انتصاب بهائی زاده ای که از طرف مادر به محمدحسن خان سردار- از وابستگان سیاست بیگانه- و از طرف پدر به میرزارضا قناد- از بهائیان ممدوح عباس افندی- وابسته بود، در شرایط و اوضاعی که کشور در تب و تاب تبعید قائد عظیم الشأن جهان اسلام میسوخت، دهنکجی آشکار به دین و دینداران بود. وی در زمان خدمت در کنسولگری ایران در هامبورگ در ایام جنگ جهانی دوم، به دنبال مفقود شدن تذکره های سفید از بایگانی که سرمایه داران محکوم، به وسیله ی آن ها فرار کرده بودند، به آنکارا منتقل شد و مقدمات مهاجرت خانواده های بهایی ایرانی را به ترکیه فراهم کرد، تا این که کشور ترکیه پس از اطلاع از حمایت و هدایت وی در این مسأله، تقاضای تغییر او را داد. حسین فردوست درباره نقش بهائیت در رژیم پهلوی میگوید:
»اصولاً حکومت پهلوی ها، در دست بهائیت و فراماسون ها بود و این دو فرقه از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند. محمدرضا پهلوی از تشکیلات بهائیت و به خصوص افراد بهایی در مقامات مهم و حساس مملکتی اطلاع کامل داشت و نسبت به آن ها حُسن ظن نشان می داد. اصولاً رضاخان نیز با بهائیت روابط حسنه داشت، تا حدی که اسدالله صنیعی را که یک بهایی طراز اول بود، آجودان مخصوص محمدرضا کرد. صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و در زمان علم و حسنعلی منصور و به خصوص هویدا به وزارت جنگ رسید. ولی نفوذ اصلی بهائیت در دوران عبدالکریم ایادی بود. ایادی از خانواده ی طراز اول بهائیت بود. او به این دلیل نام فامیلی «ایادی» داشت که پدرش از «ایادی امرالله» یعنی چند نفر خواص اطراف عباس افندی بود. ایادی با نفوذی که نزد محمدرضا پیدا کرد، بهایی ها را به مقامات عالی رساند.
او مسلماً در رسانیدن امیرعباس هویدا به نخست وزیری نقش اصلی را داشت. در زمان هویدا، دیگر، کار بهایی ها تمام بود و مقامات عالی مملکت به راحتی اشغال می شد. پدر هویدا نیز مانند پدر ایادی از خواص عباس افندی و گویا نویسنده مخصوص او بود.»
سندی که در زیر آمده، طرحی است تا با اجرای آن، عوام فریبی صورت پذیرد و بوسیدن قرآن توسط هویدای بهایی، نشانه مسلمان بودن او قلمداد شود. از اینگونه طرح ها در دوران حکومت پهلوی ها بسیار اجرا شد. از گِل به سر مالیدن رضاخان قلدر در مراسم عزاداری حضرت امام حسین (ع) گرفته تا مُحرِم شدن محمدرضا پهلوی در سفر بیتالله الحرام، چاپ قرآن آریامهری و سایر امور. ولی هیچ یک از این طرح ها نتوانست مردم هوشیار مسلمان را به انحراف بکشاند و سرانجام، حکومت سراسر تزویر محمدرضا پهلوی در 22 بهمنماه سال 1357 با رهبری حضرت امام خمینی (ره) ساقط گردید.
سند این طراحی که توسط ساواک، انجام گردیده، به شرح زیر است:
»به منظور عکس العمل در مقابل شایعه بهائی بودن آقای نخست وزیر طرح زیر پیشنهاد می گردد:
سی نفر از اعضای اتاق بازرگانی در ساعت 30: 16 روز پنجشنبه 6/ 12/ 43 در نخست وزیری از آقای نخست وزیر دیدن نموده و ضمن بحث در امور اقتصادی کشور، از ایشان تقاضا می نمایند که روزی در جلسه اتاق بازرگانی که جهت خواسته های اعضا و هیأت مدیره اصناف وابسته به اتاق بازرگانی در محل مذکور تشکیل میگردد، شرکت فرمایند. در این روز که طبق توافق قبلی بعد از چهلم مرحوم حسنعلی منصور تعیین می گردد، 250 نفر از افراد صورت پیوست شرکت و مراسمی به شرح ذیل اجرا خواهد شد:
1- در صورتی که آقای نخست وزیر با رایگان شدن آب و برق مساجد یا یکی از آن ها موافق باشد در این صورت پس از بحث در مورد خواسته های صنفی و اقتصادی، آقای ابوحسین ضمن طرفداری از دولت و یادآوری خدمات مرحوم حسنعلی منصور خواستار رایگان شدن آب و برق مساجد میشود. سپس آقای نخست وزیر سخنانی ایراد و با این امر موافقت می نماید. در این موقع یکی از معمرین مذهبی بازار یک جلد قرآن به ایشان هدیه خواهد نمود. آقای نخست وزیر قرآن را بوسیده و به سخنان خود ادامه خواهند داد.
2- در صورتی که آقای نخست وزیر با رایگان شدن آب و برق موافق نباشند در این صورت پس از ذکر مطالب اقتصادی، آقای ابوحسین یک جلد قرآن به ایشان هدیه و آقای نخست وزیر در جواب مطالبی ایراد خواهند نمود. جریان به وسیله جراید و عوامل تبلیغاتی منعکس خواهد شد.»
منابع:
1- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، تهران: اطلاعات، 1388.
*اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک، تهران: وزارت اطلاعات، 1386.
برگرفته از قدس آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد