راه اندازی گشت​های خیابانی به روایت ناطق نوری

علی​اکبر ناطق​نوری در اوایل انقلاب بواسطه مسئولیتی که در کمیته​های انقلاب اسلامی داشت درصد اجرایی کردن​ طرح گشت های خیابانی برای برخورد با پدیده بدحجابی در کشور بود. آنچه که می خوانید بخش​هایی از خاطرات او در این​باره است.
کد خبر: ۷۷۴۴۳۷
راه اندازی گشت​های خیابانی به روایت ناطق نوری

با امام‌ در مورد شهرداری‌ها و درگیری‌های‌ خیابانی‌ غیرمسئولانه‌ی‌ برخی‌ افراد، تحت‌ عنوان‌ حزب‌اللهی‌ مباحثاتی‌ داشتم‌.

در رابطه‌ با شهرداری‌ها، موضوع‌ ساخت‌ و سازهای‌ بی‌رویه‌، مشکل‌ اساسی‌ بود. برای‌ همین‌ نزد امام‌ رفته‌ و گفتم‌: «عده‌ای‌ به‌ طور غیرمجاز مبادرت‌ به‌ ساخت‌ و ساز می‌کنند. و ما اگر بخواهیم‌ برخورد کنیم‌، طبیعتاً باید با آنها برخورد کنیم‌». ایشان‌ فرمود که‌ »نگذارید بسازند. به‌ جای‌ اینکه‌ ساختمان‌های‌ آنها را از بین‌ ببرید و تخریب‌ کنید، از اول‌ نگذارید.» من‌ گفتم‌: «برخی‌ از این‌ها در روز جمعه‌ می‌سازند.» فرمودند: «روز جمعه‌ هم‌ پست‌ بگذارید تا نسازند.» گفتم‌: «این‌ها شب‌ زیلو و گلیم‌ آویزان‌ می‌کنند و اصلاً مشخص‌ نیست‌. این‌ نوع‌ خانه‌ها باید پیق‌‌‌‌‌‌‌ و پایه‌ای‌ داشته‌ باشد. یک‌ بنّا و چند عمله‌ لازم‌ دارد و یک‌ دفعه‌ تا صبح‌ دو تا اتاق‌‌‌‌‌‌‌ می‌زنند. بعد هم‌ یک‌ گهواره‌ و بچه‌ داخل‌ آن‌ می‌گذارند. این‌ را چه‌ کار کنیم‌؟» ایشان‌ فرمود: «در چنین‌ صورتی‌ دیگر چاره‌ای‌ نیست‌.» گفتم‌: «ما نمی‌توانیم‌ خدمات‌ بدهیم‌، آنجا آب‌، برق‌‌‌‌‌‌‌ تلفن‌ و جاده‌ می‌خواهد این‌طوری‌ نمی‌شود تهران‌ را اداره‌ کرد.» ایشان‌ فرمودند: «پس‌ در آن‌ صورت‌ بزنید و خراب‌ کنید، منتهی‌ خسارت‌ آنها را بدهید.»

بحث‌ دیگر من‌، ریختن‌ برخی‌ نیروهای‌ تندروی‌ حزب‌اللهی‌ به‌ خیابان‌ها برای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر بود. البته‌ خود وزارت‌ کشور اکیپ‌های‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر راه‌ انداخته‌ بود و خواهرهایی‌ را به‌ این‌ منظور آموزش‌ داده‌ بود، این‌ افراد می‌رفتند و تا به‌ یک‌ زن‌ بدحجاب‌ یا دختری‌ که‌ با یک‌ شلوار تنگ‌ـ به‌ قول‌ معروف‌ شلوار تفنگی‌ـ بیرون‌ آمده‌، برخورد می‌کردند، خیلی‌ محترمانه‌ تذکر می‌دادند. من‌ هم‌ گاهی‌ برای‌ بازرسی‌ می‌رفتم‌ و از دور می‌دیدم‌ این‌ها به‌ چه‌ نحوی‌ برخورد می‌کنند. نمی‌فهمیدم‌ این‌ها چه‌ می‌گویند، اما در خلال‌ صحبت‌ آنها کم‌کم‌ زن‌ بدحجاب‌ روسری‌ خود را جلو می‌کشید و تشکر می‌کرد. آمران‌ به‌ معروف‌ هر روز هم‌ به‌ من‌ گزارش‌ می‌دادند و می‌گفتند این‌ قدر امر به‌ معروف‌ شد. پاسخ‌ها هم‌ گاهی‌ متفاوت‌ بود؛ مثلاً به‌ یک‌ زنی‌ گفته‌ بودند، «خانم‌ موهای‌ شما یک‌ مقداری‌ بیرون‌ است‌»، حالا آن‌ زن‌ عصبانی‌ یا مخالف‌ بود و یک‌ مرتبه‌ روسری‌ خود را برداشت‌ و سر خود را لخت‌ کرد و گفت‌، «حالا خوب‌ است‌؟»

در جایی‌ دیگر به‌ خانمی‌ گفتند: «شما آرایش‌ تند کرده‌اید، خوب‌ نیست‌ این‌ جوری‌ بیرون‌ می‌روی‌.» که‌ خانم‌ یک‌ دفعه‌ به‌ مأمور گفته‌ بود: «پق‌‌‌‌‌‌‌هق‌‌‌‌‌‌‌ن‌ به‌ صورتم‌ بزنم‌ خوشت‌ می‌آید.»

اداره‌ کل‌ اجتماعی‌ به‌ سرپرستی‌ آقای‌ مسجدجامعی‌ طرح‌ جامعی‌ برای‌ مبارزه‌ با مفاسد اجتماعی‌ در مکان‌های‌ عمومی‌ تهیه‌ کرده‌بود که‌ آن‌ را خدمت‌ آقا دادم‌ ایشان‌ آن‌ زمان‌ رئیس‌جمهور بودندـ مطالعه‌ کرد. ایشان‌ فرمود: «هر چه‌ مطالعه‌ کردم‌ نتوانستم‌ چیزی‌ اضافه‌ کنم‌» و این‌ طرح‌ مورد توجه‌ آقا واقع‌ شد. سپس‌ طرح‌ را به‌ جلسه‌ سران‌ سه‌ قوه‌ بردم‌ و آقای‌ مسجدجامعی‌ هم‌ دفاع‌ خوبی‌ از طرح‌ کرد و مورد تأیید سران‌ قرار گرفت‌. مبنای‌ طرح‌ این‌ بود که‌ با مفاسد اجتماعی‌ نمی‌توان‌ به‌ صورت‌ نظامی‌ برخورد کرد، بلکه‌ باید با ابزارهای‌ فرهنگی‌ به‌ مقابله‌ با آن‌ رفت‌.

این‌ موضع‌، از دستگاه‌ وزارت‌ کشور که‌ دارای‌ قدرت‌ نیروی‌ انتظامی‌ بود؛ در ابتدا بعید به‌ نظر می‌رسید، لذا بسیار مورد توجه‌ سایر دستگاه‌ها قرار گرفت‌. اعتقاد داشتم‌ راه‌ مبارزه‌ با مفاسد اجتماعی‌ ریختن‌ در خیابان‌ و زدن‌ نیست‌، لذا با برخی‌ نیروهای‌ حزب‌اللهی‌ و سپاه‌ درگیر شدم‌ و گشت‌ خیابانی‌ را به‌ خاطر همین‌ مسئله‌ی‌ امر به‌ معروف‌ راه‌اندازی‌ کردیم‌. خیلی‌ ملایم‌ با خانم‌های‌ بدحجاب‌ رفتار می‌کردیم‌ و آنها تشویق‌ و ترغیب‌ به‌ رعایت‌ حجاب‌ می‌شدند، ولی‌ عده‌ای‌ از بچه‌های‌ وابسته‌ به‌ سپاه‌ خیلی‌ تندرو و جزء چماقداران‌ میدان‌ ولیعصر بودند که‌ زن‌ و دختران‌ مردم‌ را کتک‌ می‌زدند. با بسیاری‌ از این‌ برادران‌ سپاه‌ به‌ علت‌ همین‌ تندروی‌ها برخورد کردم‌، زیرا امام‌ فرموده‌ بود: «جلوی‌ هرج‌ و مرج‌ را بگیرید». البته‌ این‌ کار برایم‌ خیلی‌ گران‌ تمام‌ شد و در انتخابات‌ اثراتش‌ را گذاشت‌ و بچه‌های‌ حزب‌اللهی‌ و سپاهی‌ می‌گفتند: «آقای‌ ناطق‌ با ما برخورد کرده‌ و مخالف‌ بسیج‌ است‌؛» هرچند که‌ من‌ حکومت‌ کردن‌ به‌ طریق‌ شاه‌ سلطان‌ حسین‌ را قبول‌ نداشتم‌.

منبع: کتاب خاطرات حجة الاسلام ناطق نوری، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ج2،ص 47

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها