یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
نویسنده موضوع تغییر خط را به سه بخش تقسیم نموده و با استفاده از آثار قبلی و دیگر منابع، در ضمن سه عنوان ذیل به تاریخچۀ تغییر خط فارسی ـ عربی پرداخته است: تاریخچۀ تغییر خط در امپراطوری اسلام، تاریخچۀ تغییر خط در کشورهای اسلامی و تاریخچۀ تغییر خط در ایران.
بخش اول کتاب پیرامون تاریخچۀ تغییر خط در امپراطوری اسلام است. اسلام پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام در مدت چند سال گسترش قابل ملاحظهای کرد. این گسترش مناطق جغرافیایی جدید، باعث ایجاد امپراطوری برای اسلام شد. همین امر سبب رایجشدن خط عربی در بسیاری از مناطق و کشورها شد. پس از ورود اعراب مسلمان به ایران، در زمانی نسبتاً کوتاه خط پهلوی که در آن زمان خط نوشتاری بیشتر مناطق ایران بود، از کاربرد عمومی ساقط شد و حتی تا چند قرن خط یا زبان نوشتاری مردم ایران زبان و خط عربی شد و مردم ایران به زبان فارسی چیزی نمینوشتند، مگر در گوشه و کنار و آن هم غیر قابل توجه.
در واقع و به طور رسمی و همه گیر از اواسط قرن ششم زبان فارسی در نوشتارها نمایان شد و اگر بخواهد خط فارسی بررسی شود، باید بدانیم خط فارسی کنونی از قرن ششم آغاز شده و پیش از آن فارسینویسی کلاً رایج نبوده است و همۀ نوشتهها به زبان عربی نگاشته شده است. البته باید توجه داشت خطوط فارسی قبل از این و برخی نوشتههای همانند شاهنامه فردوسی یا برخی کتابهای نادر قبلتر از آن به صورت استثنا به فارسی نگاشته شدهاند و در فارسینویسی در ایران عمومیت نداشته است.
بنابراین در این بخش به بررسی اجمالی تاریخچۀ تغییر خط ار ابتدای ظهور اسلام تا پیدایش صنعت چاپ پرداخته شده است و تمرکز آن در تغییرات خط عربی در قرن اول و دوم هجری است. البته قصد این بخش پرداختن به انواع خط و زیبایی خط یا سیر زیباشناسی خط نیست یا اینکه نمیخواهد تاریخچه و خاستگاه پیشین خط فارسی را مطرح کند، بلکه مقصود توجه به این نکته است که خط عربی ـ فارسی رایج امروزی همان خط ابتدایی صدر اسلام نیست و تغییراتی ره به غیر زیبایی آن متحمل شده است.
چون در این مقاله هدف فقط انعکاس تغییرات غیرزیباشناسی خط عربی بوده است، نویسنده چند صفحه از کتاب «در پیرامون خط فارسی» یحیی ذکاء را مبنا قرار داده و همان چند صفحه را توسعه و تکمیل نموده و تصاویر و پاورقیهای سودمندی به آن افزوده است.
بخش دوم پیرامون تاریخچۀ تغییر خط در کشورهای اسلامی است. پس از اینکه امپراطوری اسلام از جهت حکومت مرکزی یکپارچگی خود را از دست داد و کشورهای مستقل اما مسلمان پدید آمدند، این کشورها پس از پیشرفتهای قرون اخیر در اروپا و همچنین رواج صنعت چاپ، رویکردی انتقادی نسبت به خط عربی که خط رایج آن کشورها بود، پیدا کردند و همین رویکرد در چند کشور اسلامی سببساز تغییر خط عربی آنها به لاتین یا سیریلیک شد.
در اطراف این موضوع منابع اندکی به فارسی موجود است و صفحات اندکی دربارۀ آن نوشته شده است. دو اثر چند صفحهای در اینباره مطالبی را نوشتهاند که یکی همان کتاب یحیی ذکاء است و دیگری فصلی از کتاب «از نیما تا روزگار ما» نوشتۀ یحیی آرینپور. برای این بخش صفحات اندکی از این دو کتاب مبنا قرار گرفته و سپس تکمیل شده است.
بخش سوم دربارۀ تاریخچۀ تغییر خط در ایران است که شامل سه دورۀ «تغییر خط میان ایرانیان خارجنشین» و نیز «دوران پس از تغییر خط در برخی از کشورهای اسلامی همسایۀ ایران» و در دوران سوم اواخر دهۀ سی شمسی است که «داغترین دوران بحث تغییر خط در ایران» میباشد، به طوری که این مباحث همهگیر و در اوج خود قرار گرفت. در انتهای این بخش به برخی رویدادهای اخیر دربارۀ خط فارسی پرداخته شده است.
در پایان کتاب خط اختراعی نویسنده با عنوان «خط استادی» معرفی شده است که خطی است فنی و قابلیت استفاده در موضوعات فنی مثل فیزیک و شیمی و نیز ابزار تکنولوژی روز دنیا مثل کامپیوتر و موبایل و ... را داراست.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
بخش اول: اندیشۀ تغییر خط در «امپراطوری اسلام»
بخش دوم: اندیشۀ تغییر خط در کشورهای اسلامی
بخش سوم: تاریخچۀ اندیشۀ تغییر خط در ایران
بخش چهارم: پاسخ به برخی از اشکالات پیرامون تغییر خط
خط استادی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد