روزی پلیسی بود؛ به بهانه پخش «آسمان من و میکائیل»

در خاطرات ناصرالدین شاه موارد عجیبی ثبت شده که هنوز بدقت مورد بررسی قرار نگرفته است. مثلا شاه به بررسی پرونده‌های قتل توجه زیادی نشان می‌داد. او اخبار یک قتل را با وسواس دنبال می‌کرد و روایات مختلف افراد را گرد می‌آورد و تحلیل خود را در این باره ارائه می‌کرد.
کد خبر: ۷۹۶۲۲۲
روزی پلیسی بود؛ به بهانه پخش  «آسمان من و میکائیل»

در خاطرات سفر فرنگستان (سفر سوم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌/‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جلد سوم) گزارشی ثبت شده از مرگ پسر 10 ساله یکی از شاهزادگان قجری. جسد این پسر بچه را در حوض خانه‌ای متروک یافته‌اند. شاه، نظریه عمومی مردم و همسایگان را به این شکل ثبت کرده: «مردم می‌گویند خانه خلوت بوده، آتش ماتشی روشن کرده و جن‌ها او را به حوض انداخته و خفه کرده اند » اما در ادامه، شاه نکته عجیبی را اضافه کرده که هم شرح بالینی وضعیت جسد است و هم نمایه‌ای از وضعیت کالبدی: «جنازه پسرک در آب افتاده و مغزش به دهانش آمده. در حوض آن‌قدر آب نبوده که پسربچه‌ای به آن سن و سال را خفه کند و در ریه‌ها و شکمش هم هیچ آب نبوده» این گزارش از آن جهت جالب است که گویی نوعی کالبد شکافی رخ داده و انگار شاه شخصا محل را دیده و احتمال قتل عمد می‌داده. ضمن این‌که قرائن هم نشان می‌دهند این مرگ، مشکوک است.

بعدها شاه در مرگ ناگهانی اعتماد السلطنه ـ وزیر انطباعات ناصری ـ نیز چنین احتمالی داد و با دستخط خود دستور تحقیق صادر کرد؛ کاری که سال‌ها بعد منشأ نظریه‌ای شد که اتابک امین‌السلطان را به مسموم کردن اعتمادالسلطنه متهم می‌کرد.

توجه به معمای حوادث انسانی بویژه قتل از هنگامی در جوامع بشری شکل گرفت که شهرها سازماندهی شدند. شهر به عنوان محلی برای زیست جماعت کثیر با جرم و جنایت روبه‌رو بود، بنا بر این نهادهایی تاسیس شدند که با این پدیده‌ها مقابله کنند. قدیمی‌ترین قوانین به جامانده از بشر، مربوط به چگونگی برخورد با جرایم و کیفیت مجازات قاتلان و سارقان است. در این معنا لغت « پلیس » خود گویای تاریخ این مقوله است. لغتی یونانی که ابتدا بر شهر‌ها اطلاق می‌شد و در ادامه تبدیل به تعبیری فراگیر شد. نیرویی که امروزه به نام پلیس می‌شناسیم در بیشتر از 50 زبان زنده دنیا به همین عنوان شناخته می‌شود و عبارت است از نیرویی که حفظ نظم، مقابله با جرایم و پیشگیری و کشف ناهنجاری‌های اجتماعی را بر عهده دارد.

رمان، اولین مدیومی بود که سراغ مسائل پلیسی رفت. معماهای جنایی و راز و رمز جنایت‌های اجتماعی که در شاخه‌های مختلفی رخ می‌داد، تحت تاثیر توجه رمان‌نویسان غربی به موضوعی جذاب و خواندنی تبدیل شد. این توجه چند علت داشت: اول این‌که جرایم اجتماعی از متن جامعه برمی‌خیزند و افراد بشر به هر صورت ممکن است با آنها سر و کار پیدا کنند. علت دوم البته خیلی عمده است و در ابتدا به آن اشاره رفت: انسان علاقه زیادی به حل معما دارد، حال این معما یک معمای ریاضی باشد یا یک معمای انسانی. آدمی دوست دارد هوش و قدرت استدلال خود را در برخورد با معماهای انسانی محک بزند و چه موضوعی بهتر از جرم و جنایت! این پیش‌زمینه، عامل شکل‌گیری 2 کارآگاه معروف شد: «شرلوک هولمز» و «پوآرو».

تفاوت سبک‌ها

این دو کارآگاه، هر دو در فرهنگی بریتانیایی فعالند اما تفاوت‌هایی اساسی دارند. هولمز کاملا انگلیسی است و روحیه‌ای انگلیسی دارد، در امور فکری منظم است اما در زندگی روزمره، شلخته و بی‌بند و بار است. در مقابل، پوآرو، خاستگاهی فرانسوی دارد، با ظرافت لباس می‌پوشد و در خوراک و رفتار، بی‌نهایت مبادی آداب است اما عمده‌ترین وجه تمایز آنها در نحوه قضاوت در یک پرونده است. هولمز به انسان‌ها و مدل پوشش و گویش و تربیت اجتماعی‌شان توجه زیادی نشان می‌دهد. او آدمی منطقی است که با نوعی شهود یگانه و با توجه به جزئیاتی ظاهرا بی‌اهمیت، نتیجه‌گیری می‌کند و جلو می‌رود. پوآرو اما با آرامش بیشتری با پرونده روبه‌رو می‌شود. او قبل از این‌که به ظاهر افراد توجه نشان دهد، طبیعت آنها را مورد بازبینی قرار می‌دهد.

در این معنا «پوآرو» کارآگاهی «پدیدارشناس» است و هولمز، کارآگاهی «ساختارشناس». پوآرو به ذات رفتارهای مجرمانه توجه می‌کند و انگیزه‌های روانی در وهله اول توجهش قرار دارند، اما هولمز به زنجیره اعمال و رفتار مجرمانه به گونه‌ای منطقی و ریاضی‌وار می‌نگرد.

سینما هم به این قالب ادبی توجه ویژه‌ای نشان داد. آثار بی‌نظیری با دستمایه قرار دادن هولمز و پوآرو خلق شده‌اند که هنوز دیدنی‌اند و جالب اینجاست که همچنان سینما توجه خود را به این شخصیت‌های قدیمی از دست نداده است. نسخه انگلیسی و آمریکایی شرلوک هولمز (2010 و 2014) مصداقی بر این ادعاست.

تلویزیون نیز به ژانر پلیسی توجه ویژه‌ای داشت. در کشور ما از همان دهه 50 سریال‌های متوسط و بعضا خوبی در ژانر پلیسی تولید شد و بعد از انقلاب نیز ادامه یافت. تم سریال «هزار دستان» تاریخی ـ پلیسی بود و معمای یکی از قدیمی‌ترین پرونده‌های ترور را دستمایه قرار داده بود. «آیینه عبرت» نیز سریالی بود که مواد مخدر و کانون‌های خرید و پخش مواد مخدر را هدف می‌گرفت. با این همه، نگاه رسانه به معمای پلیسی در دهه 60 محتاطانه بود. رسانه می‌کوشید که با رویکردی سازنده و جامعه ساز به این مسائل بنگرد و به نظر می‌رسید که فیلم‌های پلیسی نوعی لذت در مخاطب ایجاد می‌کنند و در تائید این مدعا به همذات‌پنداری مخاطب و آدم «بدها» اشاره می‌شد. آیا واقعا چنین است؟

مزایای فیلم‌های پلیسی

آیا فیلم‌های معمایی و پلیسی خاصیتی هم دارند؟ به گمان نگارنده پاسخ مثبت است و در ادامه به 2 ویژگی مثبت این تولیدات اشاره می‌رود:

1ـ فیلم‌های شخصیت محور مفیدند:

فیلم‌های پلیسی و معمایی قدرت استدلال را در مخاطب تقویت می‌کنند، به شرطی که تاکید فیلم بر حوادث، زد و خورد و نمایش جنایت و خونریزی نباشد.

2ـ شناخت موقعیت‌ها:

یک فیلم پلیسی ـ ولو تخیلی ـ موقعیتی را بازسازی می‌کند که یا رخ داده یا ممکن است رخ دهد که در صورت اول، می‌تواند تاثیری تربیتی بر مخاطب داشته باشد و در صورت دوم، توانایی شناخت موقعیت‌ها و جلوگیری از وقوع جرم را در مخاطب بالا می‌برد.

دهه 70، 80 و...

دهه 70 و 80 شکوفایی مجموعه‌های پلیسی شروع شد و به اوج رسید. در اینجا علاوه بر اشاره به مصادیق عمده‌ترین ایرادات و محاسن سریال‌های پلیسی ایرانی را ذکر می‌کنیم:

1ـ مشکل فیلمنامه:

فیلمنامه پلیسی کاری است تخصصی و افراد کمی چنین تخصصی دارند. اغلب این مجموعه‌ها پایان‌بندی واضحی دارند و پیچ و خم داستان‌هایشان ساده است و بیننده می‌تواند پایان را حدس بزند؛ امری که به جذابیت مجموعه آسیب جدی می‌زند.

2 ـ قهرمان سازی:

چه بپسندیم و چه نپسندیم، سریال پلیسی نیاز به قهرمان دارد. اغلب فیلمسازان تصور می‌کنند که نمی‌توان در قالب ایرانی قهرمانی باورپذیر خلق کرد و این‌که داشتن پوآروی وطنی امکان‌پذیر نیست. سریال «کارآگاه شمسی و مادام» نادرستی این فرضیه را بخوبی نشان می‌دهد. فیلمساز پلیسی باید بکوشد قهرمانی ماندنی خلق کند گو این‌که لازم نیست این قهرمان، فردی بزن بهادر و دست به هفت تیر باشد.

3ـ باورپذیری:

بی‌توجهی به مسائل اجتماعی باعث می‌شود فیلمنامه‌نویسان ما سراغ موضوعاتی بروند که یا وارداتی است و تحت تاثیر تولیدات غربی بازسازی شده یا فانتزی و غیرواقعی بوده و امکان وقوع آنها کم یا غیرمحتمل است. آشنایی با محدوده جرایم در کشور، ارتباط نزدیک با پلیس و استفاده از پرونده و تحقیقات انجام شده در نیروی انتظامی بسیار راهگشاست.

و اما محاسن سریال‌های پلیسی ایرانی:

1ـ از نمایش خشونت تا حد ممکن پرهیز می‌شود. این وسواس، تاثیر سازنده و مثبتی در خانواده و اجتماع باقی می‌گذارد.

2ـ در تولیدات رسانه ملی، نقش آموزه‌های دینی و تاثیر آنها در اصلاح رفتار افراد جامعه جایگاهی درخور یافته است.

3ـ نقش پلیس، تا حد امکان باورپذیر پرداخت می‌شود. این شیوه، اعتماد عمومی را به نیروی انتظامی ـ به عنوان بازوی مورد اعتماد جامعه ـ افزایش می‌دهد.

4ـ باید پذیرفت که تولیدات پلیسی تلویزیونی در اصلاح ساختار، افزایش توان و توجه به آموزش در نیروی انتظامی موثر بوده‌اند.

سریال‌های در حال نمایش

من روش سازنده‌ای برای تماشای سریال‌های پلیسی دارم، مخصوصا آنهایی که در حال پخش‌اند. هر بار، بکوشید خلاصه داستان را برای خودتان در یک پاراگراف یادداشت کنید و پس از اتمام سریال، خودتان به بررسی پرونده و موضوعات آن بپردازید. ممکن است با این روش در نهایت نتوانید معمای پرونده را حل کنید اما مطمئن باشید این همراهی، لذتی کامل به شما خواهد داد؛ لذتی که انجام یک کار مفید به شما می‌بخشد و این خصیصه، برترین حسن یک سریال پلیسی است.

امید بهشتی (فیلمنامه‌نویس‌) / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها