ناصرالدین شاه در سومین سفرش به اروپا در 12 شعبان 1306 هجری قمری امتیازی را در زمینه کشت، توزیع و فروش توتون و تنباکو به یک انگلیسی به نام «ماژور تالبوت» در شهر برایتون منعقد کرد. بعد از برگشت شاه به ایران، تالبوت نیز برای شروع کار به ایران آمد. طبق قرارداد یادشده، کمپانی رژی باید سالانه 15 هزار لیره به صندوق دولت ایران واریز میکرد و در عوض کشت و فروش توتون و تنباکو را در انحصار خود میگرفت. خبر انعقاد این قرارداد که به ایران رسید، موجی از اعتراضات را برانگیخت و مردم در بسیاری از شهرها از ورود کارکنان شرکت انگلیسی که مجری قرارداد بود، جلوگیری کردند. در چنین اوضاع و احوالی بسیاری از علمای اسلام با این قرارداد به مخالفت برخاستند. یکی از روحانیون برجسته که علم مخالفت با استبداد و استعمار برانگیخت ، سیدجمالالدین اسدآبادی بود.
سید جمال زمانی که در نجف در حال تحصیل بود مراودات فراوانی با علمای شیعی داشت و با بسیاری از جمله میرزای شیرازی مکاتباتی میکرد. وی استعمار را عامل اصلی عقبماندگی دولتهای اسلامی میدانست و میگفت: دولتهای مقتدر سقوط نکردند مگر با دخالت بیگانگان. او معتقد بود انگلستان نه تنها قدرتی استعماری، بلکه دشمن صلبی مسلمانان است؛ از این رو قصد آنها را نابودی اسلام میشمرد.
او تمایل داشت اسلام را دین سختکوشی بداند و به همین دلیل به فریضه جهاد بسیار تاکید میکرد؛ چه در برابر حکومتی که مصمم به نابودی اسلام است، مسلمانان راهی جز توسل به زور نداشته و این مبارزه احتیاج به حکم حاکم ندارد. او واماندگی امروزی مسلمانان را نتیجه تبهکاری حکومتهای استبدادی و قدرتهای استعماری میداند که آنان را با علم و فلسفه بیگانه کردهاند و از بین رفتن این بیگانگی تنها با آزادی سیاسی و پیشرفت اجتماعی ـ فکری مسلمانان میسر است.
اقدامات سیدجمال در راه مبارزه با استبداد و استعمار و امتیازات گوناگونی که به استعمارگران داده میشد، خصوصا امتیاز انحصاری توتون و تنباکو سبب شد شاه طبق دستور انگلستان دستور اخراج وی را صادر کرد و با وضع اسفباری او را در فصل زمستان کشانکشان از حرم حضرت عبدالعظیم بیرون کشیدند و به خارج از ایران فرستادند. سیدجمال به بصره رفت و شش ماه در بصره ماند. در این زمان سیدعلیاکبر فال اسیری، داماد مرحوم میرزای شیرازی، به جرم مخالفت علنی با انحصار دخانیات به بصره تبعید شد.
سیدجمال ملاقات با فال اسیری را مغتنم شمرد و از طریق او نامهای به آیتالله میرزای شیرازی نوشت و توانست به واسطه او میرزای شیرازی را به صدور فتوا، علیه انحصار دخانیات وادار کند. هر چند ممکن است در صدور این فتوا علل دیگری هم وجود داشته باشد، اما بیشک یکی از علل عمده که سبب صدور این فتوا شد نامه پرمحتوا و روشنگرانه سیدجمال بود.
سیدجمال با چنین افکاری با نگارش نامهای خطاب به میرزای شیرازی خواستار برخورد قاطع این مرجع بزرگ با معضلات و مشکلات جهان اسلام شد. در بخشهایی از این نامه آمده است:
این نامه، درخواست عاجزانه ملت اسلام است که به پیشگاه زمامداران عظیمالشأن خود تقدیم میدارد. پیشوای دین! پرتو درخشان انوارائمه... جناب حاجی میرزا محمدحسن شیرازی! خدا نیابت امام زمان(عج) را به تو اختصاص داده و از میان طایفه شیعه تو را برگزیده... ملت اسلام در هر پیشآمدی به تو متوجه شده و در هر مصیبتی چشمش را به تو دوخته و سعادت، خوشبختی و رهایی خود را در دست تو میداند. با این حال اگر ملت را به حال خود گذاشته و به آنها توجه نداشته باشی، افکارشان پریشان میشود و پایه ایمانشان سست میگردد.
پیشوای بزرگ! پادشاه ایران سست عنصر و بدسیرت گشته، مشاعرش ضعیف شده، بدرفتاری را پیش گرفته، خودش از اداره کشور و حفظ منافع عمومی عاجز است، لذا زمام کار را به دست مرد پلید و بدکردار ـ امینالسلطان ـ داده که در مجمع عمومی به پیامبران بد میگوید. نه فرمان دین را میپذیرد، نه به رؤسای دینی ارجی میگذارد. به علما بد میگوید، به مردم پرهیزگار تهمت میزند و به سادات توهین مینماید. از اروپا که برگشته؛ پرده شرم را پاره کرده، خودسری را پیش گرفته، بیپرده بادهگساری مینماید. این کارهای خصوصی اوست؛ اما آنچه به زیان مسلمانان انجام داده این است که قسمت عمده کشور و درآمد آن را به دشمنان دین فروخته که به تفصیل عبارت است از:
1 ـ کانها ـ معادن ـ و راههایی که به کانها منتهی میشود و همچنین خطوطی که از معادن به نقاط مهمه کشور متصل است.
2 ـ کاروانسراهایی که در اطراف شوسه بنا میشود به انضمام مزارع و باغستانهایی که در اطراف این راهها واقع است.
3 ـ رود کارون و مسافرخانههایی که در دو طرف این رود ساخته میشود.
4 ـ راه از اهواز تا تهران و آنچه از بناها و مسافرخانهها و... در اطراف آن واقع است.
5 ـ تنباکو و آنچه لازمه این محصول است.
6 ـ جمعآوری انگور به منظور ساختن شراب و هر چه از دکان و کارخانه لازم دارد.
7 ـ صابون، شمع، شکر و کارخانههایی که لازمه آنهاست.
8 ـ بانک.
... ای زعیم بزرگ! آیا میدانید این شاه برای این که قیام و نهضت من در ایران را بیاثر سازد، مرا مورد چه تهمتهایی قرار داد؟! حتی در میان مردم شایع کرد که من مختون نیستم! وا اسلاما چرا باید شاه که یک آدم پست و آلوده است فرمانروای مملکت ایران اسلامی باشد و این مملکت را برای تامین مقاصد پست خود به بیگانگان بفروشد؟
من این نامه را به محضر شما نوشتم و میدانم که خداوند بزرگ با دست شما جریانی را برای دفع نقشه دشمنان اسلام و تامین عزت و عظمت اسلام پیش خواهد آورد.
شهاب سلیمی / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد