مجلس با کتککاری عروس و داماد به هم خورد
در یک مجلس عروسی چند نفر از خانمهای مهمان به بدگویی از عروس پرداختند و کمکم صحبت آنها به گوش داماد رسید. داماد هم با عروس شروع به گفتوگو کرد و رفته رفته صحبت آنها به مشاجره کشید و اواخر شب که قرار بود عروس و داماد به خیر و خوشی راهی خانهشان شدند، براثر مشاجره شدید میان عروس و داماد مجلس به هم خورد و آنها راهی کلانتری شدند.
این زوج جوان به نامهای مهوش و ناصر چهار ماه پیش به عقد یکدیگر درآمده بودند و قرار گذاشتند اردیبهشت ماه جشن عروسی را راه بیندازند و زندگی تازهشان را شروع کنند.
ناصر که عضو یک موسسه ملی است، در این چهار ماه با جدیت مشغول فراهم کردن مقدمات عروسی و خرید بعضی لوازم ضروری بود و به این دلیل کمتر مجال پیدا میکرد سری به همسرش بزند بالاخره وسایل لازم فراهم شد و انتظارها به سر رسید و جشن عروسی مفصلی بر پا شد. مهوش در حالی که لباس عروسی به تن داشت، در کنار داماد نشسته بود و موزیک لحظهای قطع نمیشد. هر دو شاد و خندان بودند و مدعوین نیز با صدای موزیک، دست افشانی و پایکوبی میکردند.
در دو طرف عروس و داماد چند زن مهمان نشسته بودند و با یکدیگر صحبت میکردند. در خلال حرفهایشان جملاتی از قبیل « قدم عروس برای داماد آمد ندارد، عروس چند شوهر را زیر و رو کرده و تازه ناصرخان را به تور انداخته» شنیده میشد. عروس این جملات را میشنید و دم نمیزد. زنها آنقدر صدای خود را بلند و آنقدر سخن چینی کردند تا داماد کاملا حرفهایشان را شنید و بلافاصله چند لحظه آثار خنده و شادی از صورتش کنار رفت و با عروس شروع به گفتوگو کرد. هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که گفتوگوی آنها به مشاجره کشید و جملات تندی بین آنها رد و بدل شد. ناگهان موزیک قطع شد و مدعوین با تعجب در صدد کشف علت مشاجره عروس و داماد برآمدند.
بزرگان فامیل برای برطرف کردن اختلاف آنها به گروه ارکستر دستور دادند موسیقی را دنبال و مهمانان را سرگرم کنند و بالاخره درصدد برآمدند میان عروس و داماد سازش دهند ولی داماد به هیچوجه زیربار نمیرفت و میگفت حتما زنها درست میگویند و الا دلیلی ندارد که با من دشمنی کنند.
بالاخره در میان بهت و حیرت حاضران، هر یک مجلس را ترک کردند و با اتومبیل جداگانه به کلانتری رفتند. در این وقت که ساعت 12 شب را نشان میداد، ماموران کلانتری با عروس و دامادی که آثار برافروختگی و عصبانیت در قیافهشان دیده میشد، مواجه شدند و بازجویی را آغاز کردند. داماد جریان را تعریف و برای تائید گفتههای خود اضافه کرد هنگام برگزاری جشن عروسی صبر آمده و او از لحاظ اینکه به صبر اعتقاد دارد، سخنان زنهای مهمان را صحیح تلقی کرده است. بالاخره ماموران در صدد تحقیق برآمدند و سرانجام معلوم شد زنهایی که این سخنان را در گوش داماد زمزمه میکردند، دختران دمبختی داشتهاند که میخواستند به داماد بدهند. لکن ناصر هیچ یک از آنها را نپسندیده و مهوش را برای زندگی خود برگزیده و در نتیجه مادران دختران دم بخت برای جلوگیری از ازدواج ناصر با مهوش، دست به چنین عملی زدند. بالاخره رئیس کلانتری 13 طرفین را با یکدیگر آشتی داد و با خنده و خوشحالی آنها را به مجلس عروسی بازگرداند.
حمله زن با قمه به بقال محله
به خاطر یک تخممرغ شکسته بین بقال و خریدار ـ که زن جوانی بود ـ نزاعی رخ داد و زن خریدار باقمه مرد بقال را مجروح کرد و تمام شیشههای مغازه او را شکست. این زن که توسط ماموران پاسگاه ژاندارمری قاسمآباد دستگیر شده بود، زندانی شد.
این زن که رقیه نام دارد، اکنون در بازداشت به سر میبرد و حادثه در دست بررسی است. مرد بقال که حسن نام دارد، در گفتوگو با خبرنگار ما گفت: من یک مغازه بقالی در شهرک آریا مهر در جاده ساوه دارم. چند روز قبل که از شهر تخممرغ خریده و به مغازهام میرفتم، موتورم واژگون شد و تعدادی از تخممرغها شکست.
به خاطر اینکه ضرری متوجه من نشود، تصمیم گرفتم به هر یک از مشتریانم که تخممرغ میخرند یک تخممرغ شکسته هم بدهم. چند روز قبل رقیه که نزدیک مغازه من منزل دارد، قصد خرید تخممرغ داشت که همراه یک کیلو تخممرغ، یک تخممرغ شکسته هم به او دادم و همین موضوع باعث اعتراض رقیه شد. من هم به او گفتم همراه یک کیلو تخممرغ سالم، یک تخممرغ شکسته هم بخری که همین موضوع باعث اعتراض وی شد. اهالی محل میانجیگری کردند و دعوا ختم شد. اما یک ساعت بعد باز هم رقیه به مغازهام آمد و بنای داد و فریاد گذاشت و با یک قمه که از زیر چادرش بیرون آورد، به من حمله کرد. من هم از مغازه خارج شدم و او با قمه شیشههای مغازهام را شکست و سپس به من حمله و مرا از ناحیه دست بشدت مضروب کرد. او سخت عصبانی بود و قصد داشت باز هم به من ضرباتی وارد کند که اهالی محل سر رسیدند و قمه را از دست او گرفتند. ماموران پاسگاه ژاندارمری قاسمآباد زن ضارب را دستگیر و محمد را بعد از انتقال به بیمارستان و پانسمان دستش، به دادسرا منتقل کردند. قاضی، رقیه را به جرم جرح و تخریب بازداشت کرد.
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت