در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این افراد دورههای آموزشی را طی کردهاند و به محض اینکه به مرگ مغزی در فردی مشکوک میشوند با مرکز فراهمآوری اعضای پیوندی تماس گرفته و موضوع را اطلاعرسانی میکنند. هماهنگکننده در چرخه اهدای عضو در سطح دنیا مهمترین نقش را دارد. هماهنگکننده از سوی مرکز فراهمآوری بر بالین فردی که ممکن است دچار مرگ مغزی شده باشد فرستاده میشود. ابتدا فرد را به طور کامل معاینه میکند و پس از بررسی مدارک تشخیص مرگ مغزی، برای انتقال بیمار از خانواده رضایت میگیرد. یعنی گفته میشود باید بیمار برای تائید مرگ مغزی به مرکز فراهمآوری منتقل شود.
در سطح شهر تهران با وجود 170 بیمارستان، چهار مرکز فراهمآوری وجود دارد. مراکز فراهمآوری فقط در بیمارستانهای دولتی و مراکز دانشگاهی اجازه فعالیت دارند. پس از اخذ رضایت از اولیای دم، بیمار به مرکز فراهمآوری منتقل میشود. در مرکز فراهمآوری بیمار 16 تا 24 ساعت تحت نظر قرار میگیرد. باید به فاصله ششساعت از نوار مغزی اول که پس از انتقال گرفته میشود، از بیمار نوار مغزی دوم گرفته شود.
چهار گروه پزشکی که مجوز دارند در این مرکز مرگ مغزی را مورد تائید قرار میدهند. بعد از تائید، نماینده پزشکی قانونی به مرکز مراجعه کرده و تائیدات این چهار پزشک را مورد تائید نهایی قرار میدهد. سپس در جلسهای با حضور خانواده، از خانواده رضایت قانونی گرفته میشود. از رضایت انتقال تا رضایت اهدا، خانواده 24 ساعت فرصت دارد تا تجدید نظر کند. خانواده میتواند در این مرحله رضایت ندهد، اما تاکنون چنین موردی اصلا دیده نشده است. اهدای عضو یعنی گذر خانواده از انکار به باور قلبی.
این اتفاق توسط فرد هماهنگکننده و در مرحله رضایت انتقال انجام میشود. نماینده پزشکی قانونی فقط کارهای قانونی و اداری را انجام میدهد. پس از اخذ رضایت قانونی فرد مرگ مغزی به اتاق عمل منتقل میشود تا ارگانها و نسوجی که خانواده برای اهدای آنها رضایت خود را اعلام کردهاند برداشته شود. در همین فاصله فرد هماهنگکننده مشخصات اهداکننده را به اداره پیوند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اطلاع میدهد. اداره پیوند تشخیص میدهد این ارگان باید به کجا و به کدام بیمار برسد.
در اینجا بحثی به نام تخصیص عضو مطرح است که مهمترین فعالیت چرخه اهدای عضو است. تخصیص عضو همیشه در همه جای دنیا یا در وزارت بهداشت انجام میشود یا در مرکزی که تحت نظارت مستقیم وزارت بهداشت است. در وزارت بهداشت دو پرونده بیماران اورژانسی و غیراورژانسی وجود دارد. وقتی فرد اهداکننده شناسایی میشود و مشخصات او اطلاعرسانی میشود، در اقدام اول پرونده بیماران اورژانسی بررسی میشود تا فردی که مشخصات او با مشخصات اهداکننده از نظر گروه خون، سن، وزن، جنس و بسیاری از دیگر مشخصات همخوانی دارد، شناسایی شود.
اگر در این پرونده فردی یافت نشود، پرونده دوم بررسی میشود. در پرونده افراد غیراورژانسی اولویت براساس زمان ثبتنام است. اما معمولا از پرونده اورژانسی فردی انتخاب میشود. به محض اینکه وزارتخانه به مرکز فراهمآوری اعلام میکند که برای مثال کبد فرد مرگمغزی باید به بیمارستانی در شیراز منتقل شود، در مدت زمان چند ساعت همه بیماران انتخاب شده برای پیوند به مراکز پیوند منتقل میشوند تا جراح برداشتکننده ارگان را برداشته و پس از بررسی کیفیت ارگان، به مرکز درمانی که قرار است پیوند انجام شود منتقل شود.
در اینجا مبحثی به نام Ischimic time مطرح میشود که عبارت است از حداکثر زمان برداشت یک ارگان تا کاشت آن. ارگانها قابلیت نگهداری و انجماد ندارند. نسج را میتوان ابتدا در دمای زیر چهاردرجه سانتیگراد و اگر 48 ساعت بعد برداشت و فرآوری انجام شود برای مدت زمان پنج سال نگهداری کرد. حداکثر زمان برداشت یک ارگان تا کاشت آن برای قلب و ریه چهار تا شش ساعت است که وقتی در فرد اهداکننده آئورت یا رگ اصلی قلب را میبندند محاسبه میشود تا زمانی که آئورت بسته شده در بدن گیرنده پیوند باز شود. این عمل در مجموع حدود سه ساعت طول میکشد. فرآیند نقل و انتقال هم حدود یک تا سه ساعت به طول میانجامد. بنابراین چگونه ممکن است فردی ادعا کند که قلب میفروشد؟! نمیتوان چنین کاری انجام داد. امکان فروش کبد نیز وجود ندارد. فرد زنده نمیتواند کبد خود را بفروشد. حداکثر زمان برداشت تا کاشت برای کبد و لوزالمعده 12 تا 16 ساعت و برای روده 12 ساعت است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد