این تیتر مقاله ای است که هنری بلاگت سردبیر سایت اینترنتی Business Insider مطلب خود را با آن آغاز می کند. این سایت با بیش از 25 میلیون بازدید ماهانه یکی از موفق ترین سایت های خبری و تحلیلی در زمینه اخبار صنعت و تجارت و فناوری است که روند رو به رشدی در تعداد مخاطبان داشته است.
نویسنده علاوه بر فعالیت در این سایت هم چنین تحلیلگر ارشد اینترنتی بازارهای مالی وال استریت است و بارها در برنامههای تحلیلی شبکههای تلویزیونی بزرگی مانند NPR، MSNBC، CNN، NBC به عنوان مهمان شرکت داشته است و همچنین برای نشریات بزرگی مانند The Atlantic, Slate, Fortune, The New York Times, The Financial Times قلم می زند. این مقاله در سال 2012 در این سایت درج گردیده است و یک بار هم مورد تجدید نظر قرار گرفته است. روش به کار گرفته در این مقاله با روال معمول مقالات علمی تفاوت دارد. هنری در این بحث هوشمندانه رفتارهای انفرادی خود و خانوادهاش در دیدن تلویزیون را به عنوان نقطه شروع بحث میگیرد و با استفاده از آمار و تحلیلهای مختلف ماهیت عملکرد آتی بینندگان تلویزیون را پیشبینی مینماید. همچنین با ارزیابی اتفاقات در صنعت نشر چاپی به نتایجی در جوزه تلویزیون دست مییابد.
در دهه اول ظهور اینترنت و به صورت گسترده در دهه 90 و اوایل سالهای قرن بیست و یکم، زمزمهای به گوش میرسید که عمر روزنامه و نشریات چاپی به پایان رسیده است. عدهای معتقد بودند که در عصر دیجیتال، مخاطبان روزنامه نخواهند خواند و به جای آن به گشت و گذار در دنیای وب میپردازند. نیازهای خواندنی خود را دیگر از روزنامههای صبح و سر میز صبحانه برطرف نخواهند نمود و به جای آن به هر گوشه و کنار وب سر خواهند زد و از همه مهمتر روزنامه و سایر نشریات چاپی کارکرد خود را به عنوان مرجع و منبع اطلاعات تجاری از دست میدهند. به اعتقاد آنها، خوانندگان دیگر تمایلی به خواندن مطالب دسته بندی شده آگهی روزنامه نخواهند داشت و به جای آن از eBay سر درمیآورند، اخبار سینمایی را از سایتهای فیلم میگیرند، برای خرید خانه به سایتهای مسکن یابی مراجعه میکنند، از طریق ایمیل یا سایتهای ارائه دهنده کوپن تخفیف، از حراجها و سایر رویدادها با خبر میشوند و ...
بیش از یک قرن بود که کاربران با رفتارهای خود از نشر روزنامه حمایت مینمودند اما اکنون عملکرد مخاطب در حال تغییر است. اما این تغییر در رفتار کاربر به مدت یک دهه از چشم صنعت نشر دور ماند. در این مدت اشتراک روزنامهها و نشریات بدون تغییر ماند و حتی رشد کرد. بازار تبلیغات بی وقفه به کار ادامه داد و بنابراین بازار سهام نشر نیز بدون مشکل باقی ماند تا بدان جا که مدعیان سقوط صنعت نشر چاپی مورد استهزاء قرار گرفتند. اما اتفاق یک باره رخ داد: طبق نمودار زیر که توسط Newspaper Association Of America منتشر گردید درآمد آگهی در نشر چاپی سقوطی یکباره را تجربه نمود که در نتیجه آن بسیاری از ناشران روزنامه ورشکسته شدند یا تقریبا به آن حد رسیدند. ارزش سهام شرکت نیویورک تایمز، روزنامه درجه اول آمریکا از 50 دلار به 6 دلار سقوط کرد. به عبارت دیگر طبق آن پیشبینی شوم، صنعت نشر چاپی سقوط کرد اما مدت زمان کمی طول کشید تا تغییر رفتار کاربران ضربه بارز و نهایی خود را به این صنعت وارد نماید.
به نظر میرسد مدل معمول شبکه در حال نابودی است و آرشیو خیلی بزرگی از محتویات جایگزین آن خواهد شد و همچنین روشهای تولید و توزیع برنامه خیلی موثرتری جایگزین روشهای موجود میشود |
درآمد آگهی روزنامهها بین سالهای 1950 تا 2011 (با در نظر گرفتن تورم و نرخ دلار در سال 2011)
آیا برای تلویزیون نیز میتوان چنین سرنوشتی را پیشبینی نمود؟
از خانه خود شروع میکنم، در دهه گذشته بخصوص 5 سال اخیر، در خانه ما مانند بسیاری خانههای دیگر، استفاده از تلویزیون به میزان زیادی تغییر کرده است. ما به جز برنامههای زنده ورزشی تقریبا هیچ یک از برنامههای تلویزیونی را در هنگام پخش آن از شبکه مربوط نگاه نمیکنیم. برنامههایی که در میان آنها تبلیغات پخش میشود را نمیبینیم. این به این معنا نیست که ما کمتر تلویزیون نگاه میکنیم و در واقع شاید بیشتر از قبل فیلم و برنامههای تلویزیونی را نگاه کنیم اما تغییر در جایی رخ داده است که دیگر زیر بار تحمیل شبکه پخش کننده برنامه دلخواهمان نمیرویم یعنی برنامهها را همواره به صورت درخواستی و بدون آگهی نگاه میکنیم. در پخش برنامههای تلویزیونی از طریق Netflix یا iTunes یا HBO خبری از تبلیعات میان برنامه نیست. ما اخبارمان را از اینترنت میگیریم اما به صورت تک مقاله یا تک کلیپ و زیر بار تن دادن به یک مجموعه کامل خبری نمیرویم. تنها زمانی که یک بحران جهانی یا رویدادی بزرگ رخ میدهد ممکن است اخبار زنده تلویزیون را ببینیم. زیرا هنوز در این بخشها امکان رقابت با تلویزیون کمتر بوده است اماب ا ظهور و رشد سریع شبکههای خبری بر روی Stream به نظر میرسد به زودی این نیاز نیز برطرف خواهد گردید. ما انتخاب میکنیم که محتوای تلویزیون و فیلم را روی کدام یک از 4 نمایشگر مختلف (تلویزیون، لپتاپ، گوشی یا تبلت)، بسته به این که در هر زمان دستیابی به کدام راحتتر است ببینیم. اگر به دلیل دیدن برنامههای مسابقات زنده ورزشی نبود، امکان نداشت که بخواهم پولی بابت استفاده از تلویزیون کابلی یا سایر انواع شبکههای تلویزیونی پولی پرداخت کنم. هم اکنون نیز اگر بتوانم برنامههای دلخواه ورزشی خود مانند مسابقات تنیس جام گرند اسلم، بیسبال جام یانکیها و فوتبال (که از چند کانال مختلف پخش میشوند) را یک جا دریافت کنم مطمئنا اشتراک عادی خود را قطع خواهم نمود.
به عبارت دیگر در خانه ما و بسیاری خانههای دیگر همان اتفاقی که در حوزه روزنامههای چاپی رخ داد در شرف وقوع است یعنی زمانی که تلویزیون به صورت یک بسته کامل (شامل همه چیز) در یک شبکه از طریق توزیع کنندگان کابلی و ماهوارهای توزیع میشد از سوی کاربران مورد حمایت قرار داشت، امروز کابران به تدریج رفتار خود را تغییر میدهند. امروز هم چنان برنامههای تلویزیونی دیده میشوند اما در زمان و مکان دلخواه کاربری که میخواهد استفادهاش ارادی باشد. این بیننده دیگر نمیخواهد جلوی تلویزیون لم بدهد و هر برنامهای برایش پخش کردند ببیند و از بین کانالهای در حال پخش (هر چقدر هم زیاد) حق انتخاب محدودی داشته باشد. این بیننده نمیخواهد در حین دیدن برنامهها و سریالهای تلویزیونی وقفهای روی دهد تا آگهی بازرگانی پخش شود این را تجاوز به حقوق خود تلقی مینماید.
البته خانههایی از نوع خانه ما هنوز در اقلیت محض به سر میبرند اما در درازمدت اوضاع تغییر خواهد کرد. از سوی دیگر ساکنین خانه ما و خانههایی از نوع ما با توجه به رنج سنی ساکنین آنها (بین 24 تا 55) جزو جمعیت هدف شرکتهای تبلیغاتی به شمار میروند زیرا هنوز چیزهای زیادی هست که ما خواهیم خرید و برای ایشان مشتریان بالقوه به شمار میرویم و نمیتوانیم به حال خود رها شویم. پس لازم است نکات کلیدی در این تغییر رفتار کاربر برای صنعت تلویزیون معمولی روشن شود.
برای ما مفهوم جاری شبکه بی معنا است. ما نمیدانیم و اهمیتی هم نمیدهیم کدام شبکه کپی رایت یک برنامه را دارد یا فلان برنامه در کدام شبکه پخش میشود. تنها سوال مرتبط ما این ست که آیا برنامه دلخواهمان از طریق Netflix, Hulu, Amazon یا iTunes قابل دستیابی است یا خیر؟ یعنی یکی از کلیدیترین عناصر تلویزیون معمولی یعنی شبکه برای ما منسوخ شده است.
ما معترضیم که چرا بیشتر پولی که به عنوان حق اشتراک به شرکت کابلی خود پرداخت میکنیم به هدر میرود. ما اینترنت باند پهن خود را از شرکت کابلی خود گرفتهایم و از آن استفاده میکنیم. اما هم زمان یک بسته شامل 500 کانال گرفتهایم که تقریبا هیچ وقت نگاه نمیکنیم، همراه چند کانال دیگر مانند HBO و کانال تنیس (ورزشهای مورد علاقه من) که برای آنها مبلغ بیشتری پرداخت میکنیم اما فقط گاهی آنها را میبینیم. ما از دیدن آگهی تلویزیونی گریزانیم، بنابراین یکی از نتایج مهم رفتار ما این است که بخش عظیمی از پولی که آگهی دهنده در تلویزیون صرف کرده تا به خانه ما برسد (سالی 750 دلار یا ماهی 60 دلار) به هدر میرود. زیرا ما به ندرت برنامه تلویزیونی را با آگهی میبینیم و وقتی این کار را بکنیم، به ندرت خود آگهی را تماشا میکنیم.
بخش زیادی از پولی که به شرکت کابلی خود پرداخت میکنیم برای تلویزیون زنده است (1200 دلار در سال یا ماهی 100 دلار) که به هدر میرود. زیرا ما تقریبا هیچ وقت تلویزیون زنده نمیبینیم و اغلب برنامههایی که می خواهیم ببینیم را میتوانیم از طریق iTunes, Netflix, Amazon و Hulu دریافت کنیم. البته تغییرات در رفتار کابر مدتی است که آغاز شده است و هنوز تقریبا تاثیر منفی خود بر صنعت تلویزیون را آشکار ننموده است و شرکتها و تلویزیونهای کابلی هنوز یکه تاز میدان هستند و هر روز فرهتر میشوند و پول بیشتری به دست میآورند. اما نمیتوان بلایی که سر صنعت نشر روزنامه آمد را از یاد برد.وقتی اینترنت از راه رسید، رفتار کاربر شروع به تغییر کرد اما یک دهه طول کشید تا این تغییر رفتار به صنعت صدمه وارد کند. به نظر میرسد همین بلا بر سر صنعت تلویزیون میآید. تنها سوالها این است که این اتفاق کی میافتد؟ چه خواهد شد؟ اول در مورد سوال دوم صحبت کنیم. یعنی تغییر در رفتار کاربر با صنعت تلویزیون چه خواهد کرد؟
به نظر میرسد مدل معمول شبکه در حال نابودی است و آرشیو خیلی بزرگی از محتویات جایگزین آن خواهد شد و هم چنین روشهای تولید و توزیع برنامه خیلی موثرتری جایگزین روشهای موجود میشود. البته برخی برنامههای تولید شده توسط شبکهها هم چنان مصرف خواهند شد (بنابراین تولید خواهند شد) اما ایده دریافت هزینههای تولید برنامه از طریق فروش تبلیغات برای همه شبکهها دیگر نمیتواند کارآیی داشته باشد. این تغییر قطعا از قبل روی داده است. شبکههای معمولی با شبکههای iTunes، Netflix و شبکههای بارگذاری مانند NBC Universal و Time Wammer جایگزین شدهاند. تاکنون پول خیلی زیادی در صنعت تلویزیون بوده است اما در گذر زمان درآمدهای امروزی کاهش مییابد، بنابراین برنامههایی که نتوانند خرج خود را درآورند حذف خواهند شد، بازیگران و سایر دستاندرکارانی که تاکنون مبالغ هنگفتی میگرفتند باید کاهش درآمد خود را بپذیرند و این تغییر به سراغ مدیران نیز خواهد رفت. در مجموع هزینههای تولید کاهش مییابد و کاهش هزینه گریبانگیر دکور برنامهها، بخشهای جمعآوری اخبار و... نیز خواهد شد و سیستمها ناگزیر به رژیم گرفتن اجباری خواهند شد تا از فربهی آنها کاسته شود.
هزینه پرداختی برای شبکههای تلویزیونی پولی باید کاهش عظیمی یابد. کاربران باید با پول کمتر، برنامه بیشتری گیرشان بیاید وگرنه پرداخت را به کلی متوقف خواهند نمود.
من میتوانم ارزش محتوایی که از طریق شرکت کابلی خود دریافت میکنم ماهی 20 دلار تعیین کنم یعنی حدود یک پنجم مبلغی که برای آن میپردازم. بنابراین به محض این که بتوانم راههای دیگری برای دریافت برنامههای ورزشی معدودی که میبینم بیابم، پرداخت ماهی 100 دلار را متوقف خواهم نمود.
در انتها همچنان که در مورد صنعت نشر چاپی و روزنامه اتفاق افتاد، صنعت تلویزیون به سمتی خواهد رفت که بایستی بازدهی خیلی بیشتری برای کاربر داشته باشد. البته نمیتوان گمان نمود که این صنعت به کلی محو میشود، همان طور که روزنامههای چاپی محو نشدند اما روزهای خوش درآمد کلان رو به پایان است.
سوال دیگر در مورد زمان وقوع این رویداد است، پاسخ میتواند همین حالا باشد.
به گواه آمار رتبه تلویزیون کابلی در سال گذشته سقوط شدیدی داشته است. نتایج تحقیق اخیری که توسط نیلسن به عمل آمد، شامل برخی آمار و ارقام تکاندهنده است: در طی سال 2011، درصد افرادی در جهان که حداقل یک بار در ماه تلویزیون میبینند از 90 درصد به 83 درصد سقوط کرده است و از سوی دیگر درصد افرادی که حداقل ماهی یکبار روی کامپیوترهای خود، ویدئو میبینند اکنون 84 درصد است که از درصد کسانی که تلویزیون میبینند بیشتر است. یادمان نرود ده سال پیش در صنعت روزنامه هیچ کسی نمیتوانست روند سقوط آگهیهای روزنامهای را پیشبینی کند. بنابراین امروز پیشگویان تلویزیون توقع ندارند تبلیغات تلویزیونی یا روند اشتراک در طی 10 سال آینده سقوط شدیدی را تجربه کند و انتظار دارند روند افزایش فعلی تبلیغات به همین منوال ادامه یابد. اما بایستی هشیار ماند زیرا رفتار کاربران به سرعت تغییر میکند و در نقطهای، روند صدمه زدن به صنعت تلویزیون آغاز خواهد شد.
مترجم: سعید رحمانیان
منبع: چشم انداز(نشریه الکترونیکی آینده پژوهی رسانه)/ پیش شماره دوم، فروردین 1393.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست اداره کل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی کشور مطرح شد
فرزاد آشوبی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد