ترانه‌های غمگین گوش نده!

وقتی غمگین هستیم ممکن است به دنبال شنیدن ترانه‌ای شاد باشیم تا روحیه‌مان را بالا ببریم و وقتی شاد هستیم باز هم شنیدن موسیقی‌های شاد می‌تواند شرایط روحی شاد و خوبمان را حفظ کند. پس چرا بیشتر مواقع با شنیدن ترانه‌های غمگین حال خوب روحی‌مان را به خطر می‌اندازیم؟!
کد خبر: ۷۶۹۱۰۲
ترانه‌های غمگین گوش نده!

بالا بودن روحیه موجب صرف انرژی بیشتر می‌شود پس خیلی راحت‌تر است که در وضعیتی افسرده باقی بمانیم. در این حالت می‌توانیم بدون حرکت اضافی انرژی‌مان را حفظ کنیم یا نسبت به خودمان دلسوزی کرده یا حتی نسبت به کسانی که دوستشان داریم، همدردی کنیم. در واقع به این طریق می‌توانیم جراحت‌های روحی‌مان را التیام بخشیم و قبل از این که دوباره وارد مبارزه و کشمکش‌های رایج زندگی روزمره شویم، کمی احساس‌مان را خوب کنیم.

اگر بشدت اندوهگین باشیم، ممکن است تصور کنیم چیزی وجود ندارد که بتواند افسردگی را از ما دور کند و دوباره طعم شادی را بچشیم. حتی ممکن است با دیدن رنج و اندوه دیگران از شاد بودن احساس گناه کنیم. گویی باید با اندوه، هزینه غم موجود در دنیای هستی و زندگی اطرافیان را بپردازیم، اما وقتی به تاریخ اکثر فرهنگ‌ها و ملت‌های دنیا در دوره‌های مختلف زندگی‌شان دقت کنیم متوجه می‌شویم موسیقی غمگین بسیار طرفدار داشته است.

در واقع موسیقی غمگین، اندوهی را در ما زنده می‌کند که کاربردهای متفاوتی دارد. تحقیقات نیز نشان داده که موسیقی غمگین در تنظیم و متعادل‌سازی احساسات انسان نقش دارد. البته غوطه‌ور شدن در موسیقی غمگین ممکن است فرد را بشدت دچار افسردگی کند و او نتواند از زندگی آن‌گونه که باید بهره ببرد. این نوع موسیقی در حد متعادل می‌تواند او را به همدردی با دیگران تشویق کند.

وقتی فردی در تنهایی‌هایش از موضوعی رنج می‌برد، ممکن است اندوه او را به درماندگی و ناامیدی برساند، اما ترانه‌های غمگین با افزایش احساس ارتباط و پیوند اجتماعی با دیگران جلوی وضعیت مخرب غم و اندوه را می‌گیرد. تحقیقات نشان داده یکی از قوی‌ترین احساساتی که با شنیدن ترانه‌های غمگین تحریک می‌شود، احساس غربت و حسرت گذشته است. فرد با شنیدن ترانه‌های غمگین به یاد گذشته افتاده و خاطرات قدیم را مرور می‌کند. یادآوری گذشته می‌تواند به ما کمک کند به یاد آوریم در گذشته چه کسی بودیم و چگونه به مشکلات‌مان غلبه کردیم و با اطرافیان خود چه تعاملی داشتیم. یادآوری گذشته می‌تواند کمک کند پیوندهای اجتماعی خود را افزایش داده و به وجودمان ثبات بیشتری بدهیم. همچنین می‌توانیم بر اضطراب خود نیز غلبه کنیم. خاطرات موفقیت‌های گذشته، گردهمایی خانوادگی و فعالیت‌هایی که از یادآوری آنها لذت می‌بریم می‌توانند شادی را در وجودمان دوباره دست یافتنی کنند. حتی ممکن است یادمان بیاید زمانی کسانی بودند که ما را دوست داشتند و ما را فقط به خاطر خودمان می‌خواستند نه چیز دیگری.

هنگام شنیدن ترانه‌های غمگین ما با خواننده احساس همدردی می‌کنیم و متوجه می‌شویم که دیگران هم مانند ما تجربه‌هایی از ‌نپذیرفتن، زیان، عشق یکطرفه و بدشانسی داشته‌اند. مقایسه مشکلات ما با دیگران می‌تواند به ارزیابی واقعی شدت مشکل مورد نظر کمک کند و ما را از خودسرزنشی، احساس شکست و ترحم نسبت به خود یا احساس گناه کردن و بی‌ارزش بودن نجات دهد.

شنیدن ترانه‌های غمگین که با زندگی ما چندان ارتباطی ندارد به ما اجازه می‌دهد به درست‌ترین شکل ممکن غم‌هایمان را از وجود خود بیرون کنیم و عواقب بدی برایمان نداشته باشد. در این گونه مواقع معمولا می‌توانیم در ذهن خود بدترین سناریوها را برای زندگی خود بسازیم و اگرچه می‌دانیم مجبور نیستیم آن اوضاع بد را تجربه کنیم، اما می‌توانیم احساسات بد و مخرب خود را بیرون ریخته و از عوارض‌شان دور بمانیم. چنین تمرین‌های ذهنی می‌تواند نحوه تفکرمان را به حل مشکل و بررسی امکان‌های مختلف بهبود بخشیده و ارتقا دهد.

تخیلی که بر اثر موسیقی فعال می‌شود ما را تشویق می‌کند نه‌تنها مشکلات خود را حل کنیم بلکه به دیگران هم کمک کنیم. دلسوزی برای دیگران موجب می‌شود که آرام شویم و حتی دردهایمان را التیام بخشیم. اندوه در حد متعادل و معقول به ما کمک می‌کند بدانیم در زندگی چه چیزهایی ارزش واقعی دارند و برای روابط‌مان با دیگران ارزش قائل شویم. تمام اندوه‌ها بد نیستند.

Psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها