به گزارش روزنامه رای الیوم، عبدالباری عطوان سردبیر این روزنامه در مطلبی با عنوان «فصل پر رفت و آمد ریاض» نوشت: در چهار هفته اخیر امیر قطر، کویت و ولیعهد ابوظبی راهی ریاض شده و پس از آنان رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه عازم عربستان شده و عبدالفتاح السیسی نیز به زودی به عربستان می رود.
ریاض یا به محور قطر- ترکیه می پیوندد یا از مصر حمایت میکند
اما اینکه رجب طیب اردوغان عازم ریاض شده و در پی او عبدالفتاح السیسی نیز راه عربستان را در پیش بگیرد، می تواند دو مفهوم داشته باشد اینکه یا عربستان به محور ترکیه- قطر ملحق می شود یا از پایگاه مصر حمایت می کند و گزینه سومی نیز وجود ندارد، زیرا در شرایط متشنج نظامی، سیاسی و امنیتی که سراسر خاورمیانه را به کام خود کشیده است، نمی توان میان داری کرد و حد وسط را گرفت.
ناکامی متحدان اردوغان در مصر و تونس و سوریه
در این میان اردوغان که شم سیاسی قوی دارد، اکنون احساس انزوا می کند، زیرا بیشتر متحدان او که در چارچوب خیزش عربی به آنان چشم امید دوخته بود، به ویژه اخوانی ها با ناکامی و شکست بزرگی روبه رو شدند، به این ترتیب که متحدان اردوغان در مصر و تونس و بخشی از لیبی قدرت خود را از دست دادند و در یمن نیز به دست جنبش انصار الله از صحنه سیاسی کنار گذاشته شدند.
در سوریه نیز کسانی که اردوغان به آنان چشم امید داشت، درجا می زنند، زیرا آرزوهایشان مبنی بر سرنگونی سریع نظام بشار اسد نقش بر آب شده است و علاوه بر این اولویت آمریکا اکنون بر ریشه کن کردن دولت اسلامی در عراق و شام – داعش- متمرکز شده است و آن را بزرگترین تهدید برای خاورمیانه می داند.
روزهای سخت عربستان
عربستان نیز روزهای سختی را سپری می کند و با خطرات زیادی دست به گریبان است زیرا انصارالله در یمن که حیاط خلوت آن به شمار می آمد، در حال قدرت گرفتن هستند و آمریکا نیز به عنوان متحد دیرینه و تاریخی ریاض اکنون به ایران نزدیک شده است و در آستانه امضای توافقنامه تاریخی با آن است.
به عقیده نویسنده این مقاله، توافق آمریکا با ایران به ظاهر توافق هسته ای است، اما در اصل توافق دو طرف بر سر مسائل منطقه ای است زیرا دولت اوباما که نیم قرن دشمنی با کوبا را پایان داد، از تکیه بر رویکرد مشابه در قبال ایران نیز اجتناب ندارد و به دنبال اعتماد سازی مجدد با متحد منطقه ای قوی در خاورمیانه است.
سیاست متفاوت ملک سلمان در سطح داخلی و خارجی
در بحبوحه این تحولات سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید سعودی که خاندان حاکم را ساماندهی کرده و تغییراتی را در آن ایجاد کرد، اکنون گام های خود را در مسیر سیاست خارجه با ترازوی طلا می سنجد و هرچند بسیاری معتقدند او همان راه ملک عبدالله را در پیش گرفته است، اما هر گامی که در سطح داخلی برمی دارد کاملا عکس آن را ثابت کرده است و بعید نیست در مورد سیاست خارجه نیز همین کار را بکند.
اکنون پادشاه جدید سعودی در مورد سیاست خارجه چند گزینه پیش رو دارد:
اول: اینکه برای مقابله با قدرت گرفتن بیش از پیش ایران شیعه مذهب به ائتلاف سنی ترکیه- قطر ملحق شود.
در این صورت چه بسا ریاض در صدد برآید السیسی را نیز به این ائتلاف سوق داده و با آشتی ترکیه و مصر زمینه شکل گیری نهایی این ائتلاف را فراهم کند، در نتیجه از شدت دشمنی در قبال جنبش اخوان المسلمین کاسته شده و عربستان نام آن را از فهرست گروههای تروریستی حذف می کند.
دوم: در پیش گرفتن همان راهی که ملک عبدالله در پیش گرفته بود یا همان در نظر گرفتن یک راهبرد مشخص برای طرح عربی لیبرالی که محور آن حمایت تمام عیار از السیسی و دشمنی محض با اخوان المسلمین و سایر جریان های اسلامگرای تندرو است.
همچنین این گزینه شامل نزدیک کردن روابط با کشورهایی مانند امارات عربی متحده، بحرین، خلیفه حفتر در لیبی و باجی قاید السبسی در تونس است.
سوم: بازگشت به مکتب سیاسی ای که ملک فهد بن عبدالعزیز در دوران پیش از جنگ عراق در پیش گرفته بود، به این معنی که تا جایی که امکان دارد از ملحق شدن به هرگونه محورمنطقه ای خودداری شده و در برابر همه طرف ها موضع گیری یکسان اتخاذ شود و در اختلافات عربها نیز نقش «کبوتر صلح» را ایفا کند.
چهارم: بازگشت به اصول عربی در قبال قضیه فلسطین و مهار کردن گروه امیر ترکی فیصل که در تلاش برای برقراری روابط تقریبا طبیعی با اسرائیل و تشکیل ائتلاف های امنیتی و چه بسا نظامی با آن است.
نکته قابل ملاحظه اینکه سلمان بسیار تمایل داشت که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین را برای سفر به عربستان دعوت کند و در صدر افرادی که در فرودگاه ریاض به استقبال او رفته بودند، قرار داشت که این بی سابقه است و حتی در دوره یاسر عرفات نیز اتفاق نیفتاد.
عطوان در ادامه نوشت: با توجه به چهار گزینه بالا سخت است که بتوان گفت کدام یک بردیگر برتری دارد، زیرا ملک سلمان تا کنون مواضع نهایی خود در سیاست خارجه عربستان را فاش نکرده است و چه بسا اکنون از طریق دیدار با تمام طرفهای موثر در معادله خاورمیانه و گوش سپردن به تک تک آنان در حال جمع آوری اطلاعات است تا پس از آن در مورد چارچوب کلی سیاست خارجه خود تصمیم بگیرد.
در این میان نکته قابل توجه این است که سیاست های خارجه سابق که عربستان در طول سی سال گذشته در پیش گرفت، در بسیاری موارد با خلأ و شکاف های راهبردی فراوانی همراه بود، از جمله اینکه ریاض با ائتلاف با آمریکا برای تضعیف عراق و تغییر حکومت آن، عراق را از دست داد و برگ برنده فلسطین را نیز به نفع ایران باخت و در سوریه نیز تا کنون وارد قمار شکست خورده ای شده است و تمام متحدان خود در یمن را که همواره زیر سایه آن قرار داشت، از دست داده است.
خواسته ها و پیشنهادهای اردوغان در سفر به ریاض مبهم است
در این میان معلوم نیست اردوغان با چه کوله باری عازم ریاض شده است و چه راه حل ها و موارد ابتکاری را به پادشاه جدید سعودی پیشنهاد خواهد کرد، اما کاملا روشن است که السیسی در این سفر حامل چه پیام هایی است، به ویژه اینکه سفر او در آستانه برگزاری کنفرانس اقتصادی در مصر و به منظور حمایت از اقتصاد این کشور صورت می گیرد.
به عبارت بهتر السیسی انتظار دارد ملک سلمان نیز درست شبیه ملک عبدالله در جبهه مصر قرار گرفته و از نظر مالی و سیاسی حامی آن باشد تا بتواند بحران های اقتصادی و امنیتی کنونی را پشت سر بگذارد.
در این میان باید توجه داشت که روابط ترکیه و عربستان از سه قرن پیش تا کنون روابط خوبی نبوده است، زیرا همواره بین مراجع اهل تسنن بین مکه و استانبول و الازهر درگیری وجود داشته و هر گونه ائتلاف بین دو طرف از این مراجع به ضرر طرف سوم بوده است
زمان سپری می شود اما چیزی که ثابت باقی می ماند کشمکش جزئی یا کلی بین این مراجع است زیرا تاریخ شواهد زیادی در این خصوص در خود جا داده است از جمله اینکه هنگامی که مرجعیت الازهر با استانبول ائتلاف کرد، ابراهم پاشا فرزند محمد علی وارد الدرعیه پایتخت سعودی شد و آن را ویران کرد و هنگامی که این دو مرجعیت در مکه و الازهر با یکدیگر کشمکش پیدا کردند استانبول هرچند به طور ظاهری در کنار مرجعیت مکه قرار گرفت.
نکته جالب اینکه این اتفاقی نیست که در چهار هفته گذشته ریاض صحنه رفت وآمدهای متعددی بوده است که از روی ترس و نگرانی و یا به منظور پی بردن به رویکردها و مواضع جدید سعودی انجام گرفته است.
در همین ارتباط امیر تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر عازم ریاض شد و پیش از او نیز صباح الاحمد امیر کویت راهی عربستان شد و پس از آن نیز شیخ حمد بن زاید ولی عهد ابوظبی و مرد قدرتمند امارات به عربستان سفر کرد، محمود عباس نیز یکی دیگر از مسافران ریاض بود و اکنون روسای جمهور مصر و ترکیه نیز راه ریاض را در پیش گرفته اند.
به موازات این تحولات می توان گفت که پادشاه جدید عربستان نمی تواند مرحله جمع آوری اطلاعات را خیلی طولانی کند و اکنون ملزم است که سیاست خارجه خود را علنی کند بنابراین تمام چیزی که آرزو داریم اینکه پس از ناکامی ابتکار صلح عربستان و تحقیر و بی توجهی اسرائیل به آن اکنون ریاض به قضیه فلسطین اولویت دهد.
با توجه به این انتظارات میتوان گفت که اگر عربستان قطب نمای خود را به سمت مسجد الاقصی تنظیم کند، این به این معنی است که ریاض تغییر کرده است اما جهت گیری این قطب نما به سمت مسائل دیگر به معنی غرق شدن ریاض در باتلاق محورهای خونین طایفه ای است.
عطوان در پایان تاکید کرد البته در صدور حکم عجله نمی کنیم نه فقط به این دلیل که گوی جادویی نداریم بلکه منطق صبر و درنگ حکم می کند که با وجود تردید و نگرانی شتابزده حکمی صادر نکنیم.(تسنیم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد