گرچه او برای زیبا، مادر دنیا نتوانست کاری انجام بدهد و او هنگام به دنیا آوردن دنیا، جان خودش را از دست میدهد، اما حامی و سنگ صبور دنیاست و هر کاری برای خوشبختی او از دستش برمیآید، انجام میدهد. مهلقا روحیه خاصی دارد و با اینکه خسرو (جعفر دهقان) عاشق اوست، اما ترجیح میدهد این عشق پاک در میانشان بماند، اما ازدواج نکند.
نقش مهلقا را آزیتا ترکاشوند بازی میکند که سال 1359 در بروجرد به دنیا آمد. او با اینکه بروجردی است، اما در سریال گذر از رنجها با لهجه شمالی صحبت میکند و تلاش داشته لهجه و رفتارهایش با یک زن شمالی تطابق داشته باشد. ترکاشوند دوره بازیگری را زیرنظر رویا افشار گذرانده و اولین تجربه بازیگریاش در مجموعه «طبقه دوم» به کارگردانی شاهین باباپور بوده است.
بازی در آثاری همچون ارتباط خانوادگی، من و زیبا، ساقر، ملکوت، کلاه پهلوی، سه قدم تا حماسه و شب شیشهای از دیگر فعالیتهای ترکاشوند در زمینه بازیگری است. وی همه کارهایش را با علاقه انتخاب میکند و دوستشان دارد، زیرا اعتقاد دارد اگر اثری به لحاظ کارگردانی و عوامل درست انتخاب شود به کیفیت کار میافزاید.
شما با اینکه بروجردی هستید، اما خیلی خوب از پس لهجه شمالی در سریال گذر از رنجها برآمدید. از قبل نسبت به این لهجه شناخت داشتید یا سر صحنه تمرین میکردید؟
شناختی نسبت به لهجه شمالی نداشتم و وقتی بازی در سریال گذر از رنجها به من پیشنهاد شد، سر صحنه با آقای حسنپور کارگردان که خودش شمالی بود، تمرین میکردیم و او بر لهجه ما نظارت داشت. بیان دیالوگها با لهجه شمالی برای من سختتر از بقیه بود. چون من لر هستم و از طرف مادری کُرد.
من به گویش کُردی مسلط هستم هر چند این لهجه به لحاظ آوا و آهنگ شباهت زیادی با لهجه شمالی دارد، اما صحبت کردن با لهجه شمالی برایم سخت بود. کافی بود یک کلمه را محکم تلفظ کرده یا آکسون اضافه میگذاشتم که شبیه لهجه کردی میشد، اما خدا را شاکرم توانستم کارم را درست انجام بدهم، زیرا بازتابها نشان میدهد لهجهام مشکلی نداشته است.
از افراد محلی هم کمک میگرفتید تا به لهجه نزدیک شوید؟
بله، من دیالوگها و مونولوگهای بلند را به یک خانم شمالی داده بودم و او برایم با لهجه شمالی میخواند و صدایش را ضبط میکردم و بعد گوش میدادم. ضمن اینکه کارگردان هم کلمه به کلمه دیالوگها را نظارت میکرد و اگر بیان و لهجه درست نبود به ما تذکر میداد. در واقع تا زمانی که لهجهام درست نمیشد، کات نمیداد.
برخورد محلیها با شما هنگام تصویربرداری سریال گذر از رنجها چگونه بود؟
خیلی خوب بود. شمالیها بسیار مهماننواز، خونگرم و مهربان هستند و هر کاری از دستشان برمیآمد، انجام میدادند. از آنجا که تفاوت زیادی میان کاراکتر روستایی با شهری وجود دارد، تلاش داشتم خیلی به فرم راه رفتن، رفتار و حرف زدن خانمهای محلی نگاه کنم تا شخصیت مهلقا نقصی نداشته باشد.
هر فردی متناسب با شرایط زندگیاش فرهنگ خاصی در رفتارهایش دارد و به قول معروف زبان بدنش خیلی متفاوت با زنی است که در شهر زندگی کرده و خانهاش مبله است.
من معمولا جزو کسانی هستم که اطرافم را خیلی بادقت میبینم تا شخصیتهایی را که قرار است بازی کنم، واقعی دربیاورم. از آنجا که شخصیت مهلقا را از جوانی تا میانسالی بازی میکردم، به همین دلیل کاملا رفتار زنان جوان و میانسال شمالی را در نظر داشتم که چطور رفتار میکنند تا من هم نقش را شبیه آنها اجرا کنم.
به عنوان مثال زنان میانسال دستشان را پشتشان گره میکنند و راه میروند یا صلابت خاصی هنگام نشستن دارند. من هم این کارها را هنگام میانسالی مهلقا انجام دادم، اما زنان جوان شمالی ویژگیهای دیگری به لحاظ رفتاری دارند. دقت به این ظرافتها باعث میشود نقش برای مخاطب باورپذیر باشد، بنابراین اگر با دقت بازی مهلقا را نگاه کنید، متوجه رفتارهای بدنی او در جوانی و میانسالی خواهید شد.
کار بازیگر سخت است و ظرافتهای زیادی را هنگام ایفای نقش باید رعایت کند و دقت به این ریزهکاریها تاثیر زیادی بر بازیاش میگذارد. اگر صرفا بازیگر بخواهد بازی کند، بدون آنکه با نقش عجین شود، بازیاش تصنعی بوده و مخاطب هم نمیتواند باورش کند.
از کدام کارتان خاطره خوبی دارید؟
من همه کارهایم را با علاقه انتخاب میکنم و دوستشان دارم، چون اگر غیر از این باشد به کیفیت کارم لطمه میخورد، اما بعضی کارها به لحاظ کارگردانی و انتخاب صحیح عوامل شرایط بهتری دارد. اگر همه عوامل یکدست و خوب انتخاب شوند، کار هم خوب میشود. بنابراین تمام کارهایم را دوست دارم و برایم پر از تجربههای خوب است.
اگر قرار بود خودتان یکی از نقشهای سریال گذر از رنجها را انتخاب کنید، آیا باز هم دوست داشتید نقش مهلقا را بازی کنید؟
با جرات میگویم اگر سریال گذر از رنجها ده بار دیگر ساخته شود و قرار باشد خودم نقشم را انتخاب کنم، حتما دست روی نقش مهلقا میگذارم. او شخصیت محکم و چندبعدی دارد و بازیگر را با چالش همراه میکند. بنابراین بازیگر میتواند بضاعت و توانمندی خودش را نشان بدهد، چون مهلقا زن خاص و پیچیدهای است. او یک زن کوهی است که بیرون از خانه رفتار مردانه دارد تا از گزند هر نگاه آلودهای دوری کند.
او نمیخواهد کسی وارد حریمش شود، اما وقتی به خانه میرود کاملا یک زن خانه میشود. رفتارهای مهلقا نتیجه گذر زمان است که به تجربیاتش اضافه شده است. مهلقا در نوع خودش یکی از قهرمانان قصه گذر از رنجها و پل ارتباط بین دنیا و تصمیمات مهمش در زندگی است و سعی میکند برای او راهنمای خوبی باشد.
متاسفانه برخی قصهها بافت دراماتیک صحیح ندارند، اما سریال گذر از رنجها از ابتدا قدمش را درست برداشت و در هر قسمت اتفاقات جذاب برای شخصیتهای قصه رخ میدهد که برای مخاطبان همراه با تعلیق است. مردم از سریالهایی که قصه دارد، استقبال میکنند و دوست دارند. بازتابها نشان میدهد سریال گذر از رنجها توانست جایگاه خوبی میان بینندگان تلویزیون پیدا کند، چون به سلیقهشان احترام گذاشته شده است.
کدام بخشهای زندگی مهلقا را دوست دارید؟
مهلقا گذشته جالبی دارد و وقتی درباره خاطراتش با دنیا حرف میزند، مشخص میشود گذشته او پر از اتفاقات مختلف است. به همین دلیل نگاه امروزش برگرفته از تجربیات گذشته است. شما در قسمتهای ابتدایی سریال میبینید مهلقا وقتی با دنیا درددل میکند، از حمله انگلیسیها و پناه بردن خودش و پدرش به کلبه چوبی در ییلاق میگوید.
مهلقا روحیه خاصی دارد و من همه بخشهای زندگی او را دوست دارم. زمانی که دنیا زن هدایت (پسر خان) میشود، مونولوگ مهلقا روی تصویر دنیا پخش میشود که خطاب به دنیا میگوید هر چیزی که از دست بدهی، در دنیا چیز تازهای کسب میکنی. پس عفت و پاکدامنیات را حفظ کن.
این دیالوگ مهلقا نشان میدهد او در گذشته چقدر مورد آزار و اذیت قرار گرفته، اما متوجه شده با صبوری و تامل میتوان مشکلات را پشتسر گذاشت. نگاه مهلقا به ازدواج هم ویژه خودش است. او عشق خسرو (جعفر دهقان) را آنقدر پاک و مقدس میداند که خودش را لایق این عشق نمیداند و نمیپذیرد.
او دوست دارد تنها زندگی کند و میخواهد این بار را به تنهایی به دوش بکشد، حتی به دلیل روحیهای که دارد هرگز از این عشق حرفی نمیزند و زمانی که درباره این مساله حرفی به میان میآید، سکوت میکند که البته سکوتش عمیق و مملو از حرفهای ناگفته است.
بازی در سریال گذر از رنجها و آن هم در لوکیشنهایی که باید ساعتها پیادهروی میکردید، برایتان سخت نبود؟
اگر از تمام عوامل بپرسید که کدام یک از لوکیشنهای سریال گذر از رنجها سختتر از بقیه بود، همه بدون تردید اشاره به خانه مهلقا میکنند. رفت و آمد خیلی سخت بود، چون آسفالت نبود و باید چکمه به پا میکردیم تا بتوانیم از راههای صعبالعبور بالا برویم. خیلی سخت بود، حتی آقای بشاش صدابردار پایش شکست.
در واقع همه تلاش کردند با وجود سختیهای رفت و آمد برای رسیدن به لوکیشنها کار را به هیچ وجه تعطیل نکنند و به کارشان ادامه بدهند. طبیعی است رفت و آمد هم برای من سخت بود، چون صبح زود باید بیدار شده و گریم میشدم، آنوقت زیر باران باید بالای کوه میرفتیم و باید مراقب بودم تا گریمام به هم نخورد. وقتی هم که به بالای کوه میرسیدم به جای استراحت باید مینشستم و گریمام روتوش میشد. در مجموع همین سختیها کار بازیگر را سختتر، اما شیرین میکند.
نظرتان درباره سریال گذر از رنجها چیست؟ به نظرتان توانسته نظر مخاطبان را جلب کند؟
قبل از هر چیز از آقای حسنپور، کارگردان باید تشکر کنم، چون فیلمنامه را بسیار جذاب نوشته که نهتنها ارزشمند بوده، بلکه مخاطبان را جذب کرده است. وقتی مردم در کوچه و خیابان من را میبینند، ابراز لطف میکنند و همه از سریال تعریف میکنند.
به نظرم گذر از رنجها روی سریالهای بیمحتوا و بد ماهواره را کم کرده است. مردم ما باشعور هستند و مقایسه میکنند. در این سریال چند شخصیت زن داریم که همه آنها ویژگیهای خودشان را دارند. دنیا، زنی است که به سبب باورهایش میجنگد و به خوشبختی میرسد.
مهلقا زنی شجاع، صبور و قدرتمند است. کتایون بُعد دیگری از زنان را نشان میدهد که وقتی احساس خطر میکند با سیاست، هوش و ذکاوت کارهایش را پیش میبرد. زنان، قهرمان قصه گذر از رنجها هستند، اما در سریالهای ماهوارهای نگاه ابزاری و ویترینی به زنان میشود و ارزش و بها قائل نیستند، اما نگاهی که به زنان مسلمان میشود، مملو از ارزش و احترام است.
ما در سریالها بدون آنکه نگاه زرق و برقدار به زنان داشته باشیم، میتوانیم از آنها قهرمان بسازیم. در واقع با ساخت سریالهای ارزشمند میتوان با سریالهای بیمحتوای ماهواره مبارزه کرد. امیدوارم روزبهروز به تعداد سریالهای خوشساخت افزوده شود.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد