان تنها من معلول بوده و هستم، معلولیتی که به سبب اتفاقاتی که در دوران بارداری برای مادرم اتفاق افتاده بود، برای من پیش آمد و من مادرزاد معلول به دنیا آمدم. به هر حال کسی به من کمک نکرده و زمینهای برایم فراهم نشده بود که با دیگر معلولان مراوده داشته باشم و با آنها ارتباط بگیرم و وارد دنیای معلولان شوم. این کشش در خود من ایجاد شد، وقتی سنم کمی بالاتر رفت و فهمیدم میتوانم خودم ارتباط بگیرم، وارد دنیای معلولان هم شدم. به هر حال میشود گفت از آن اوج بحران مبنی بر پذیرش معلولیت رها شده بودم و معلولیت را پذیرفته بودم و فکر کردم بهترین کمک به خودم همین ورزشکار شدن است.
تصور میکردید دنیای معلولان چگونه دنیایی باشد و حالا که در این دنیا هم هستید، آن را چگونه میبینید؟
واقعا دنیای زیبایی است. شاید پذیرش دنیای ما برای افراد سالم قابل درک نباشد، اما واقعا اگر کسی وارد آن بشود میبیند این دنیا صد پله از دنیایی که افراد سالم برای خود ساخته و تصور میکنند، قشنگتر، زیباتر و لذتبخشتر است، اما متاسفانه بارها و بارها این موضوع را حس کردهام که برخی افراد سالم ما معلولان را از خودشان نمیدانند و من در این سالها به سهم خودم سعی کردم جامعه معلولان و توانمندی معلولان را به افراد سالمی که پذیرش دنیای ما برایشان سخت است، ثابت کنم و ما را دست کم نگیرند.
شاید این حسی که میگویید بارها تجربه کرده و متوجه شدهاید معلولان را نمیپذیرند، بیشتر از آنچه صفت بد و منفی به چنین ذهنیتی داد، بتوان آن را نشأت گرفته از حس ترحم این قبیل افراد دانست، اینطور فکر نمیکنید؟
شاید در خارج از ورزش کسی یک فرد را با حداکثر معلولیت ببیند باید ترحمآمیز به او نگاه کند، اما در ورزش حس ترحم در کار نیست و داستان طور دیگری است و در حالی که ما معمولا بهتر از ورزشکاران سالم نتیجه میگیریم و نمود آن در بازیهایی همچون المپیک و بازیهای آسیایی پیداست، ما نگاه خوبی را به ورزش معلولان نداریم و این شایسته ما نیست، ما هم فرزند این آب و خاک هستیم و برای کشورمان افتخار کسب میکنیم.
دنیای ساره جوانمردی چه دنیایی است که میگویید کمتر کسی آن را درک میکند، خود شما چه احساسی نسبت به دنیای دیگرانی که گفتید، دارید؟
نمیگویم با بچههای سالم و دنیای افراد سالم بیگانه هستم، چون تمام افراد خانوادهام سالم هستند در حالی که آنها نمیتوانند دنیای معلولان را درک کنند، من از نزدیک دنیای معلولان را تجربه میکنم. نمیگویم دنیای من خیلی متفاوت با دنیای افراد سالم است، اما به هر حال ارتباطاتی که ما با هم داریم و صمیمیتی که ما معلولان با هم داریم چیز دیگری است. وقتی یک معلول برای یک معلول دیگر یک لیوان آب میآورد، ویلچرش را هل میدهد، در راه رفتن یا از پله پایین آمدن به او کمک میکند ذرهای غل و غش و حس غریب در آن نیست و در اوج همدلی و درک این کارها را میکند، این شرایط روحی چیزی است که افراد سالم از آن بیبهرهاند و من هم خوشحالم در چنین دنیایی هستم.
میدانید یکی از اهدف جهانی ورزش معلولان و هدفی که مقدم بر بحث قهرمانی و مدالآوری است، الگو شدن ورزشکاران معلول برای دیگر معلولان جامعه و تشویق آنها برای حضور پررنگتر در زندگی و در عرصه ورزش است، فکر میکنید تا چه حد در جهت این هدف قدم برداشتهاید؟
هرچند مشغله زیادی دارم و بسختی میتوانم در برنامههای معلولان و ورزشکاران معلول حضور داشته باشم، اما همیشه سعی میکنم در مناسبتهای مختلف چه در جمع ورزشکاران و چه در جمع غیرورزشکاران معلول حضور داشته باشم، نه بهعنوان یک مدالآور که بهعنوان یک معلول کنارشان باشم و تا آنجاکه بشود به آنها کمک میکنم و آنهایی را که قابلیت حضور پررنگ و موثرتر در جامعه دارند، تشویق میکنم. مثلا اگر کسی میتواند ورزشکار خوبی بشود، یا تحصیلکرده یا در هر زمینه دیگر میتواند موفق باشد او را تشویق میکنم که خودش را به جامعه ثابت کند و از این نظراز هیچ کمکی دریغ نمیکنم و امیدوارم خدا کمک کند این روحیه را ادامه دهم، هرچند در جامعه فضای دیگری وجود دارد و برخی اصلا ما را درک نمیکنند.
ظاهرا دل پری از شرایط پیرامونی برای معلولان بویژه ورزشکاران جانباز و معلول دارید.
باور کنید که حق داریم ناراضی باشیم. ما در همین بازیهای اینچئون بهتر از ورزشکاران سالم نتیجه گرفتیم، اما متاسفانه بازتاب نتایج کاروان ما در قیاس با بازتاب نتایج ورزشکاران سالم شاید یک درصد هم نبود. این کارها زحمات ما را کمرنگ میکند. همیشه این را گفتم که مگر ورزشکاران سالمی که مدال میگیرند چه کار خارقالعادهای انجام میدهند که ما نتوانیم انجام بدهیم؟ بله، افتخارآفرینی آنها هم ارزشمند است، اما به واقع رقابت آنها یک رقابت سبک و عادی است که از نقطه نظر جسمی با هیچ محدودیتی مواجه نیستند. اما معلول چطور؟ نمیدانند و درک نمیکنند یک معلول با چه سختی با ویلچر یا با عصا و هزار و یکجور مشکل برای مسابقه و تمرین رفت و آمد میکند، همین رفت و آمد خود کار بزرگی است، دیگر مدال گرفتن جای خود دارد.
در خلال بازیهای اینچئون هم با کنایه این صحبتها را مطرح کردید؛ صحبتهایی که در بازگشت به تهران در فرودگاه با واکنش وزیر ورزش مواجه شد، البته بعدا گفته شد وزیر شوخی کرده است.
بله در اینچئون و در مصاحبه با شبکه 3 و شبکه ورزش از من پرسیدند حالا که دو تا طلا گرفتی دو تا جایزه میگیرید، من گفتم: این به نظر رئیسجمهور و وزیر ورزش بستگی دارد. صحبت وزیر در فرودگاه شوخی بود، اما برخی تصور کردند جدی بوده است، اما به نظر من وزیر کاملا از نتایج ورزشکاران جانباز و معلول راضی بود و اینکه در نهایت چه تصمیمی برای بحث جوایز بگیرد، خدا میداند اما به هرحال آن صحبت مساله خاصی نبود و تمام شد.
بالاخره برای بازیهای لندن تصمیم گرفته شد، پاداش مدالآور المپیک و پاراالمپیک برابر شود، برای بازیهای اینچئون چطور پاداش برابر 150 سکه برای طلا، 75 سکه برای نقره و50 سکه در نظر گرفتهاند؟
بله، خدا را شکر قرار است باز هم مدالهایمان یکسان داده شود.
خب، همین هم خوب است حداقل در بحث پاداشها شرایط برابری دارید.
بله، خوشبختانه شرایط تغییر کرده است و دیگر مثل سابق نیست که پاداشهای ما نصف پاداش ورزشکاران سالم باشد. البته این نگاه تبعیضآمیز هنوز هم در استانها وجود دارد و مسئولان استانی به ورزشکاران معلول کممهری میکنند، بخصوص در استان ما فارس که دیگر شرایط بسیار بد است. این را هم اضافه کنم در بحث پرداخت حقوق به قهرمانان، صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش یکسوم بچههای سالم به ما حقوق میدهد.
گفتید استان فارس، یاد امید نوروزی قهرمان کشتی فرنگی المپیک لندن افتادیم که او هم خیلی به مسئولان استان فارس بابت همین موضوع بیتوجهی انتقاد کرد.
نوروزی یک جاهایی کملطفی دید، اما به نظر من بار خودش را بست و پاداشهای خوبی گرفت، غیر از آن جاهایی که او توجه خاصتر میخواست، تقریبا برایش کم نگذاشتند.
صرف نظر از بحث ورزش معلولان و مرارتهایی که ورزشکاران معلول تحمل میکنند و باید توجه بایسته به شماها بشود، در مجموع فکر نمیکنید خیلی در مورد پاداش صحبت کردن، ارزش کار را زیر سوال میبرد و خیلی هم داستان لوث میشود؟
من نمیگویم برخی ورزشکاران برای پاداش مدال کسب میکنند، اما معتقدم ورزشکاری که نمیتواند مدال بگیرد، نباید تقصیرها را گردن مسئولان و بحث پاداشها بیندازد، آن هم در شرایطی که یکی دو ماه قبل از آن شرایط خوب بوده است و اظهارنظرهای اینچنین خیلی جالب نیست، اما من ورزشکار جانباز یا معلول میگویم حداقل حق من برابر دیده شدن است و مسئولان استانی تبعیض قائل نشوند، زیادهخواهی نیست. همه امید ورزشکاران جانباز و معلول که با تنگنای مالی مواجه هستند از گوانگجو به این طرف این بود که در دوره بعدی بازیهای آسیایی یعنی همین اینچئون مدالی گرفته و با پاداش آن بخشی از هزینههای ما را که سر به فلک میکشد جبران کند. واقعا شما بگویید ورزشکار جانباز و معلول که حتی برای رفت و آمد باید هزینه بالایی پرداخت کند و خود نمیتواند مخارج زندگیاش را تامین کند و فاقد شغل است، نباید چشم به راه این پاداشها باشد؟ وقتی در جایی مثل فوتبال آنقدر پول تزریق میشود که فوتبالیستها اشباع میشوند و فوتبال ایران حتی در آسیا هم جایگاه خاصی ندارد، چرا نباید توجه لازم به ورزشکاران انفرادی اعم از معلولان یا ورزشکاران سالم که در سطح دنیا و المپیک مدال کسب میکنند، شود؟ ما میگوییم یکصدم فوتبال به دیگر ورزشها هم توجه بشود تا انگیزه ورزش کردن برای ما و جامعه از بین نرود.
خود شما چطور، شاغل هستید؟
کارمند اداره کل ورزش و جوانان، استان فارس هستم. در حالی که پس از پارالمپیک لندن گفتند استخدام رسمی خواهی شد، سه سال از آن زمان گذشته و هنوز هم کارمند قراردادی هستم. ما میگوییم حتی اگر میخواهند به ورزشکاران جانباز و معلول پاداش ندهند، ایرادی ندارد به شرط آنکه زمینه اشتغال آنها را فراهم کنند تا دغدغه معیشتی نداشته باشند، بعضی از این ورزشکاران زن و بچه دارند، آنها چگونه شکم زن و بچه خود را سیر میکنند، مسئولان به این فکر کردهاند؟
در چه مقطعی تحصیل میکنید؟
کارشناسی مدیریت بازرگانی.
در روزهای گذشته شنیدیم خانم زهرا نعمتی، بانوی کماندار پارالمپیک بالاخره به آرزوی خود رسید و با وجود تحمل مشقت ویلچری بودن وارد جمع ورزشکاران سالم و رقابت با آنها شد، شما چطور که به لحاظ معلولیت خوشبختانه شرایط بهتری نسبت به این بانو دارید، نمیتوانید همزمان در ورزش افراد سالم هم شرکت کنید؟ رکوردهایتان چگونه است؟
در 50 متر خفیف رکوردی را که بتازگی زدم، حتی در ورزشکاران سالم در سطح دنیا نیز بیسابقه بود و در 10 متر بادی هم رکوردهایم با رکورد افراد سالم برابری میکند، هرچند معلولیتم هم به شدت خانم نعمتی نیست، اما ایشان چون شاغل نیستند میتوانند به صورت تمام وقت به تمرین بپردازند، اما من هم شاغلم و هم تحصیل میکنم، در نتیجه فعلا وقت حضور همزمان در هر دو بخش را ندارم و تا یک سال دیگر که تحصیلم ادامه دارد، این مشکل را دارم. اگر روزی تحصیلاتم تمام بشود و وقت داشته باشم به امید خدا من هم راه زهرا نعمتی را خواهم رفت.
هدف نهایی شما در ورزش کجاست؟
میخواهم در ورزش تیراندازی، تا آنجا که بتوانم ادامه بدهم و چون در این ورزش بحث محدودیت سن و سال وجود ندارد، فکر میکنم تا سالها بتوانم به رقابت بپردازم، اما به هر حال چه در بخش معلولان و چه در هر دو بخش معلولان و سالم باشم، قطعا هدفی جز کسب افتخار برای کشورم ندارم و در عین حال این را هم بگویم، برای ورزش معلولان انگیزه بالاتری دارم چون میخواهم توانایی افراد معلول را به افراد سالم اثبات کنم و تصورغلط برخی را تغییر بدهم و فکر نکنند ما نمیتوانیم، اما تا کجا و کی ادامه میدهم معلوم نیست.
و این پرسش که بهانهای برای مصاحبه ماه شد فکر میکنید چرا بهعنوان ورزشکار زن معلول و برتر سال 2014 آسیا انتخاب شدید؟
سال 93 سال طلایی برایم بود. اردیبهشت ما در جام جهانی لهستان طلای انفرادی و نقره تیمی را کسب کردم و بهعنوان برترین تیرانداز رقابتها در تپانچه زنان انتخاب شدم. تیرماه در قهرمانی جهان در آلمان طلای انفرادی و نقره تیمی را کسب کردم و سهمیه پارالمپیک گرفتم، در اینچئون دو طلا کسب کرده و دو رکورد جهان به نام خودم ثبت کردم، طلای اول اینچئون در تپانچه خفیف بادی که برای اولین بار در طول 30 سال گذشته برای ایران کسب شد و طلای دوم را در تپانچه 10 متر کسب کردم، فکر میکنم همه این افتخارات و بویژه دو طلای اخیر در این انتخاب موثر بودند.
حرف آخر؟
این موفقیت و کسب این عنوان را به پدر و مادر عزیزم تقدیم میکنم که در طول این سالها، به خاطر شرایط من متحمل سختیهای زیادی شدند و همیشه و در هر حال حامی و پشتیبان من بودهاند، از کمیته پارالمپیک، فدراسیون، کادر فنی تیم ملی و آقای حضرتیفر مربیام در شیراز و مسئولان انجمن تیراندازی نیز که در موفقیتهای من نقش مهمی داشتند، تشکر میکنم و بدون شک کسب این عنوان بدون همراهی این عزیزان میسر نمیشد.
امید توفیقی / گروه ورزش
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد