
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اهمیت هر دوی این رویدادها این بود که هر دو اتفاق مربوط به حوزهای از کاوشهای فضایی است که تازه دوران نوزادی خود را طی میکند: بخش خصوصی. « انتارس» نام پرتابهای متعلق به شرکت اوربیتال ساینس است. شرکتی خصوصی که با هدف مشارکت در تولید، پرتاب و مدیریت پروازهای فضایی مدار پایین با کاربردهای دفاعی و غیر نظامی تاسیس شده بود. اوربیتال ساینس یکی از دو شرکت خصوصی است که تا کنون به عنوان شریک رسمی ناسا وارد تجارتی جدی در حوزه فضا شده است. داستان ورود بخش خصوصی به فضا تاریخی طولانی دارد. در پروژههای فضایی بخشهای مهمی از ماموریت اعم از ساخت تجهیزات و طراحی آنها به بخش خصوصی به صورت پیمانکاری واگذار میشد. درجریان پروژه آپولو صدها شرکت خصوصی در آن مشارکت داشتهاند. اما تمام این مشارکتها جزئی و زیر نظر ناسا بود.
حضور بخش خصوصی در فضا؛ آری یا نه؟
داستان حضور بخش خصوصی در فضا همیشه مورد بحثهای جدی آینده نگرانه بوده است. درحالی که مخالفان فضا را عرصهای فراتر از آن میدانند که منافع شرکتی و بازارهای سهام بخواهد اولویتهای آن را تعیین کند اما موافقان معتقدند تا زمانی که بخش خصوصی وارد فضا نشده باشد و رقابتها شکل نگیرد، روند توسعه فناوری شتاب نخواهد گرفت و گرچه شرکتها علاقهمند کسب سود بیشتری هستند، اما رقابتهای میان آنها باعث خواهد شد تا فناوریهای سفر به فضا توسعه پیدا کرده و امکانات بیشتری در این زمینه ظهور کند. بسیاری تاثیر این حضور را در نمونههای قبلی بررسی کردهاند. برای مثال رشدی که فناوریهای مبتنی بر سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS) پس از عمومی شدن آن رخ داد و از آن مهمتر رشد انفجار گونه اینترنت پس از ورود بخش خصوصی به آن نمونههایی از این استدلالهاست. (گرچه مخالفان نیز گاهی همین مثالها را ادامه میدهند و برای مثال در زمینه اینترنت به داستان تلاش برخی شرکتهای بزرگ برای نقض مفهوم بی طرفی اینترنت یا Net Neutrality اشاره میکنند)
سیاستهای دولت اوباما در قبال بخشخصوصی
با همه این اوصاف داستان حضور بخش خصوصی به طور جدی و قابل توجه زمانی جدی شد که دولت اوباما در ایالات متحده به قدرت رسید و باراک اوباما ابتدای ریاست جمهوری اش طرح فضایی جورج بوش را لغو کرد. دولت جورج بوش طرحی عظیم و بزرگ را مطرح کرده بود که در آن ردههای مختلفی از جمله سفر به مدارهای پایین تا سفر به مریخ و فراسوی آن برای بخش سرنشین دار در نظر گرفته شده بود اما بودجهای که دولت بوش به این منظور اختصاص داده بود در برابر هزینههای چنین طرحی فوق العاده اندک بود و نمیتوانست حتی درصد کوچکی از آن را در زمان معین شده تامین کند. در همان دوران بود که شرکت خصوصی جدیدی با هدف مشارکت در زمینه فضا شکل گرفته بود. این شرکت به نام اسپیس – ایکس شناخته میشد و موسس آن کارآفرین برجسته آفریقای جنوبی تبار، ایلان ماسک بود. تخصص و برنامه ریزی خیره کننده ماسک و همکارانش یکی از شاخصهای تعیین کننده برای دولت اوباما بود تا بتوانند طرح فضایی دولت بوش را ملغی اعلام کنند.
اهمیت دو برنامه دولت بوش و اوباما را که به جدی شدن بخش خصوصی در فضا منجر شد باید در یک خلأ جستجو کرد؛ خلأ بازنشستگی شاتلهای فضایی. برای حدود سه دهه ناسا به ابزارهایی مجهز بود که به فضا نوردان این کشور اجازه میداد پروازهایی امن را به مدارهای پایین زمین (حدود 300 تا 500 کیلومتری سطح) ترتیب دهند. شاتلهای فضایی که با کمک پیشرانهای جنبی به فضا فرستاده میشدند در بازگشت مانند یک هواپیمای بدون سرنشین روی باند فرود میآمدند. به کمک این سامانه سفرهای رفت و برگشت مداری بود که ناسا موفق شد انبوهی از آزمایشهای مداری را در فضا به انجام برساند، دهها ماهواره مهم و از جمله تلسکوپ فضایی هابل را در مدار زمین قرار داده و آن را تعمیر کند و ایستگاه بینالمللی فضایی را بسازد. اما این پرتابهها چندان هم امن نبودند. دو بار دو حادثه فضایی مرگ بار برای آنها اتفاق افتاد؛ فضا پیمای چلنجر هنگام برخاستن از سکوی پرتاب به دلیل نشتی که در سیستم سوخت رسانیاش رخ داد منفجر شد و هفت فضانورد آن کشته شدند و بار دیگر شاتل فضایی کلمبیا هنگام بازگشت از مدار زمین به دلیل نقصی که کاشیهای سپر حرارتی هنگام پرتاب دیده بودند، در جو زمین منفجر شد و هفت فضانورد آن جان خود را از دست دادند.
بررسیهای پس از حادثه کلمبیا نشان داد شاتلها دیگر امن نیستند و باید کنار گذاشته شوند. تمام پروازهای بعدی آنها روی تکمیل ایستگاه فضایی بینالمللی متمرکز و قرار شد بلافاصله پس از تکمیل این ایستگاه شاتلها بازنشسته شوند. در این بین تنها استثنا تعمیر نهایی تلسکوپ فضایی هابل بود. با بازنشسته شدن شاتلها و عدم پیشرفت برنامه بوش، ناسا دیگر پرتابهای برای سفر به مدار پایین در اختیار نداشت. به همین دلیل یا باید تمرکز خود را برای توسعه چنین پرتابههایی صرف میکرد یا به طور کامل وابسته به روسیه و ژاپن و چین میشد یا به حمایت از بخش خصوصی خود میپرداخت. ترکیبی از راه دوم و سوم راه حل ناسا بود.
اوباما اعلام کرد از آنجا که فناوری سفرهای مداری اینک فناوری در دسترسی به شمار میرود، ناسا سفر به مدارهای پایین و از جمله ایستگاه فضایی را به عهده بخش خصوصی میگذارد و در قالب قراردادهایی آنها را برای چنین سفرهایی استخدام میکند و بودجه خود را صرف تحقیق روی فناوری سفرهای طولانی تر خواهد کرد که هنوز از نظر اقتصادی برای بخش خصوصی ورود آن به صرفه و امکان پذیر نیست. در این شرایط اسپیس – ایکس و بعد از مدتی اوربیتال ساینس به عنوان نخستین تامین کننده سفرهای بدون سرنشین – و د رفاز بعدی انتقال فضا نورد – به مدارهای پایین به استخدام ناسا در آمدند.
هر دو شرکت ابتدا با مشکلاتی مواجه شدند. سفرهای کپسول دراگون اسپیس- ایکس تا کنون بدون حادثهای پیش رفته است؛ اما اوربیتال ساینس ـ که از نظر طراحی همیشه با برخی نقدها روبهرو بوده است ـ در آخرین پرتابش با مشکل مواجه شد و محموله آن منفجر و خسارت بزرگی به بار آورد.
چند روز پس از آن، پرواز آزمایشی «سفینه فضایی شماره 2» ویرجین گالاکتیک که به منظور آزمایش نوعی سوخت تازه بود با مشکل مواجه شد و سقوط کرد و خلبان این پرواز کشته شد. این اولین مورد از حادثه منجر به مرگ در آزمایشهای فضایی از زمان حادثه انفجار شاتل کلمبیا بوده است. ویرجین گالاکتیک این طرح را بر مبنای طرحی که موفق به کسب جایزه انصاری ایکس پرایز شده بود پیش میبرد و قرار بود تا آخر سال آینده میلادی پروازهای فضایی توریستی زیر مداری را آغاز کند؛ گامی که عملا به گشودن باب توریسم فضایی به سوی عموم تعبیر میشود.
آینده فعالیتهای بخشخصوصی در فضا
دو حادثه اخیر اما بسیاری را برآن داشت که فرض کنند عصر حضور بخش خصوصی در فضا پیش از آغاز تمام شده و چنین مشکلاتی نشان از آماده نبودن این بخش دارد.
این نتیجهگیری عجولانه است. بخش خصوصی بتازگی در حال گام برداشتن در مسیر دشواری است که قدم زدن در آن تاکنون تنها در اختیار چند سازمان ملی و بینالمللی با بودجهای فراوان و بدون نگرانی از رقابتهای اقتصادی بوده است. بخش خصوصی در حال آزمودن گامهای اولیه خود است و همچون کودکی که تازه راه رفتن میآموزد، قطعا بارها شکست را در این مسیر تجربه خواهد کرد. گرچه حضور بخش خصوصی در فضا را باید در ادامه فعالیتهای فضایی دولتی در نظر گرفت اما نباید فراموش کرد که این یک امتداد واقعی و منطقی نیست. بخش خصوصی به دلیل تغییر فناوری، ضرورتهای اقتصادی و اولویت بندی خود باید بسیاری از سیستمها و فناوریها را از نو بسازد. یکی از دلایلی که دولت علاقه مند است کار خود را به بخش خصوصی بسپارد، هزینه کمتری است که برای او به همراه دارد و به همین دلیل استفاده از همان فناوری موجود شاید چندان گزینه مناسبی برای بخش خصوصی نباشد و حداقل اینکه هیچ آیندهای برای او به همراه ندارد.
بخش خصوصی چه در بخش تجاری و مشارکت در طرحهای رسمی دولتی و چه در بخش توریستی نوپاست. در راه هموار کردن این مسیر احتمالا حوادث بیشتری روی خواهد داد و ممکن است افراد بیشتری از پیشگامان در این سفرها آسیب ببینند. اما این روند بسرعت اصلاح میشود. همانطور که تعداد سوانح آغاز عصر فضا با اکنون قابل مقایسه نیست، بخش خصوصی نیز بسرعت روندهای امن خود را توسعه خواهد داد. وابستگی این بخش به مشتریهای خود اتفاقا باعث خواهد شد به محض اینکه این صنعت راه خود را باز کند، امنیت آن حتی از بخش دولتی نیز فراتر رود. در بازاری رقابتی اگر مشتری از امنیت محصول گران قیمت شما اطمینان نداشته باشد ترجیح میدهد سراغ دیگری برود یا از خرید صرف نظر کند. قطعا امنیت بالاترین اولویت رده اول را در پروازهای خصوصی فضایی به خود اختصاص خواهد داد اما این به معنی این نیست که هیچ گاه هیچ حادثهای رخ نخواهد داد.
حضور بخش خصوصی در این بازه زمانی در فضا ـ دستکم تا زمانی که فضا برای ما دارای اهمیت باشد – رویکردی اجتناب ناپذیر است و چنین حوادثی گرچه میتواند روند شتاب آن را کاهش دهد، اما بعید به نظر میرسد که بتواند آن را متوقف کند.
پوریا ناظمی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: