دلیل ماندگاری روز 8 آذر در ذهن فوتبالدوستان ایرانی چیست؟
- برای این مورد نمی توان یک دلیل را به عنوان دلیل اصلی برشمرد. در واقع دلایل زیادی باعث شد تا این روز در ذهن فوتبالدوستان ایرانی همچنان به عنوان یک روز خاطره انگیز ماندگار شود. در آن مقطع کمتر کسی تصور می کرد که تیم ملی بتواند به جام جهانی صعود کند. از شکست در دقیقه 89 در مقابل عربستان یک ناامیدی همه را فرا گرفت.
یعنی قبل از بازی با استرالیا امیدها برای صعود از بین رفته بود؟
- بله؛ ولی بگوییم کمرنگ شده بود واژه درست تری است. ما می توانستیم از گروه مان به عنوان تیم اول و مستقیم صعود کنیم. وقتی در عربستان بازی را تحت آن شرایط خاص واگذار کردیم کار به اما و اگر کشید. بعد از آن هم بازی پلی آف با ژاپن بود که علیرغم بازی خوب بروبچه های تیم ملی، آن دیدار را هم واگذار کردیم و باز هم امیدواری ها برای صعود به جام جهانی کمرنگ تر شد. در واقع تصور این بود که پلی آف اولی در مقابل ژاپن راحت تر از پلی آف نهایی در مقابل استرالیا باشد که اتفاقا همینطور هم بود.
شایدهم نوسان تیم ملی در نتیجه گیری باعث چنین شرایطی شده بود. در این باره چه نظری دارید؟
- برگردیم به قبل از جام ملت های 1996. در بازی های مقدماتی و انتخابی، ما اولین بازی را به ترکمنستان واگذار کردیم. اتفاقا خودم آن بازی را گزارش می کردم. در آن مقطع شاید این ذهنیت به وجود آمده بود که صعود هم نمی کنیم اما در ادامه تیم ملی آنقدر خوب نتیجه گرفت که به عنوان تیم اول صعود کردیم. بعد که به جام ملت ها رسیدیم باز هم قدم اول نوعی ناامیدی را ایجاد کرد. وقتی به عراق باختیم همه فکر می کردند که نمی توانیم از گروه مان صعود کنیم ولی بعد از آن دیدیم که تیم ملی جان گرفت و نتایج تاریخی از جمله برد 3- در مقابل صفر عربستان و پیروزی 6-2 مقابل کره رقم خورد.
حالا برگردیم به همان بازی برگشت مقابل استرالیا، وقتی 2- صفر عقب افتادیم و صحبت های شما در گزارش.
- ببینید من ادعا نمی کنم که یک مربی هستم اما می توانم بگویم معلم هستم. وقتی یکی از شاگردانم بر فرض در یک درسی نمره 6 بگیرد، به جای اینکه او را سرکوب کنم به او امیدواری می دهم تا بتواند جبران کند. وقتی 2- صفر عقب افتادیم من جمله ای را به کار بردم که در بازگشت تعدادی از دوستانم گفتند تا آن جمله را گفتی فحشت دادیم!
چه جمله ای؟
- گفتم حالا برای صعود به جام جهانی نیاز به دو گل داریم. اتفاقا به آنها حق می دهم که چنین ذهنیتی را بعد از شنیدن آن جمله پیدا کرده باشند. استرالیا وحشتناک حمله می کرد و تمام توپ و میدان در اختیار آنها بود و اینکه قرار باشد دو گل از ما بخورند بعید به نظر می آمد.
خب در این حالت بعید چه چیزی باعث شد تا شما آن جمله را بگویید.
- خیلی مسائل باعث شد تا یک امیدواری خاصی در من ایجاد شود. در آن لحظه حسی در من ایجاد شد تا به جای ناامیدی با امیدواری به ادامه گزارش بپردازم. در این میان احمدرضا عابدزاده با پشتک واروهایی که زد باعث شد تا این حس امیدواری در من چند برابر شود. در واقع احمدرضا با آن حرکتش از درون زمین به من حس امیدواری و پیغام داد. آن حرکت در تاریخ فوتبال ما به یادگار باقی ماند. البته تیم که صدای من را نمی شنید اما می دانستم ایرانیان سراسر دنیا که بازی را می بینند با صحبت های امیدوارانه من انرژی مثبت می فرستند و این باعث خواهد شد تا این حس تقویت شود و خوشبختانه اینگونه هم شد.
اگر اتفاق دیگری می افتاد چه می شد؟
- خدا را شکر که اتفاق دیگری نیفتاد ولی یک جمله دیگر هم هست که اختراع من است و در نهایت آن را به کار می بردم.
کدام جمله؟
- «این باخت چیزی از ارزش های ما کم نمی کند!» اتفاقا همین چند وقت قبل بازی آرژانتین در مقابل کرواسی را گزارش می کردم که آرژانتین یک - صفر عقب افتاد و من گفتم این آرژانتین می تواند حتی این مسابقه را با پیروزی پشت سر بگذارد که خوشبختانه همینطور هم شد. یک جاهایی هم دید فوتبالی و تجربه به آدم کمک می کند.
بدون تعارف چقدر معتقد بودید نتیجه می تواند تغییر کند؟
- ما بعد از دریافت گل دوم 40 دقیقه وقت داشتیم. احمدرضا با آن روحیه ستودنی میل به خواستن را بر استرالیایی ها و تماشاگران بی ادب آنها تحمیل کرد. از ته دل امیدوار بودم که می توانیم حداقل بازی را مساوی کنیم و گفتن آن جمله که حالا برای صعود به جام جهانی نیاز به دو گل داریم شیرین ترین ریسک دوران کار حرفه ای من بود؛ ریسکی که خوشبختانه گرفت!
از آن مسابقه چه موردی بیشتر در ذهن شما ماندگار شده است؟
- باور کنید بعد از بازی هیچ چیز از مسابقه را یادم نمی آمد. آنقدر هیجان داشتم که چیزی در خاطرم نماند ولی هر وقت که دلتنگ آن مسابقه می شوم فیلمش را می بینم. همه چیز انگار خواب و یک رویای شیرین بود.
در تمام این سال ها چند بار فیلم بازی را دیده اید؟
- به صورت کوتاه و مونتاژ شده صحنه های حساس شاید بالای 400 بار دیده باشم اما به طور کامل فکر کنم 30 الی 40 بار آن را از ابتدا تا انتها دیده ام. بعد از آن سال ما دو بار دیگر هم به جام جهانی صعود کردیم اما ان حس و حال دیگر وجود نداشت. در کل سال هاست که آن حس و حال دیگر در فوتبال ما وجود ندارد و من هر وقت دلم برای فوتبال ناب ایرانی که با آن به قولی صفا می کردیم تنگ می شود، به سراغ آرشیوم می روم و فیلم بازی هایی مانند ایران - استرالیا، ایران - آمریکا و بازی هایی از این دست را تماشا می کنم.
آرشیو فیلم هایتان کامل است؟
- تقریبا تمام فیلم گزارش هایم را دارم و بعد از هر گزارش بارها آن را مرور می کنم تا ایراداتم را در حین گزارش مرور کنم. همه دوستان و همکارانم می دانند که من فیلم گزارش هایم را نگه می دارم و یک گزارشگر البته باید چنین کاری انجام دهد.
چه چیزی باعث شده که آن فوتبال به قول شما ناب ایرانی دیگر وجود نداشته باشد؟
- بدی ها و زشتی های فوتبال زیادتر از زیبایی هایش شده است. در حال حاضر و در این چند سال اخیر که شاهد برخی حرکات ناشایست و فحاشی در ورزشگاه ها هستیم از نشانه های گمرنگ شدن همان فوتبال ناب ایرانی است. قبلا اگر 100 هزار نفر به ورزشگاه می آمدند نهایتا 1000 نفر فحاشی می کردند و صدای آنها در میان تشویق 99 هزار نفر به گوش نمی رسید اما حالا که برای حساس ترین بازی ها در نهایت 5 هزار نفر به ورزشگاه می روند صدای آن 1000 نفر کاملا به گوش می رسد.
فضای کنونی ورزشگاه ها را چگونه تعبیر می کنید؟
- الان این چیزی که دیده می شود ورزشگاه نیست بلکه فحش سرا است!
چه عاملی باعث به وجود آمدن این فضا شده است؟
- افت فنی و کیفی بازی ها را می توانیم از علل اصلی این فضا بدانیم. تماشاگر فوتبال وقتی به استادیوم می آید و وقت خود را برای دیدن یک بازی می گذارد، توقع دیدن حداقل یک بازی را دارد که ارزش تحمل گرما و سرما را داشته باشد. زمانی که با یک فوتبال بی کیفیت و کسل کننده مواجه می شود، به جای تشویق تیم به بد و بیراه گفتن می پردازد. همین می شود که فوتبال باشگاهی ما با افت تماشاگر مواجه می شود و آنها ترجیح می دهند به جای آمدن به استادیوم، از خانه و پای تلویزیون بازی ها را ببینند که اگر هم بازی بی کیفیت بود حداقل یا کانال را عوض کنند یا اینکه به دنبال کارشان بروند.
از فوتبال های باشگاهی جذاب کدام بازی ها در ذهن شما باقی مانده است؟
- خیلی از بازی ها را می توانم نام ببرم که اتفاقا خودم آنها را گزارش کرده ام. پرسپولیس در مقابل المحرق بحرین، بازی های استقلال در لیگ قهرمانان آسیا و حتی عقب تر مثلا بازی های جام باشگاه های تهران و پرسپولیس در مقابل هما و استقلال برابر گسترش که 100 هزار نفر برای دیدن این بازی ها به استادیوم می آمدند. آن فوتبال ناب ایرانی که اشاره کردم را در آن مقاطع می دیدیم و لذت واقعی فوتبال را از دیدنش می بردیم. در آن دوران ورزشگاه هایمان واقعا ورزشگاه بودند نه فحش سرا!
در ارتباط با بازی ایران - استرالیا با گذشت این همه سال به نظرتان حرف ناگفته ای هم باقی مانده است؟
- در این ارتباط خودم بارها صحبت کرده ام و شاید فکر می کردم همه حرف ها را زده ام اما هر بار که درباره آن صحبت می کنم چیز تازه ای درباره آن بیرون می زند. بازی ایران - استرالیا یک تاریخ نگاری کامل می خواهد و البته باید از زوایای مختلف واکاوی شود. مثلا اینکه چرا بعد از آن و با وجود اینکه دو بار دیگر به جام جهانی صعود کردیم و مستقیم هم به مسابقات راه پیدا کردیم، دیگر آن شور و هیجان به وجود نیامد و چرا تیم های بعد از آن تیم نتوانستند در جام جهانی مانند آن تیم نتیجه بگیرند. تیم 98 تنها پیروزی تاریخ ادوار جام جهانی را برای ما به ارمغان آورد و بازی های به مراتب بهتری را نسبت به تیم های ادوار بعدی از خود در جام جهانی به تصویر کشید.
به نظر شما چرا آن تیم در جام جهانی نسبت به تیم های بعدی در جام های جهانی بهتر نتیجه گرفت؟
- آن روحیه در تیم باقی ماند و تا جام جهانی ادامه یافت. میل به پیروزی و اراده انجام کارهای بزرگ در مجموعه تیم تا خود جام جهانی وجود داشت و باعث شد تا ما در مقابل یوگسلاوی یک بازی پایاپای را انجام دهیم که باعث تحسین همگان شود و آمریکا را در بازی قرن شکست دهیم و در مقابل آلمان هم بازی خوبی را به نمایش بگذاریم. چرایی همین موضوع باید بررسی شود و مورد استفاده قرار بگیرد. متاسفانه دلیل اصلی آن موفقیت ها در ذهن کسی باقی نماند.
کدام دلیل را می گویید؟
- حس امیدواری و میل و اراده پیروزی بزرگترین برگ برنده آن تیم بود که در دوره های بعدی دیده نشد. تیم 98 مسیر به مراتب سخت تری را نسبت به تیم 2006 و تیم 2014 داشت. همین سختی باعث شد تا آن تیم استقامت بالایی پیدا کند. مرور زمان البته به جای اینکه باعث رشد و ترقی فوتبال شود باعث افت فنی و احساسی شد. دیگر میل به پیروزی و اراده آهنین در فوتبالیست های نسل های بعدی دیده نشد و با اینکه مستقیم به جام جهانی در دو دوره بعدی صعود کردیم اما در خود جام های جهانی نتوانستیم عملکرد تیم 98 را تکرار کنیم. آن نسل فوتبال ما ظاهرا دیگر پدیدار نمی شود.
اگر بخواهید نامی برای آن روز که در استرالیا به جام جهانی صعود کردیم بگذارید، چه نامی را انتخاب می کنید؟
- من می گویم «روزی که بغض شادی ایران ترکید».
از آن روز چه چیزی در ذهن شما باقی مانده است؟
- آن روز که من در ایران نبودم اما در بازگشت وقتی فیلم شادی مردم در خیابان ها را دیدم چیزی به جز جمله ای که گفتم در ذهنم نقش نمی بندد. آن شادی فقط مختص به آن روز نبود و زمانی که تیم ملی به ایران برگشت همچنان آن شادی و شور و هیجان ادامه داشت و با استقبال مردم از تیم ملی حس آن روز را به واقع درک کردم. روزی که دیگر تکرار نمی شود هم می تواند نام دیگری برای آن روز باشد. روز تکرار نشدنی فوتبال ایران و ... (همشهری تماشاگر/ علیرضا دهقانی)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد