سیاست روز : پخش کلاه قرمزی باید ممنوع شود
درپی شکایت پزشکان و اعتراض وکلای دادگستری نسبت به پخش سریال در حاشیه، اصناف، بازاریان ، اقشار مختلف و ملت همیشه در صحنه با تجمعات و تحصنهای جداگانه، اعدام عروسکهای مجموعه کلاه قرمزی را خواستار شدند.
بیانیه مشترک این صنوف به شرح زیر است:
ما ز "سیما" چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
مجموعه کلاه قرمزی که با هدف تخریب فرهنگ غنی ایرانی، طراحی و تولید میشود در سالهای اخیر لطمات جبرانناپذیری به پیکره اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، بینالمللی و رادیواکتیو مملکت ما وارد کرده که بیتردید یکی از تبعات تلخ آن به نتیجه نرسیدن پرونده هستهای ایران در سالهای اخیر است.
تورم، بیکاری، شیوع بیماریهای خاص، سست شدن بنیان خانواده، گرد و غبار جنوب کشور و آسیبهای دیگر اجتماعی و اقتصادی و غیره هیچ منشا و دلیلی غیر از مجموعه کلاه قرمزی ندارد و ما ملت همیشه در صحنه از قوه قضائیه، مقننه و مجریه خواهشمندیم با مجازات تمامی عروسکهای این مجموعه، شر جریانات انحرافی، سران فتنه، ایادی شرق و غرب و در راس آن آمریکای جهانخوار را از سر ما کوتاه کنند.
امضا:
اتحادیه صادرکنندگان پوست ببعی - انجمن تولیدکنندگان کلاه قرمز - سندیکای توزیع محصولات چرم گاوی - جمعی از شیرازیهای مقیم تهران - انجمن حمایت از دیوهای بیگناه - صنف در و پنجرهسازان - پسرخالههای آقای فلانی - اتحادیه جگرفروشان - فامیلهای دور و نزدیک و خانم محترم رجبی
شرق: ریزگرد و درشتگرد
گرد دو مدل است؛ درشت و ریز. درشتگرد مثل هروئین، کوکائین و شکر است. ریزگرد اما خاک، شن و غبار است.
شباهت درشتگرد و ریزگرد این است که جفتشان برای بدن ضرر دارد. منتها فرقشان این است که هروئین و کوکائین و شکر را خود آدم انتخاب میکند که استفاده کند اما ریزگردها را آدم انتخاب نمیکند.
دیالوگ
- چرا داری درشتگرد مصرف میکنی؟
: میخوام به خودم آسیب بزنم.
- نکن پسر. درشتگرد برای بدن ضرر داره. ترککن و نفس عمیق بکش.
: نه بابا؟ درشتگرد مصرف کنم فوقش فشارم بیفتد و اوردوز کنم. اما ریزگرد مصرف کنم که سرطان بگیرم بمیرم؟
خودکفایی در ریزگرد
درواقع خوزستان درحالحاضر ممکن است آب شرب سالم نداشته باشد اما در ریزگرد به خودکفایی رسیده و به سراسر ایران ریزگرد صادر میکند.
یک پرسش و پاسخ
چرا هوای مناطق جنوبی و جنوبغربی ایران پر از گردوخاک است؟
چون جنوبیها خیلی خاکی هستند، برای همین با خاک موجود در هوا راحت کنار میآیند.
حجم بالای ریزگردها در مناطق جنوبی ایران چه تأثیری بر تهران داشته است؟
هیچی. شهرداری چراغهای خیابان ولیعصر را صورتی کرده است.
اگر همین حجم بالای ریزگرد در تهران وجود داشته باشد، در مناطق جنوبی ایران چه تأثیری خواهد داشت؟
هیچی. شهردار تهران این چراغصورتیها را باز میکند میبرد اهواز روشن میکند.
حالا که سازمان محیطزیست کاری از دستش برنمیآید چیکار کند؟
هیچی. توری بخرد بهصورت رایگان برود بچسباند جلو پنجره جنوبیها که یکذره جلو خاک را بگیرد.
آرمان : نامه به تعدادی ماهی معلوم الحال!
سلام ماهی، چطوری؟ خوبی؟! باور کن سختترین کار دنیا، نامه نوشتن به ماهی فوت شده است. ماهی جان، همانطور که در جریان هستی مدت زیادی از حادثه کشته شدن تو و همنوعانت در سد گتوند میگذرد و انصافا مسئولین پس از بروز این حادثه سنگ تمام گذاشتند و پس از مدتها تحقیق و تفحص جواب گره گشا و در عین حال دندانشکنی را ارائه دادند که محتوای آن چنین جملهای بود «نمیدونیم به جون تو!»
ماهی جان، تا قبل از اینکه مسئولین تحقیق و تفحص کنند ما خیلی به تو حق میدادیم و خیلی دلمان برای تو میسوخت اما پس از شنیدن جواب مسئولین متوجه شدیم که تو از قصد خودت را کشتی تا مظلوم نمایی کرده باشی تا هیچکس نتواند پی به باطن ببرد. به نظرم تا دیر نشده اعتراف کن که از کجا برای مردن خط گرفتی؟! چه جریانی پشت این قضیه بوده؟! از چه کسی خط میگرفتی؟
ماهی خان، اما لازم به ذکر است که این بار را کور خواندهای، یعنی اگر ما اهمال بکنیم، عمرا اگر مسئولین کوتاه بیایند، خون تو که دیگر از پلنگ و خرس رنگینتر نیست. فکر کردی آخرش چه میشود؟! چهار دفعه که آفتاب بیفتد سر آن دیفال، همه یادشان میرود که تو چه کسی بودی و برای چه مردی! این رسم زمانه است خان ماهی، نزنی میزننت!
ماهی عزیز و سفید و کوچولو، باید یادت باشد دفعه بعدی که قصد مردیدن داشتی حتما از یک هفته قبل با مسئولین ذیربط هماهنگیهای لازم را انجام بدهی، چون یهویی میمیری، مسئولین ما هم که خیلی آماده و قبراق تشریف دارند، بعد از یک سال به چنین جوابهای خوشگلی میرسند.
ماهی جون مسئولین محیط زیست ما به قدری آماده هستند که حتی تعداد حدودی ماهیهای فوت شده را هم نمیدانند و انگار به بازار ماهی فروشان رفته و حرف از کیلو میزنند.
ماهی جان، به نظرم بیا و یک تقدیر از زحمات بیشائبه این دوستان انجام بده، چه میدانم یک لوح تقدیری، تندیسی چیزی به ایشان تقدیم کن تا خستگی از تن آنها در برود، از ما گفتن!
کیهان: زانو
گفت: کمکم صدای ناله و ننهمن غریبم آلسعود به خاطر ناکامی در مقابله با انصارالله یمن به هوا بلند شده است.
گفتم: چشمشون کور، چرا غلطی کردهاند که بلانسبت، بلانسبت و دور از جون خر، حالا مثل همان حیوان زبانبسته، توی گل ماندهاند، مگر تاکنون 6 بار از حوثیها به سختی شکست نخورده بودند؟
گفت: انتظار داشتند پاکستان و ترکیه ارتش خود را برای حمله زمینی به یمن بفرستند که هر دو کشور کنار کشیدهاند.
گفتم: یعنی شاهزادگان عیاش و تنپرور آلسعود نمیدانستند که کشورهای خیلی گندهتر از آنها نتوانستهاند علیه مردم مسلمان یمن هیچ غلطی بکنند؟ نمیدانستند که حمله انگلیس، حمله مصر، حمله عثمانیها نیز به یمن ناکام مانده بود؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: شتری در حال عبور از رودخانه بود و یک شغال که خیلی گرمش شده بود از او پرسید؛ عمق رودخانه چقدره؟ شتر جواب داد؛ تا زانو و شغال با خوشحالی وسط آب پرید ولی آب از سرش گذشت و در حال غرق شدن به شتر گفت؛ نامرد! مگه نگفتی عمق آب تا زانو بیشتر نیست؟ و شتر گفت؛ احمق! زانو داریم تا زانو! من با این بزرگی هم دارم غرق میشم، چه برسد به تو که نیموجب هم قد و بالا نداری!
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
كنایه جامعه پزشكی .