
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در سالهای گذشته بسیاری از حوضه های آبریز نهتنها در ایران که در سطح جهان دچار تغییراتی آشکار شدهاند که نتیجه آن در پارهای از موارد حذف و نابودی یک پهنه آبی بوده است. اما مساله اینجاست که صحبت از انقراض یک پهنه آبی مثل تالاب و دریاچه کار چندان آسانی نیست زیرا روند تغییرات و تدابیر طبیعی به هیچوجه قابل پیشبینی نیست. ما نمیتوانیم بدون شواهد و مدارک مستند از نابودی همیشگی یک دریاچه یا تالاب صحبت کنیم. مگر اینکه نظرات کارشناسی چند سال، پشتوانه تحقیقاتی چنین جمعبندی را به وجود آورده باشد. آنچه در ادامه میخوانید، نگاهی کوتاه به وضع سه دریاچه آب شور مسالهدار در جهان است؛ یکی در برزخ حیات و نابودی، دومی نابودشده و سومی نجاتیافته!
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه با مساحت حدود 5000 کیلومتر مربع، بزرگترین دریاچه داخلی کشور است. بر اساس تازهترین مطالعات انجام شده در دهه اخیر، تا وقتی که تراز آبی دریاچه با سطحی بیش از 1274.1 متر از سطح دریاهای آزاد در نوسان باشد، این دریاچه میتواند به عملکرد اکولوژیکی خود برای حفظ تنوعزیستی ادامه دهد. کاهش بارندگیها، خشکسالیهای پیاپی و افزایش میزان بهرهبرداری از آب در کل حوضه آبریز، بویژه برای مصارف کشاورزی باعث شده که نهتنها سطح آب دریاچه کاهشی فراتر از حد انتظار داشته باشد، بلکه در عین حال بسیاری از چاههای عمیق نیز خشک و شور شدهاند. بارندگیهای اخیر، کارشناسان صاحبنظر در این عرصه را به این باور رسانده که خوشبختانه امکان نجات دریاچه ارومیه وجود دارد. پس از بارندگیها ارتفاع آب دریاچه به 1270.48 متر بالاتر از سطح دریاهای آزاد رسید و این آمار نسبت به سال گذشته فقط حدود 10 الی 15 سانتیمتر جبران را نشان میدهد. چنانچه پیشتر اشاره شد، حداقل تراز اکولوژیک دریاچه رقمی معادل 1274.1 متر از سطح دریاست. یعنی دریاچه حتی در شرایط کنونی بیشتر از 3.5 متر ارتفاع آبی یا تراز آبی کمتری دارد تا به حداقل تراز اکولوژیک برسد. بارندگیهای اخیر شاید تنها گواه روشن بر این واقعیت غیرقابلانکار باشد که اگر رویکرد جامع مدیریتی در کل سطح حوضه آبریز و نه صرفاً خود دریاچه ارومیه پیاده شود، امکان بازگشت به شرایط طبیعی وجود دارد. لازم به یادآوری است که مساحت دریاچه ارومیه پیش از بارندگیهای اخیر به رقمی پایینتر از 1000 کیلومتر مربع (حدود 700 کیلومتر مربع) رسیده بود، در حالی که در گذشته سطح دریاچه حدود 5000 کیلومتر مربع بوده. این مقایسه بخوبی میتواند شرایط بحرانی دریاچه ارومیه را توصیف کند. از جمله تغییرات اکولوژیکی قابل توجهی که در این مدت اتفاق افتاده میتوان به افزایش سطح پهنههای شورهزار و آسیبپذیر در برابر هر گونه فرسایش طبیعی و غیرطبیعی، افزایش غلظت نمک و تاثیرگذاری مستقیم بر موجودات زنده و نابودی تعدادی از تالابهای ارزشمند مجاور اشاره کرد.
طرح موسوم به «نکاشت» یکی از مصوبات ستاد دریاچه ارومیه است که از اول آبان (زمان کشت پاییزه) در دستورکار قرار گرفته و قرار است که مدت سه سال در حدود 50 هزار هکتار از زمینهای زراعی حوضه آبریز دریاچه ارومیه اجرا شود. اساس طرح به این شکل است که بخشی از اراضی زراعی حوضه زرینهرود به اجاره دولت درآمده و کشاورزان دیگر در آن کشت نخواهند کرد. خسارت ناشی از نکاشت محصول نیز به صاحبان اراضی داده میشود تا در نهایت آب این بخش برای تامین حقابه دریاچه به دریاچه برگردانده شود. عدهای از کارشناسان و مسئولان باور دارند این کار، قدم موثری برای احیای دریاچه است؛ اما در عین حال عدهای دیگر از متخصصان فعال در عرصه حفاظت از تالابها نیز معتقدند که پرداخت غرامت نمیتواند چندان که باید در بحث احیای تالابها از جمله دریاچه ارومیه موثر باشد و بجای آن باید از مکانیسمهای تشویقی و بازدارنده بهره جست.
این کارشناسان میگویند که اقدامات تشویقی میتواند الگوهای کشت درست را به کشاورزان و باغداران معرفی کند به عنوان مثال بهتر است که محصولاتی مثل گندم و انگور به عنوان محصولاتی که به آب کمتری نیاز دارند تحت پوشش قرار گیرند و برعکس محصولاتی مثل چغندرقند، سیب و گوجه که به نسبت به آب بیشتری نیاز دارند، آرام آرام از طرحهای پوششی خارج شوند تا الگوی کشت مجدد به سمت الگوی کشت پایدار بازگردد. عدهای از متخصصان وضع کنونی دریاچه ارومیه را حاصل تغییر الگوی کشت باغداری از انگور به سیب در خلال سه دهه گذشته میدانند. اما عدهای دیگر نیز بر این عقیده هستند که ارومیه دیر یا زود برای همیشه از بین خواهد رفت. مساله دریاچه ارومیه از بسیاری جهات پیچیده و راهحلهای متعددی برای حل مشکل آن ارائه شده است. اما جدای از نظرات اغلب غیرکارشناسی، بسیاری از پژوهشگران هنوز باور دارند که میتوان به آینده ارومیه امیدوار بود. در هر صورت تاثیرات ناشی از فعالیتهای انسانی یکی از ملموسترین رخدادها در این حوضه است. سابق بر این عمده باغات اطراف دریاچه ارومیه را درختان انگور بعنوان یک محصول کمآببر تشکیل میدادند. اما آرامآرام گرایش به سمت کاشت درختان سیب بالا گرفت. کارشناسان محیطزیست باور دارند که پیادهسازی رویکرد اکوسیستمی به عنوان یک رویکرد مدیریتی جامع و مشارکتمحور میتواند تا حد زیادی در کاهش فشار وارده بر این دریاچه موثر باشد زیرا بنابر تازهترین تحقیقات انجامشده در دریاچه ارومیه نقش عامل انسانی در به وجود آمدن وضع کنونی به مراتب بیشتر از عوامل طبیعی است.
دریاچه آرال
تراژدی ناپدید شدن دریاچه آرال یکی از زنده و ملموسترین مواردی است که نشان میدهد، فعالیتهای نامتعادل جوامع بشری و غفلت از توسعه پایدار تا چه اندازه میتواند خسارت به بار بیاورد. دریاچه آرال یا خوارزم یک پهنه آبی شور در آسیای میانه (شمال قزاقستان و جنوب ازبکستان) است که پیشتر با وسعت حدود 67 هزار کیلومتر مربع در جایگاه چهارمین دریاچه بزرگ جهان قرار داشت. دولت شوروی سابق از اوایل دهه 60 میلادی (از حدود 1339 ه.ش) طرح کشت متمرکز صیفیجات، برنج و پنبه را در بیابانهای آسیای میانه آغاز کرد و بواسطه آن مسیر آب دو رودخانه جیحون و سیحون به عنوان دو منبع اصلی تغذیهکننده دریاچه آرال تغییر داده شد. حاصل این دخالت مستقیم انسانی چیزی نبود جز چهار تکه شدن دریاچه، تغییر اقلیم در مقیاس کلان، مرگ میلیونها گیاه و موجود زنده، آوارگی جوامع بومی اطراف، افزایش نرخ بیکاری، تاثیرات سوء اقتصادی و به وقوع پیوستن یکی از بزرگترین فجایع زیستمحیطی قرن. تازهترین تصاویر ماهوارهای ناسا که در نهم مهرماه امسال منتشر شد، نشان میدهد که حوضه به نسبت بزرگتر شرقی آرال در 14 سال گذشته کوچکتر و هماکنون خشک شده است. فیلیپ میکلین یکی از متخصصان برجسته و فعال دریاچه آرال از دانشگاه میشیگان در این باره به بخش خبری مجله نشنال جئوگرافی گفته: «متاسفانه ظاهراً در 600 سال گذشته این نخستین بار است که میتوان ادعای خشک شدن آرال را مطرح کرد.» بانک جهانی از سال 1384 سرمایهگذاری برای احیای این دریاچه را آغاز کرد اما متخصصان از جمله دکتر میکلین باور دارد که فشار مضاعفی که شبکههای عظیم آبیاری از جمله حدود 32 هزار کیلومتر کانال زهکشی، 45 سد و بیشتر از80 مخزن بزرگ آب در خلال سالها بر این دریاچه تحمیل کردهاند؛ نفس دریاچه را بریده و احیای آن را عملاً غیرممکن کرده است.
دریاچه نمک یوتا
در شمال ایالت یوتا یک دریاچه نمک وجود دارد که در حال حاضر عنوان چهارمین دریاچه یا حوضه بسته بزرگ جهان را به خود اختصاص داده است. انحراف جریانهای تغذیهکننده آب شیرین و آلودگیهای مختلف که به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد دریاچه میشوند، از جمله مواردی است که این اکوسیستم منحصربفرد را تهدید میکند. دریاچه نمک یوتا همچون دریاچه ارومیه غلظت نمک بالایی دارد و به همین علت چگالی آن به شکل نامتعارفی بالاست. مجموع این شرایط باعث شده شناور ماندن در این دریاچه مثل دریاچه ارومیه در مقایسه با سایر پهنههای آبی به نسبت راحتتر باشد. دریاچه نمک یوتا عمق کمی دارد و لذا هر گونه نوسان در میزان حقابه بشدت وضعیت آن را تغییر خواهد داد. فعالیتهای کشاورزی و برداشت آب برای کاربریهای شهری در سالهای گذشته تاثیر بسزایی بر تراز اکولوژیک این دریاچه داشته است. در دهه 30 میلادی (1309 الی 1319 ه.ش) یک پروژه آب شیرین در این منطقه پیشنهاد شد که قرار بود بواسطه آن یک سوم آب دریاچه از طریق آببندها به مصرف کشاورزی برسد اما این طرح به دلایل مختلف از جمله تغییرات وسیع اکولوژیکی در فاز برنامهریزی متوقف شد. پروژه پمپاژ آب به بیابانهای غربی نام طرح دیگری بود که در دهه 80 میلادی (1359 الی 1369 ه.ش) و به دلیل افزایش قابل ملاحظه سطح آب دریاچه در دستورکار قرار گرفت. مدیران پروژه با استقرار یک ایستگاه بزرگ پمپاژ آب و استفاده از سه پمپ بزرگ درصدد برآمدند تا 95 مترمکعب در ثانیه آب را از دریاچه به حوضههای پیرامونی منتقل کنند. در نهایت ساخت یک جاده دسترسی باعث شد تا سیستم اکولوژیکی دستخوش تغییرات شگرفی شود. ابعاد گسترده تغییرات، دولت را مجبور کرد که این پروژه را در سال 1989 (1368 ه.ش) به حال تعلیق درآورد. نتیجه این نظارتها و اقدامات کنترلی موجب شده که این دریاچه منحصربفرد اکنون سالانه بالغ بر 1.3 میلیارد دلار (حدود 4550 میلیارد تومان) به اقتصاد آمریکا کمک کند. از مجموع درآمد مذکور 1.1 میلیارد دلار به بخش استخراج مواد معدنی، 136 میلیون دلار به بخش گردشگری و 57 میلیون دلار به بخش پرورش میگو اختصاص دارد. این درآمد کلان دستاندرکاران را بر آن داشته تا حفاظت و احیای دریاچه را بهرغم نوسانات وسیع سالانه در اولویت کاری قرار دهند. تاکید بر استراتژیهای تفرجی و ظرفیت بالای منطقه در جذب گردشگر از جمله دلایلی است که این دریاچه آب شور را بیشتر از گذشته در صدر توجهات قرار داده است.
تجربیات جهانی نشان میدهد که پایداری عرصههای منحصربفرد آبی شور در درجه اول به میزان مشارکت جوامع محلی بستگی دارد لذا مشارکت مردمی در دنیای امروز اصل اول بسیاری از طرحهای حفاظتی و مدیریتی است.
افزایش بهرهبرداری از آب و استفاده از مواد شیمیایی به همراه اجرای طرحهای توسعه کشاورزی و صنعتی در کنار تغییرات معنادار اقلیمی و خشکسالیهای پیاپی همه از جمله مواردی است که شرایط طبیعی بسیاری از پهنههای آبی شور را برهم زده است.
کمیت و کیفیت منابع آب دریاچههای شور و تالابهای اقماری آنها از مهمترین فاکتورهای تاثیرگذار بر پایداری کارکرد اکولوژیک است. اما این فاکتورها اغلب تحتتاثیر فعالیتهای انسانی بویژه سدسازی و توسعه پروژههای آبیاری در قسمتهای بالادست حوضه قرار میگیرند.
نمای ماهوارهای از دریاچه ارومیه؛ تابستان 1379 (چپ) و تابستان 1392
نمای ماهوارهای از دریاچه آرال؛ تابستان 1368 (چپ) و تابستان 1393
نمای ماهوارهای از دریاچه نمک یوتا؛ تابستان 1364 (چپ) و تابستان 1389
فرناز حیدری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد