در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در فرآیند تکوین و توسعه خود، دامنه توجه به مطالعات تاریخی را به طور عام و تاریخ شفاهی را به طور خاص گستردهتر کرده است. سابقه کار در این حوزه به بهمنماه سال 1371 برمیگردد که ادارهای به نام « آرشیو شفاهی» در مدیریت خدمات آرشیوی این نهاد آغاز به کار کرد و پس از آن کوشش شد تا بر پایه سه موضوع افراد، رخدادها و نهادهای موثر در تاریخ معاصر ایران مصاحبههای کارشناسانه به انجام برسد.
حاصل کار تا کنون بیش از دو هزار و 500 ساعت مصاحبه با 620 شخصیت تاثیرگذار تاریخی است که بخشی از آنها در قالب کتابهای مستقل یا فصلنامه گنجینه اسناد منتشر شده است.
پروژه تاریخ شفاهی و تصویری ایران ماحاصل تلاش 14 ساله
«پروژه تاریخ شفاهی و تصویری ایران در عصر پهلوی دوم» مهمترین و بزرگترین پروژه تاریخ شفاهی ایران در نوع خود و مجموعهای از دهها گفتوگوی پژوهشی با تصمیمسازان و بازیگران اصلی عصر پهلوی دوم است که پس از حدود 14 سال پیگیری و تلاش، در خلال صدها ساعت مصاحبه صوتی و تصویری و گردآوردن دانه به دانه هزاران سند تاریخی گنجینه بینظیر و دست اولی از تجارب، کامیابیها و ناکامیهای حکومتداری در ایران تبدیل شده است.
کتاب «فرماندهی و نافرمانی» عنوان دومین جلد از مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر است که به گفتوگو و مصاحبه با سپهبد عبدالله آذربرزین از رجال سیاسی حکومت پهلوی اختصاص یافته است. آذربرزین جانشین و معاون عملیاتی و فرماندهی نیروی هوایی رژیم پهلوی را به عهده داشته و مدت کوتاهی هم پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سمت فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد.
«فرماندهی و نافرمانی» راوی حوادث دوره پهلوی اول و دوم
گفتوگو با عبدالله آذربرزین در خلال چندین جلسه مصاحبه در سال 1388 در کالیفرنیای آمریکا، روایت دسته اولی از مشاهدات وی در مباحثی چون پیشینه نظامی پدرش در حکومت رضاشاه، وضعیت ایران قبل از کودتای رضاشاه، آموزش اولین دوره خلبانی در ایران، ساختار اداری و ترفیعات و ضداطلاعات و فرماندهان نیروی هوایی، واحد پروازهای شناسایی، عملیات مخفیانه هواپیماهای جنگنده ایران، نگرانی اسرائیل و آمریکا از توافق ایران و عراق در الجزایر، نحوه مدیریت شاه در برخورد با فرماندهان عالی ارتش، خریدهای نیروی هوایی، شوروی و انگلیس و آموزش خلبانان در این کشورها، نقش و جایگاه مستشاران خارجی در ارتش، خروج شاه از کشور و عملیات محرمانه برای بازگشت وی، انتصاب به فرماندهی نیروی هوایی پس از انقلاب و... است.
در بخشی از متن این کتاب آمده است: «ازهاری هم آمد نشست. طرف چپش ده نفر سپهبد نشسته بودند. این طرف هم فرماندهانی نشسته بودند و من هم نشسته بودم. بدرهای بود، من بودم، خسروداد بود و تیمسار حبیباللهی بود. ایادی شروع کرد صحبت کردن. من را نشان داد و گفت: اگر این آذربرزین به من هواپیما بدهد، از آنجا برنج میآورم و از هندوستان چای میآورم و حتی میتوانم برای آنها لباس و همه چیز از خارج وارد کنم. من دیدم اگر ولش کنیم، اصلا میرود سراغ مرغداری... من هم گفتم تیمسار یا نامه را درست نخواندهاید یا اینکه نمیتوانید جلسه را اداره کنید. منِ سپهبد، چشمم کور، میروم برنج را از بازار آزاد میخرم. آخر الان که تمام تهران دارد در آتش میسوزد، مجسمه را دارند پایین میکشند و روی در و دیوارها بد و بیراه مینویسند، شما چطور به این سپهبد اجازه میدهید همه فرماندهان را جمع کنند، اینجا به روضه او راجع به سهمیه برنج سپهبدها گوش کنند؟»
«طوفانیان تلفن را برداشت و به ربیعی گفت: شما یک هواپیما بفرستید بمباران کند. ربیعی هم گفت: کجاست و فلان؟ گفتم: میخواهی چه کار کنی؟ میخواهی در شهر بمب بیندازی؟ آنهایی که روی زمین ایستادهاند نتوانستند از آنجا حفاظت کنند. مگر بمب، نارنجک است؟ اگر آقای طوفانیان بلد بود چه کار کند، به جای اینکه به ربیعی تلفن کند، به هوانیروز تلفن میکرد که یک هلیکوپتر بفرستید بالا بایستد. هلیکوپتر هم میایستاد آنجا هرکس هم یک قدم بیاید جلو یک گلوله میزنند جلویش.»
منبع: خبرگزاری کتاب
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد