۴گزینه فراروی ملک سلمان در سیاست خارجه

اردوغان و السیسی در ریاض چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

با راشل برونسون، کارشناس مسائل عربستان و عضو ارشد شورای امور جهانی شیکاگو

نگرانی ریاض از برتری تهران در منطقه

بحث جابه‌جایی قدرت در عربستان در سال‌های گذشته همواره یکی از مباحثی بوده که نگاه‌های خارجی زیادی را متوجه این کشور کرده است.
کد خبر: ۷۶۵۵۲۳
نگرانی ریاض از برتری تهران در منطقه

این توجهات نه از این بابت است که شاید با تغییر قدرت، شیوه حکمرانی در این کشور دچار تغییرات شگرفی شود بلکه توجه‌ها بیشتر از این جهت، به سمت شبه‌جزیره عربستان جلب می‌شود که ساختار خانوادگی قدرت به شکلی است که به اعتقاد کارشناسان می‌تواند بسترساز چالش‌هایی عمیق در این کشور باشد؛ چالش‌هایی که تاکنون حاکمان این کشور تلاش کرده‌اند آن را به عقب بیندازند.

در عربستان، از زمان مرگ ملک عبدالعزیز، قدرت به پسران او رسیده است و پس از مرگ هریک از پسران، برادر وی، در منصب پادشاهی قرار گرفته است اما نکته اینجاست که ملک سلمان که اکنون پادشاه این کشور است جزو آخرین بازماندگان از این نسل است و بعد از او و برادرش مقرن که اکنون ولیعهد پادشاه است قدرت باید به نسل بعدی یعنی نوه‌های ملک عبدالعزیز منتقل شود و آنجاست که با توجه به گستردگی این نسل و شاهزاده‌های پرشماری که مترصد رسیدن به قدرت هستند چالش‌ها در این کشور آغاز خواهد شد. البته پادشاهان عربستان در این سال‌ها تلاش کرده‌اند برای آن موقع نیز تدبیر کنند و اکنون با انتصاب محمد بن نایف به‌عنوان معاون ولیعهد، به گمان خود برای چالش‌های پیش رو پس از مرگ مقرن به‌عنوان آخرین فرزند عبدالعزیز، راهکار ایجاد کرده‌اند، اما این‌که تا آن زمان چقدر شاهزادگان دیگر به این تصمیم پایبند بمانند موضوعی است که در آینده مشخص خواهد شد. اما هر چه هست این‌که تاکنون عربستان توانسته جابه‌جایی قدرت را با کمترین حاشیه پشت سر بگذارد که آخرین آن نیز به چند روز قبل و مرگ عبدالله و پادشاهی ملک سلمان مربوط می‌شود.

سایت سی. اف. آر متعلق به اتاق فکر انجمن روابط خارجی آمریکا در گفت‌وگویی با راشل برونسون، کارشناس مسائل عربستان و عضو ارشد شورای امور جهانی شیکاگو به بررسی چالش‌های دوره پادشاهی سلمان و میراثی که عبدالله برای او به جا گذاشته، پرداخته است. او در این گفت‌وگو اگرچه درباره قضاوت آینده عربستان که یکی از مهم‌ترین متحدان آمریکا در منطقه است احتیاط به خرج می‌دهد، اما میراث عبدالله را برای سلمان، میراثی پیچیده می‌خواند و از دست برتر تهران نسبت به ریاض در تحولات منطقه صحبت می‌کند. مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

میراث حکومت عبدالله چیست، بالاخص از منظر اصلاحات داخلی، روابط با ایالات متحده و سیاست خارجی؟

ملک عبدالله دوران زمامداری خود را سال 2005 با هیاهوها و انتظاراتی که در زمینه ریشه‌کنی فساد وجود داشت و ملک فهد پادشاه پیشین را به دردسر انداخته بود، آغاز کرد. با وجود ثروت هنگفتی که از فروش نفت عاید این کشور شده بود، ملک عبدالله توجه ویژه‌ای به توزیع نابرابر‌ این ثروت‌ها داشت؛ نابرابری‌های مشهودی که هر رهگذر عادی در مناطق فقیرنشین ریاض می‌توانست آنها را ببیند. او در برابر منافع بسیاری از برادران و اقوام خویش و نیز نهادهای مذهبی‌ای که از سیستم اقتصادی موجود منتفع شده بودند، ایستاد و عربستان سعودی را به سمت سازمان تجارت جهانی سوق داد و اقدامات دیگری جهت مبارزه با فساد انجام داد.

حتی در سال‌های ابتدایی پادشاهی او، امیدهای فراوانی در خصوص تعریف گسترده‌تر آنچه به نام شهروند سعودی شناخته می‌شد، به وجود آمد و به عنوان مثال از طریق برخی گفت‌وگوهای ملی، توجه بیشتری به زنان، اقلیت شیعه و دیگر گروه‌های به حاشیه رانده شده معطوف شد. وی، ورود زنان به شوراهای محلی را تضمین کرد و با رواداری بیشتری با جهان وارد مذاکره ‌شد. اما این تلاش‌های اصلاح‌گرایانه در نیمه دوم سلطنت عبدالله کمرنگ شد که یا به دلیل کهولت سن وی بود یا به دلیل موج تحولاتی که در سال‌های اخیر، کشورهای عربی را یکی پس از دیگری در بر گرفت. ترس از شورش‌ها، باعث شد پول هنگفتی به جامعه تزریق و با دگراندیشان برخورد کند. فعالان اجتماعی ـ‌ سیاسی، وبلاگ‌نویسان و اصلاح‌گرایانی که پیشتر به تلاش‌های عبدالله امید بسته بودند، صفحات وبلاگ و فیسبوک خود را بستند و بسیاری نیز همراه وکلای خود به زندان انداخته شدند. مناطق شیعه‌نشین نیز تحت مراقبت‌های ویژه امنیتی قرار‌گرفت. در چند هفته گذشته اجرای حکم شلاق در ملأعام برای رائف بداوی، نویسنده و فعال اجتماعی، بار دیگر کمرنگ شدن امیدهایی را که در بدو حضور عبدالله جوانه زده بود یادآوری کرد.

به‌رغم معرفی سریع ملک سلمان به‌عنوان شاه جدید عربستان، اما آیا گزارش‌هایی که درباره وضع جسمانی این پادشاه هفتاد و نه ساله منتشر شده است، نارضایتی‌هایی را برنخواهد انگیخت؟

بزرگ‌ترین سهم عبدالله در حکومت و شاید بتوان گفت پربحث‌ترین آنها، انتخاب بی‌سابقه محمد بن نایف به‌عنوان معاون ولیعهد بود. گذار قدرت از عبدالله به سلمان، هفتمین پادشاه در عربستان سعودی را بر تخت نشاند که این برای کشوری با قدمت نه‌چندان طولانی،‌ که سال 1932 تاسیس شد، بسیار حائز اهمیت است، بویژه این‌که این کشور در منطقه و زمانه پرآشوب امروز خاورمیانه واقع باشد. نه‌تنها این تغییر دوباره در قدرت به آرامی ‌انجام شد، بلکه ولیعهد بعدی (شاهزاده مقرن) نیز مشخص شده است.

شش پادشاه آخر عربستان فرزندان اولین پادشاه، ملک عبدالعزیز، بودند و چالش پس از مقرن خواهد بود که فرزند دیگری از عبدالعزیز باقی نخواهد ماند. عبدالله با انتخاب بن نایف به عنوان معاون ولیعهد از روبه‌رویی با این چالش گریخت. بن نایف به‌عنوان اولین نوه عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان سعودی، بود که برای حکمرانی در نظر گرفته می‌شد و این بیشترین تاثیر عبدالله در زمینه نحوه جانشینی بود که در زمان خود برجای گذاشت.

این تغییر در رهبری در موقعی اتفاق افتاد که عربستان با سه تهدید عمده مواجه است؛ داعش، سقوط حکومت طرفدار عربستان در یمن و کاهش شدید قیمت نفت. ظرفیت‌های ساختار حکومتی عربستان برای غلبه بر این چالش‌های چندگانه چیست؟

عربستان اکنون دوران سختی را از سر می‌گذراند. حوادث اخیر یمن اوضاع را به‌مراتب بدتر کرد. رهبران سعودی حساسیت خاصی نسبت به یمن دارند و بیش از هر کشور دیگری در همسایگی‌شان، بجز ایران، با نگرانی تحولات این کشور را دنبال می‌کنند. یمن، کشوری پهناور و فقیر با جمعیتی حدود 25 میلیون نفر است که با دارا بودن مرز زیاد با عربستان، امکان تردد آسان شورشیان از یمن به عربستان را فراهم می‌کند. عربستان بارها نیروهای نظامی ‌خود را به یمن گسیل داشته است.

اگر از نظر رقابت‌های فرقه‌ای به اتفاقات منطقه خاورمیانه نگاه کنیم، متوجه تفسیر عربستان از حوادث اخیر یمن می‌شویم که معتقدند این حوادث، پیروزی دیگری برای رقیب اصلی منطقه‌ای‌شان یعنی ایران است. متحدان ایران ‌اکنون در بسیاری از پایتخت‌های کشورهای همسایه عربستان، قدرت را به دست دارند، از جمله سوریه، عراق، یمن و تا حد زیادی لبنان.

یمن همچنان اولین و مهم‌ترین چالش بین‌المللی ملک سلمان خواهد بود. جایی که وجود نگرانی‌های مشترک با آمریکا، فرصت ادامه همکار‌ی‌ها در زمینه مسائل امنیتی با ایالات متحده را فراهم می‌کند. با این حال، همانند دیگر مناطق، برای یمن نیز راه‌حل آسان و قطعی وجود ندارد و مسائل در این زمینه بسیار پیچیده‌ است. سیاست عربستان در قبال یمن شکست خورده است، اما آنها به هرحال، در برابر حضور مسلمانان شیعه حوثی در قدرت سکوت نخواهند کرد.

ملک سلمان مدت مدیدی فرماندار ریاض بود. درباره روش حکمرانی و دیدگاه‌هایش درخصوص سیاست خارجی چه چیزهایی می‌دانیم؟ به‌طور مشابه، چه اطلاعاتی در مورد دیدگاه‌های جانشین احتمالی وی، شاهزاده مقرن، در اختیار داریم؟

ملک سلمان نقش مهمی در سطوح رهبری عربستان داشته است که شامل فرمانداری ریاض به عنوان شهری که محل سکونت رهبران سعودی بوده نیز می‌شود. او ناظر گذار شهری با جمعیت 200 هزار نفر در سال 1963 به جمعیت هفت میلیونی کنونی بوده است، بنابر این مهارت‌های بسیاری از این نظر باید داشته باشد.

در سیاست خارجی نیز نقش محسوس و فعالی داشته است. به طور مثال، در یکی از برجسته‌ترین نقش‌هایش در سیاست خارجی می‌توان به حضور کلیدی‌اش در تزریق کمک‌های مالی هنگفت به پاکستان و افغانستان در طول دهه 1980 و حتی 1990 اشاره کرد که همگام با سیاست‌ها و منافع ایالات متحده بود.

شاهزاده مقرن نیز فردی بسیار باتجربه است و در موقعیت‌های مختلف حکومتی خدمت کرده است. اما آگاهی نسبت به محمد‌بن نایف، وزیر کشور پنجاه و پنج ساله که سرانجام قدرت را به دست خواهد گرفت، موضوع جالب‌تری است. به‌عنوان وزیر کشور، بیشترین کار حرفه‌ای وی، همان‌گونه که پدرش پیشتر انجام می‌داد، در زمینه مسائل اطلاعاتی و امنیت داخلی بوده است.

او دارای پیوندهای محکمی با نهادهای مذهبی در عربستان است، که مهم‌ترین چالش‌های داخلی حکومت عربستان در ارتباط با این نهادها بوده است. او همچنین هدف حمله تروریستی توسط افراط‌گرایان القاعده بوده است. وی ثبات را از دریچه مسائل امنیتی می‌نگرد و با آمریکا و دیگر مقامات اطلاعاتی بین‌المللی برای درک و مقابله با گروه‌های افراطی همکاری‌های نزدیکی داشته است.

البته چندان مشخص نیست که دستور کار اصلاحات چگونه خواهد بود. به عنوان یک رهبر جوان، امیدهایی برای ارتقای وضع عربستان بدون ایجاد خطرهای محتمل، با حضور وی وجود‌دارد. اما تا زمانی که قدرت را در دست گیرد، نمی‌توان در این خصوص مطمئن بود.

روابط ایران ـ عربستان توام با تخاصمات و گفت‌وگوها بوده است. آیا باید در این زمینه منتظر تغییری باشیم؟

خیر. رهبران سعودی معتقدند نبردی ذاتی در سراسر منطقه‌ با ایران دارند. در این میان، به نظر می‌رسد ایران دست بالا را دارد و تحولات اخیر یمن نشان دیگری بر شکست عربستان بود. البته آنها ابزار نفت را علیه ایران به‌کار گرفته‌اند و نگه داشتن نفت در قیمتی پایین، با مجوز رهبران سعودی در حال انجام است. گرچه عربستان نیز در سال 2015 انتظار کسری بودجه بسیاری دارد اما می‌تواند از 750 میلیارد دلار منابع خارجی که دارد استفاده کند؛ چیزی که ایران فاقد آن است. در کل، تغییر عمده‌ای در سیاست رهبران جدید در قبال ایران رخ نخواهد داد و آنها همچنان نگران دستاوردها و پیشرفت‌های ایران و نیز برقراری روابط حسنه ایران و آمریکا هستند.

آیا با تغییر کادر اصلی رهبری در عربستان شاهد نوسانات در قیمت نفت خواهیم بود؟

این‌که در قبال خبر فوت ملک عبدالله، شوک نفتی ایجاد نشد خیلی تعجب‌آور نبود، آنچه جالب توجه بود، این بود که حتی افزایش زیادی هم نداشت. در سال‌های گذشته هنگامه انتقال قدرت، به دلیل ترس از بی‌ثباتی و آشوب، جهش‌های زیادی در قیمت نفت مشاهده می‌شد. اما این افزایش ناچیز در قیمت نفت، ناشی است از درک بازار جهانی از واقعیت‌های انتقال قدرت در عربستان و انتظارات نسبت به وجود ثبات در آنجا. به هرحال، تغییرات در سطوح رهبری سعودی، معمولا قبل از فوت پادشاه با مانورهای سیاسی که رخ می‌دهد آغاز می‌شود (که در اینجا از حدود یک سال پیش این تغییرات اتفاق افتاده است). تغییرات عمده نیز در بازه زمانی شش ماه تا یک‌سال یا بیشتر، بعد از فوت پادشاه به منصه ظهور خواهد رسید.

در زمانه انتقال قدرت، تمام نیروها به سمت حفظ یکپارچگی ترغیب می‌شوند و تحت فشار قرار می‌گیرند. رهبران سعودی متوجه هستند که دنیا به آنها چشم دوخته و همه پیامی که امیدوارند بتوانند در این گذار قدرت منتقل کنند این است که عربستان کشوری باثبات و پیش‌بینی‌پذیر است.

منبع: سایت سی. اف. آر ‌/‌ مترجم: امین پاکزاد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها