جابر بن حیان، سهروردی و ابن عربی سه شخصیتی هستند و با آنکه نام و عنوانی متفاوت دارند، (جابر دانشمند، سهروردی حکیمی متأله و اشراقی و ابن عربی پدر عرفان نظری) میتوان عناصر مشترک عرفان اسلامی را در آثار آنها یافت.
مسأله امامت و شناخت امام نخستین بنمایه مشترکی است که نمود بارزی در آثار این سه فرد دارد. امامت یکی از مسائلی است که شیعیان از بدو اسلام توجهی خاص بهآن مبذول داشته و در قرون متمادی در اشکال مختلف به آن پرداختهاند. جابر بن حیان که شهرت او بیشتر به دلیل آن است که او نخستین شیمیدان اسلامی محسوب میشود، در آثار خود بسیار به این مساله پرداخته است. او به واسطه ارتباط نزدیک خود با امام صادق(ع) خوانندگان کتب خود را بر آن میدارد که همواره مترصد فرصتی باشند تا محضر امام را درک کنند. از دیدگاه او نشناختن امام برای هر فرد در هر دورهای سند گویای این حدیث پیامبر است که فرموده: «هر آن کس که امام زمان عصر خود را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.» بهره بردن از علم و دانش امام موهبتی است که شخص باید به آن دست یابد. جابر، خود از این موهبت برخوردار شده و به این دانش دست یافته است. (لوری، 1383، 77)
جابر در کتاب الاشتمال بر این باور است که انسانها با داشتن اصل و منشأیی ملکوتی به گرداب مزاج که عالم کون و فساد است، هبوط کردهاند و در آن گرفتار شدهاند.
از این رو انسانها باید خود را از این شرایط برهانند و به وضع اولیه خود بازگردند. بهاین منظور آنها باید مراحل مختلفی را پشت سر گذارند که جابر این مراحل را تکریر مینامد. جابر در اینباره میگوید: «ای برادر این را درک نما تا دیگر مجبور نباشی تکریرهای جدیدی را متحمل گردی. زیرا کسی که به راستی این شخص شریف (امام) را آن گونه که شایسته است بشناسد و سعادت مشاهده وی و عمل به اوامر و نواهی او را پیدا کند، چنین فردی دیگر دچار هیچگونه تکریری نخواهد شد.» (لوری، 1383، 78) جابر مراحلی را نام میبرد که شخص با طی این مراحل پیشرفت روحانی را پشت سر میگذارد و به انسان کامل تبدیل میشود. او به ظهور امام زمان نیز معتقد است و بیان میدارد که عمل قائم کمک به روح افراد است تا از هیاتهای پست وارد مراحل ملکوتی شوند. بنابراین ظهور قائم رخدادی در نفس افراد مستعد است. (لوری، 1383، 108) در واقع آدمی با استحاله قلبی خود میتواند خود را برای رویارویی با امام زمان آماده کند. این استحاله باعث امید شیعیان برای دیدار امام غایب خود میشود. امید همان امری است که از همان ابتدای به وجود آمدن تشیع در بین شیعیان وجود داشت و دستاویزی است که شیعیان طی سالها توانستهاند به وسیله آن به موجودیت خود ادامه دهند. از این رو بواسطه امید و آمادگی روحانی است که افراد مستعد قادرند امام را شهود کنند. این افراد مستعد امام را در این دنیای مادی شهود نمیکنند؛ بلکه با او در عالمی ورای این عالم دیدار دارند. این عالم را عارفان عالم مثل مینامند که واسطهای بین دنیای مادی و ملکوتی است.
در این مورد ابن عربی نیز با جابر همراه میشود. او که چند قرن پس از جابر پا به عرصه وجود نهاد سلسله امامت را باور داشت. ابن عربی ولایت ائمه را رشتهای میداند که قطع نمیگردد. از طرفی او بر این باور است که امامت جزئی از اجزای تجلیات حق است و از آنجا که این تجلیات دائمی است، با اینکه رشته نبوت و رسالت قطع شده، رشته ولایت هرگز قطع نمیشود. از این رو با اینکه پس از خاتم انبیا تشریع به پایان رسیده است، چراغ ولایت همچنان روشن است. (ابن عربی، 1385، 222) ابن عربی همچنین آنچه منظور نظر جابر از تکریر بود، باور دارد. او تکریر را تبدیل انسان از شأن دنیوی که در آن انسان وابسته به جسم است، به شأن اخروی که انسان وابسته به روح است میداند و به منظور شرح گفته خود در فصل چهارم کتاب فصوص الحکم بهاین موضوع میپردازد. در این فصل او از ادریس سخن میگوید که بنا بر نص صریح آیه قرآن در مکانی والا مقام گرفت. «و در این کتاب از ادریس یاد کن که او راستگویی پیامبر بود و ما او را به مقامی بلند ارتقاء دادیم.» (57 ـ 56/19) ابن عربی ادریس را با الیاس که در کتاب مقدس با سوار شدن بر ارابهای از آتش صورتی تنزیهی گرفت و به آسمان صعود کرد، یکسان میگیرد. [کتاب دوم پادشاهان/ 12 ـ 2] صورت تنزیهی گرفتن بهاین معناست که او بواسطه زهد و خویشتنداری از امیال بشری منزه شد و از شأن دنیوی به شأن اخروی ترفیع درجه داد. در این مقام او در عالمی واسطه در دل عالم کبیر سکنا گزید. این عالم در بین دو عالم روحانی و جسمانی قرار دارد و همان عالمی است که رویاهای آدمی صورت وجود بهخود میگیرند. (چیتیک، 1385، 114 ـ 113)
سهروردی برای فلسفه و بخصوص فلسفه اشراق که خود آن را تدوین کرده است، اهمیت زیادی قائل است. در این فلسفه او به وجود کمک و راهبری از جانب غیب اذعان دارد و نام این راهبر را «عقل فعال» نهاده است. در واقع او وجود امام را در وجود عقل فعال خلط کرده است و بودن او برای کمک به انسانها را امری ضروری میداند. او در داستان غربت غربی خویش از شخصی میگوید که با برادر خود در چاهی اسیر شده است. (در اینجا میتوان چاه را با عالم کون و فساد جابر یکسان دانست. سهروردی نیز مانند جابر تنها راه نجات را رهایی از این عالم میداند.) از این رو و به منظور رهایی پدر این دو برادر، نامهای را به وسیله هدهد برای اسیران چاه میفرستد و در آن چگونگی رهایی را تشریح میکند. نام پدر این دو شخص هادی بن الخیر یمانی است. هادی که از طرفی به معنای هدایتکننده است، تعبیری از عقل فعال است که از سوی مشرق، یمانی، برای نجات آنها میکوشد. مشرق همان عالم واسطهای است که جابر و ابن عربی پیشتر درباره آن سخن راندند. مشرق استعارهای از عالم غیب است. این مشرق در سمت راست زمین مادی قرار ندارد؛ بلکه مسیری عمودی و رو به آسمان دارد. ( داکانی، 1380، 125) در واقع اسیران چاه، انسانها هستند که در این دنیا گرفتار شدهاند و قادرند با کمک راهبری از غیب یا همان امام نجات یابند و به راه راست هدایت شوند.
اسلام دینی است که برای نجات روحانی انسانها ارزش زیادی قائل است. بدین منظور این دین راههای متعددی را پیش روی آدمی قرار داده است. از این رو بهخاطر روح انعطافپذیر اسلام است که سه فرد در دورههای مختلف به یکدیگر نزدیک شدهاند و آثاری را خلق کردهاند که همانندیهای زیادی با یکدیگر دارند. جابر در مقام فردی ایرانی پیش از سهروردی از امامی سخن راند که هدایتکننده انسانهاست و قائم جانشین و ادامهدهنده راه اوست. بعدها سهروردی راه او را ادامه داد و سیمای قائم را در یکی از داستانهای خویش به صورت رسول ملکی به تصویر کشید که در پی نجات انسانهاست: «و ما در راهیم با رسول ملک میآییم.» (داستان رساله الطیر) ابن عربی نیز در اثر متأثر شدن از متون شیعی اندیشههای نجاتبخشی را در قالب وحدت وجود خود اشاعه داد. در واقع ظهور اندیشه منجی نقطه عطف فلسفههایی است که این سه شخص به ارمغان آوردهاند.
منابع:
ـ کیمیا و عرفان در سرزمین اسلام، پییر لوری، مترجمان زینب پودینه آقایی، رضا کوهکن، انتشارات طهوری، 1388.
ـ تحلیلی از آرای جابر بن حیان، زکی نجیب محمود، ترجمه حمیدرضا شیخی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی 1368.
ـ فصوص الحکم، محمد ابن علی ابن عربی، در آمد، برگردان متن، توضیح و تحلیل محمد علی موحد و صمد موحد، انتشارات کارنامه 1385.
ـ قصه غربت غربی سهروردی، پرویز عباسی داکانی، انتشارات تندیس 1380.
ـ صوفیسم و تائویسم، توشیهیکو ایزوتسو، ترجمه محمد جواد گوهری، انتشارات روزنه 1378.
ـ عوالم خیال، ابن عربی و مساله اختلاف ادیان، ویلیام چیتیک، ترجمه قاسم کاکایی، انتشارات هرمس، 1385.
ـ تاریخ فلسفه اسلامی، هانری کربن، ترجمه جواد طباطبایی، انتشارات کویر، 1380.
هما شهرام بخت / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد