در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به این اعتبار میتوان گفت جهان پیرامون ما، جهانی واقعی است، اما رویدادهای این جهان که از طریق رسانهها در معرض آنها قرار میگیریم، الزاما واقعی نبوده و ممکن است صرفا شبه رویداد باشند. بر این مبنا، دولتها بخصوص در عرصه بینالملل در جهت منافع و اهداف خود بر شکل دادن و اشتراک افکار، ارزشها، هنجارها، قانونها و اخلاقیات از طریق قدرت نرم و با بهرهمندی از ابزار رسانه تاکید دارند.
2 ـ ایرانهراسی، اسلامهراسی و حتی شیعههراسی ازجمله واژهها و مفاهیم راهبردی مهمی است که طی سالهای اخیر با ابزار رسانه شناخته شدهاند. سیطره اطلاعات و ارتباطات بر ادراک ما از جهان سایه افکنده و درواقع از همین مسیر است که شناخت و فهم ما را نقاشی کرده و درک ما را شکل میدهد. «ادراک نادرست» هنگامی به وجود میآید که بازیگران عرصه بینالملل و رسانهها، الگوهایی را از پروژهسازی در دستور کار خود قرار دهند یا اهداف استراتژیک خود را از طریق فضاسازی و مدیریت تصویری در محیط داخلی و بینالمللی به کار گیرند. بنابراین القاء و تاکید غربی مبنی بر معرفی جهان اسلام بهعنوان عامل بازدارنده و محدودکننده گسترش آزادی، قدرت و پیشرفت بشر، جلوهای از فضاسازی رسانهای تلقی میشود که براساس آن اهداف کلانتری طراحی شده و به مرحله اجرا درمیآید.
فعالسازی هالیوود، والت دیسنی و کمپانیهای تولید بازیهای رایانهای بهعنوان ظرفیتهایی تاثیرگذار بر ادراک و مدیریت افکار عمومی ازجمله موارد قابل ذکر در ادامه آنچه بیان شد، است (فیلمهای آرگو، 300 و بسیاری دیگر از تولیدات مطرح در این زمینه با محوریت ایرانهراسی تولید شدهاند) آمریکا با 6 درصد جمعیت کل جهان، 75 درصد تبلیغات و عملیات روانی دنیا را انجام میدهد. بنگاههای تبلیغاتی آن کشور سالانه بیش از 45 میلیارد دلار صرف تبلیغات و 60 میلیارد دلار صرف مسائل جانبی تبلیغات میکنند. یکی از نویسندگان و تحلیلگران مطرح آمریکایی در نوشتاری تحت عنوان «عملیات روانی آمریکا چه کسانی را هدف گرفته است؟» پاسخی روشن به این پرسش داده است. به باور او، افکار عمومی آمریکا و جهان اسلام، دو مخاطب اصلی عملیات روانی آمریکا هستند.
3 ـ دیپلماسی عمومی غرب علیه کشورهای اسلامی و ایران را نمیتوان در سطح محدودی ارزیابی کرد. غرب درصدد تغییر بنیادین باورها، الگوهای رفتاری، نگرش و سبک زندگی مردم کشورهای اسلامی است. به تعبیر یکی از روشنفکران غربی، آمریکا در پی ایجاد فرهنگ نوین در جهان اسلام است. در قرن هجدهم و نوزدهم، انگلستان برای ایجاد تفرقه و شکاف در کشورهای اسلامی درصدد تجزیه سیاسی، ایدئولوژیک، فرهنگی و استراتژیک آنان بود. چنین الگویی، هماکنون با تغییرات فراوان محتوایی و در چارچوب دیپلماسی رسانهای دنبال میشود.
غرب تلاش میکند در چارچوب دیپلماسی عمومی و رسانهای، زمینههای لازم را برای حداکثرسازی انعطافپذیری کشورهای اسلامی و ایران در برابر موج جهانیسازی به وجود آورد. آنچه در این مسیر دنبال میشود جلوههایی از الگوهای مهار و محدودسازی است. به طور کلی دیپلماسی عمومی غرب، فضای درون ساختاری و اجتماعی کشورهای اسلامی را از وضع انقلابی آن خارج کرده و آنها را از محتوا تهی میگرداند.
ابزارهای دیپلماسی عمومی بر حداکثرسازی قدرت رسانهای قرار داشته و مفاهیم و قواعد استراتژیک بر رویارویی نرمافزاری تاکید دارند. تبلیغات، رسانهها و همچنین جدالهای سیاسی و رقابت دیپلماسی عمومی و رسانهای طراحی میشود.
غرب در قالب دیپلماسی رسانهای درصدد مشروعیتزدایی از کشورهای اسلامی است. به طور مثال با نمایش مکرر صفحههای خشونت گروههای افراطی در عراق و سوریه، نمایش صحنههای اعدام در ایران و افغانستان، قطع دست و پا در عربستان، درگیریهای خشونتآمیز قومی و مذهبی در کشورهای مختلف اسلامی چنین به مخاطب القاء میکنند که جهان اسلام هنوز در دوران «توحش» به سر میبرد. ایجاد چنین ادراکی در افکار عمومی جهان غرب، زمینه را برای ایدئولوژیزهسازی جامعه غربی فراهم کرده، فرآیندهای منجر به افزایش سطح تعارض را موجب میشود.
4 ـ رسانهها، ابزارهای اصلی مدیریت ادراک و تصویرسازی در جهان امروز ما به شمار میروند. رسانههای خبری و تحلیلی در غرب وظیفه دارند ذهنیت و نگرش جامعه غربی را براساس اهداف استراتژیک سازماندهی کنند. با توجه به چنین کارکرد ویژهای، نظرسنجیهای مختلف در سالهای 1990 نشان میدهد که تلقی آمریکاییها از اسلام و مسلمانان، شدیدا از آخرین عناوین مهم خبری رسانهها، بویژه نظریهها و احساسات آنها درباره تروریسم تاثیر میپذیرد. چنین رویکردی به دیگر کشورهای اروپایی نیز منتقل شده است. گروههای راستگرا در اروپا نگرش تقریبا یکسانی در مورد اسلامگرایان دارند. هدف عمومی آنان را باید از بین بردن جایگاه اجتماعی و موفقیت بینالمللی اسلامگرایان دانست. متهم کردن ایران در قالب واژههای متنوع و تکراری به تروریسم، خشونتگرایی، حمایت از گروههای تروریستی و... در همین چارچوب قابل تحلیل است. ما از ابتدای انقلاب اسلامی، همواره مورد تهاجم مستقیم و غیرمستقیم رسانهای غرب قرار داشتهایم. محور شرارت، نقض حقوق بشر و آزادی، خشونت و افراطگرایی از برچسبهایی است که طی این سالها درباره ایران اسلامی به طور مستمر در رسانههای آنها استفاده شده است.
پیام اخیر رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی و چرایی بایکوت خبری آن در رسانههای غربی پرسشی است که با تامل بر آن میتوان دریافت که پیام معظم له میتواند «پروژهسازی» آنها را در قبال ایران و اسلامگرایی با مشکل و بحران مواجه سازد. جریان انحصاری اطلاعات و اخبار ابزار اصلح امپریالیسم خبری و اطلاعاتی در جهان ماست؛ جریانی که در آن غرب تلاش میکند انحصار اطلاعات و ارتباطات را برای خود حفظ کند.
5 ـ در دنیایی اینچنینی آیا میتوان منفعل بود و از ابزار رسانه بخصوص در عرصه بینالمللی استفاده نکرد؟ با وصف آنچه گفته شد، بیتوجهی به برنامهسازی برای مخاطبان بینالملل، ما را دچار غافلگیری راهبردی و از میان رفتن مزیتهای رقابتی در عرصه ملی و بینالمللی میکند. شبکههای برونمرزی و برنامهسازی در عرصه بینالملل بر مبنای آنچه استدلال و توصیف شد، نقش استراتژیک دارند. بازسازی تصویر ایران در افکار عمومی جهانی و ارائه و انعکاس اخبار واقعی حداقلهایی است که از سوی آنها انجام میشود.
به نظرم پرسش اصلی و اساسی این است که ما چگونه باید برای مخاطبان برونمرزی برنامهسازی کنیم؟ و آیا طی این سالها موفق بودهایم؟
بررسی دقیق تجربیات رسانهای طی سالهای گذشته و صورتبندی خلاقانه دوباره آن تجربیات با توجه به شرایط جدید منطقه و محیط بینالملل به منظور تاسیس الگوی ایرانی ـ اسلامی دیپلماسی رسانهای موضوعی است که به عنوان یک ضرورت استراتژیک برای آینده انقلاب اسلامی باید به آن توجه شود.
سعید غفاری
کارشناس حوزه رسانه / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش