چه کسی رئیس را کشت؟

سروان میری در حیاط در حال ورزش بود که همسرش تلفن به دست سراغش آمد.

ـ از کلانتری زنگ زدند.

بعد هم در حالی که تلفن را می‌داد زیر لب گفت: «خدا به خیر بگذرونه. باز هم قتل دیگه‌ای.» کارآگاه تلفن را گرفت و بعد از نوشتن آدرس محل جنایت، صبحانه‌اش را خورد و راهی آنجا شد.

قتل در طبقه آخر برجی 18 طبقه در شمال تهران رخ داده بود. در ترافیک صبحگاهی تهران گیر افتاده بود. چراغ گردان را روی سقف گذاشت و خودش را از ترافیک خلاص کرد. عقربه‌های ساعت 8 صبح را نشان می‌داد که به محل جنایت رسید. خودرو‌های پلیس و پزشکی قانونی مقابل ساختمان پارک بودند.

کارتش را به سربازی که مقابل در ایستاده بود، نشان داد و وارد شد. با راهنمایی سرباز کلانتری به طبقه هجدهم رفت. وقتی از آسانسور بیرون آمد، با راهرویی شیک روبه‌رو شد که دو طرف آن شرکت‌های تجاری و مطب پزشکان قرار داشت. در انتهای راهرو دو مامور ایستاده بودند که راهنمای خوبی برای پیدا کردن محل قتل بود.

وارد شرکت که شد فقط شلوغی کارمندان و ماموران به چشم می‌آمد و هیچ آثاری از به‌هم‌ریختگی و درگیری دیده نمی‌شد.

افسر کلانتری با مشاهده کارآگاه به سمت او آمد و گزارش داد: مقتول حمید پنجاه ساله است که حدود 20 سال قبل این شرکت را تاسیس کرد. امروز صبح وقتی آبدارچی شرکت به اینجا می‌آید با جسد مقتول روبه‌رو شده و موضوع را به نگهبانان ساختمان اطلاع می‌دهد و از طریق تماس نگهبان در جریان قتل قرار گرفتیم. حمید در اتاقش با شلیک دو گلوله کشته شده و آثاری از درگیری و ورود به زور در شرکت دیده نشد. به نظر می‌رسد مقتول غافلگیر شده باشد.

مقتول دیشب در شرکت بوده است؟

بله. او شب به خانه نمی‌رود و به دلیل این که این رفتار او سابقه قبلی داشته، خانواده‌اش به موضوع مشکوک نمی‌شوند.

دیروز آخرین نفر چه کسی شرکت را ترک کرده است؟

منشی مدیر شرکت ساعت 9 شب اینجا را ترک کرده و به گفته خودش تا آن زمان مقتول در دفترش مشغول کار بوده است.

مقتول با کارمندان مشکلی نداشته؟

مردی بداخلاق و تندمزاج بوده اما برخوردی که باعث کینه شود، نداشته است. کارآگاه سپس وارد اتاق مدیر شرکت شد. جسد مقتول به صورت روی زمین افتاده بود. دکتر در حال معاینه جسد بود. سروان به بررسی وضع اتاق پرداخت تا معاینه‌های دکتر تمام شود. هیچ آثاری از به هم ریختگی در اتاق دیده نمی‌شد. در کنار میز مقتول گاوصندوقش قرار داشت. کلید روی در بود. در گاوصندوق را باز کرد. پول و اسناد، طبقات را پر کرده بود.

دست نخوردن گاوصندوق نشان می‌داد، انگیزه قاتل سرقت نبوده است.

کارآگاه به لابی شرکت آمد. همه کارمندان آمده بودند. سروان از منشی خواست برای تحقیق به یکی از اتاق‌های شرکت بیاید.

دیروز چه ساعتی شرکت را ترک کردید؟

حدود ساعت 9 شب.

همیشه تا این ساعت در شرکت می‌مانید ؟

نه. دیروز باید پرونده‌ای را کامل می‌کردم و تحویل آقای رئیس می‌دادم به همین دلیل تا شب ماندم. پرونده را به رئیس دادم و راهی خانه شدم.

هنگام ترک شرکت مقتول مهمانی نداشت؟

نه او تنها بود و در حالی که عصبی بود با تلفن همراهش صحبت می‌کرد. زن جوان بعد از مکثی کوتاه گفت: البته وقتی از شرکت بیرون آمدم مرد جوانی از آسانسور بیرون آمد که با دیدن من دوباره سوار آسانسور شد و به طبقه بالا رفت. رفتار آن مرد مشکوک بود.

محسن،آبدارچی شرکت نفر بعدی بود که برای بازجویی احضار شد. او مرد ساده‌ای بود که اضطراب و ترس در چهره‌اش دیده می‌شد.

دیروز چه ساعتی از شرکت خارج شدی؟

مثل همیشه ساعت 6.

چه کسی در شرکت بود؟

رئیس و خانم منشی. از رئیس پرسیدم بمانم، گفت کاری ندارد و خودش هم بزودی می‌رود.

صبح چه ساعتی سر کار آمدی؟

حدود ساعت 7 صبح بود. همیشه عادت داشتم اول اتاق دکتر را تمیز کنم و به اتاق رفتم. تعجب کردم در اتاق بوی سیگار می‌آمد چون رئیس از سیگار بدش می‌آمد. جسد رئیس کنار میزش غرق در خون افتاده بود. خودم را به نگهبانی رساندم و موضوع را به پلیس اطلاع دادم.

سروان از اتاق خارج شد، کارمندان در گوشه‌ای جمع شده بودند و درباره ماجرا صحبت می‌کردند. منشی تنها پشت میزش نشسته بوده و غرق در افکارش با فندک فلزی‌اش بازی می‌کرد.

کارآگاه یک بار دیگر صحنه را بررسی کرده و در تماس با بازپرس با اشاره به دو دلیل قاتل را معرفی کرد.

وحید شکری / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

شما خواننده گرامی با اشاره به دلیل کارآگاه برای اثبات قتل رئیس شرکت می‌توانید در مسابقه معمای پلیسی شرکت کنید. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 ارسال کنید.

پاسخ معمای پلیسی

لیوان پر آب نشان می‌داد او قرص نخورده است.

در مسابقه این هفته 624 نفر از خوانندگان شرکت کردند که 109 نفر پاسخ صحیح داده‌اند. از میان خوانندگانی که پاسخ صحیح داده‌اند، آقای میثم محمدی از تفرش به قید قرعه برنده شده است.