جلسه مشترک با ریزگردها

شرق: مشکل اداره ‌کردن دنیا حل شد

حداد‌عادل گفت: آموزش‌وپرورش را باید خوب اداره کرد. نظر آقای حدادعادل اساسا سرفصل تازه‌ای در مدیریت کلان کشور و خاورمیانه گشود. ناظران بین‌المللی معتقدند فلسفه جهان به قبل و بعد از این نظریه تقسیم شده است. بر اساس همین نظریه، نظر باقی فلاسفه، استادان و دانشمندان را جویا شدیم؛

جواد ظریف گفت: اشتون را باید خوب اداره کرد.
ادیسون گفت: برق را باید خوب اداره کرد.
مصدق گفت: نفت را باید خوب اداره کرد.
رضازاده گفت: وزنه را باید خوب اداره کرد.
مشایی گفت: احمدی‌نژاد را باید خوب اداره کرد.
رییس اداره گفت: اداره را باید خوب اداره کرد.
عالمی گفت: آمبولانس را باید خوب اداره کرد.

پس از آغاز جنبش خوب‌اداره‌کردن سراسر جهان، نظریه‌پردازان، فلاسفه و مسوولان جهان با حمل پلاکاردهایی گفتند: ما اداره هستیم.

نوام چامسکی نیز در حالی که پیراهنش را در تنش می‌درید، فریاد زد: همه فلاسفه تا الان مانده بودند که جهان را چطور باید اداره کرد، که پایه اصلی پاسخ به این مساله، در این نظر مستتر است که می‌گوید آموزش‌و‌پرورش را باید خوب اداره کرد. به‌راستی چرا بشر جهان را خوب اداره نمی‌کند؟ بیایید همه خوب اداره کنیم و با خوب‌اداره‌کردن، ادارات خوبی بسازیم و جهان را تبدیل به یک اداره خوب کنیم که خوب اداره می‌شود.

گفتنی است تعداد زیادی از فلاسفه که از درک چنین نظری عاجز بودند، بر اثر فشار وارده از دانش خارجه، به قلب و مغزشان فشار آمد و پس افتادند.

آرمان: مسافرت با یک خودروی هک شده!

در اخبار خواندیم که اخیرا تعدادی«هکر» به جان کامپیوترهای نصب شده بر روی خودروها افتاده‌اند و آنها را هک کرده (شما ببینید خارجی‌ها دارند به کجا می‌روند!) و در رانندگی شما اخلال ایجاد می‌کنند.

در گذشته هکرها فقط می توانستند مانیتور کامپیوتر شما را بسوزانند یا عکس‌های شخصی شما را بدزدند، اما امروز شاهد پیشرفت‌های بزرگی در این عرصه هستیم (این بیل گیتس نمی خواد خجالت بکشه؟! استیو جابز که مرد و دست مون بهش نمی‌رسه، بریم گوش بیل گیتس رو بکشیم!) هرچند با این اوضاع تصادفات جاده‌ای بد هم نیست یک مدت تصمیمات اتخاذ شده در حین رانندگی را به عهده هکرها بسپاریم شاید آمار تلفات سوانح جاده‌ای قدری کمتر شد!

البته خودرویی که بنده دارم خودش به صورت اتوماتیک از روز اول هک شده است، یعنی ترمز ندارد، دنده‌اش را فقط استاد رضازاده یا بهداد سلیمی می توانند عوض کنند، برای بالا کشیدن ترمز دستی آن باید دوره پاورلیفتینگ گذرانده باشید، ایربگ و ترمز ای بی اس که از کارخانه به صورت هک شده عرضه شده و... یعنی حتی هکرهای بدخواه و بد نیت هم نمی‌توانند چنین بلایی را سر یک خودرو بیاورند، پس بنده این مشکل را ندارم و به رانندگی با ماشین هک شده عادت دارم! اما از آنجایی که مشکل مرفهین با خودروی کامپیوتری ، مشکل بنده هیچی ندار هم شده و بنی آدم هرچقدر هم اختلاف طبقاتی داشته باشند، اعضای یک پیکرند (یا به قول بانک مرکزی خودمان اعضای یکدیگرند) قصد داریم که فرض کنیم خودروی ما هم کامپیوتر دارد و هک شده است و برای شما یک گزارش کامل ارائه دهیم، اینطوری:

من(به خودم): ای بابا من که فرمون رو سمت چپ چرخوندم، چرا رفت سمت راست؟
صدای هکر(از بلندگوهای ماشین): آدم انقدر بد سلیقه؟ داری میری سمت جنوب خاک و ریزگرد بخوری که چی بشه؟! من صلاح دونستم وارد جاده سمت راست بشی که میره به طرف یزد، الان زمستونه و آب و هوا عالیه اونجا!
من: ببخشید شما؟

صدای هکر: من دوست و همراه تو، جناب هکر هستم، اون آهنگی که داری گوش میدی رو هم بی‌اجازه‌ات عوض می‌کنم، خجالت نمی کشی؟ این مجوز داره اصلا؟
من: باشه، معذرت می خوام (ماشین به سمت دره می‌رود) خدا رحم کرد، داشتیم پرت می شدیم تو دره!
صدای هکر: آخه خیلی بی حال و افسرده‌ای، خواستم بهت یه کم هیجان بدم، شوخی بود، به دل نگیریا.

من: ببین ترمز ماشینم کار نمی کنه، تو هکش کردی؟ شوخی ام حدی داره مرد حسابی!
صدای هکر: نه ما دیگه تا اینقدر توی حوزه هک پیشرفت نکردیم، فابریک کارخونه است، ظاهرا اونا از ما هکرتر هستن.
من: خب یه فکری بکن، ناسلامتی تو هکری، یه کاری کن ترمز بگیره، داریم میریم زیر هیجده چرخ.

صدای هکر: بابا من به اینجاهاش فکر نکرده بودم که، کاری از دستم برنمیاد، ماشین‌هایی که من هک می‌کنم دیگه اصول اولیه نجات جون مسافرها توش در نظر گرفته شده، به نظرم وقت رو هدر نده، طلب آمرزش بکن تا گناهانت بخشیده بشن، روحت شاد، خدانگهدار!

سیاست روز: جلسه مشترک با ریزگردها

رییس فراکسیون کارگری مجلس: کارفرمایان صاحب منفعت بوده و ازجیب کارگر سودهای بی‌شماری را دریافت می‌کنند.
ما از این انشا نتیجه می‌گیریم که:
الف) کارفرما در تمام سال یک کارآفرین است اما در روزهای تعیین دستمزد به زالوی اقتصادی تغییر کاربری می‌دهد.
ب) کارفرما در تمام سال یک زالوی اقتصادی است اما در یازده ماه سال به وی حرمت می‌گذارند و کارآفرین صدایش می‌زنند.
ج) کارفرما اصولا آفریده شده تا خون کارگر را به شیشه ریخته و سپس بمکد حتی اگر خلافش ثابت شود.
د) در راستای حمایت از تولید داخلی و مبارزه با دلالی، هر سه گزینه فوق صحیح است.

معصومه ابتکار: راه‌حل مهار بحران ریزگردها در اهواز، سفر من به استان خوزستان نیست.
به نظر شما کدام یک از گزینه‌های زیر راه حل مهار این بحران است؟
الف) اداره هواشناسی دست از سمپاشی‌ها و همکاری با ایادی بیگانه بردارد و به جای اعلام خبر آلودگی هوا بیانیه بدهد و اعلام کند که همه چیز آرام است و ما همه خوشبختیم.
ب) با ریزگردها جلسه مشترک بگذاریم و با آنها به توافق برسیم که دست از سر جنوبی‌ها بردارد.
ج) به جای سرکار خانم ابتکار، برادر جواد لاریجانی را به مناطق غبارآلود بفرستیم تا شفاف‌سازی کنند و برگردند.
د) خانم ابتکار در پایتخت تشریف داشته باشند و خوزستان برای ملاقات با ایشان شرفیاب شود.

نماینده اردبیل: برخی نمایندگان مجلس هشتم مبالغی بالغ بر ۳۰ تا ۹۰ میلیون تومان از محمدرضا رحیمی دریافت کردند که آنها شاه مهره‌های فساد انجام گرفته در مجلس‌اند.
کدام یک از واژه‌های زیر مصداق بارز ریختن آب به آسیاب استکبار جهانی است؟
الف) برخی نمایندگان مجلس هشتم
ب) محمدرضا رحیمی
ج) شاه
د) فساد

کیهان: اعتراض!(گفت و شنود)

گفت: این تروریست‌های اجاره‌ای داعش که 21 تبعه مصر را با آن وضعیت وحشیانه سر بریدند چرا دیگر فیلم آن را منتشر کردند.
گفتم: اولا برای اینکه به همه نشان بدهند چقدر وحشی هستند و از این طریق چهره اسلام را وارونه نشان بدهند. ثانیا؛ برای اینکه، نیروهای مقاومت را از مرزهای اسرائیل دور کرده و به درون کشورهای اسلامی بکشانند و ثالثا؛ اقتصاد کشورهای غربی را از رکود خارج کنند.

گفت: اولا و ثانیا، جا افتاد ولی ثالثا چی؟! یعنی چطوری می‌خواهند اقتصاد غربی‌ها را از رکود نجات بدهند؟!
گفتم: مرد حسابی! چند ماه بود که فرانسه پیشنهاد فروش اسلحه به مصر داده بود ولی ژنرال السیسی که دست‌نشانده آمریکاست از ترس افکار عمومی مردم حاضر به خرید اسلحه نبود. اما دو روز بعد از جنایت داعش به بهانه مقابله با تروریست‌ها قرارداد خرید 7 میلیارد دلاری تسلیحات با فرانسه را امضاء کرد.

گفت: برخی از سران کشورهای عربی را بگو که خفه خون گرفته‌اند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو به یکی اعتراض کرد که چرا جلوی جمع به من گفتی احمق بی‌شعور مزدور کثیف؟ و طرف گفت؛ ببخشید، نمی‌دونستم باید این راز بین خودمان پنهان بماند؟!