نفوذ سیاسی ـ اقتصادی آلمان در خلیج فارس در قرن 19

خلیج فارس در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود همواره به عنوان یکی از مناطق مهم و استراتژیک مورد توجه کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای قرار داشته است. در جغرافیای جهان، خلیج فارس حساسترین منطقه تعیین کننده قدرت را تشکیل می‌دهد. از آنجایی که خلیج فارس ادامه آبهای اقیانوس هند است، سرتاسر آن از لحاظ برخورد ابرقدرتها در موقعیت استراتژیک قرار گرفته است و موجب افزایش اهمیت این آبراه به ویژه بنادر و جزایر آن شده بود.
کد خبر: ۸۰۲۰۷۴
نفوذ سیاسی ـ اقتصادی آلمان در خلیج فارس در قرن 19

تاکنون کتابها و مقالات متعددی در رابطه با حضور کشورهای استعمارگر در خلیج فارس و به ویژه انگلیس نوشته شده است؛ اما در رابطه با حضور آلمان در این منطقه و فعالیتهای آنها کتاب یا نگارش مستقلی وجود ندارد؛ از این رو مقاله حاضر به حضور کشور آلمان در منطقه خلیج فارس در قرن 19م، و همچنین بررسی فعالیتها و سیاستهای آنها در خلیج فارس می پردازد و به ابتکاراتی که آلمانیها برای تحصیل نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در خلیج فارس دست زده اند، اشاره می کند.

روابط ایران و آلمان زمان ناصرالدین شاه

توجه و تلاشهای حریصانه آلمانها در خلیج فارس به اواخر قرن نوزدهم میلادی بر می گردد. 1 رشد و توسعه قدرت آلمان در اروپا، تمایل این قدرت بزرگ را جهت دستیابی به منابع جدید اقتصادی و مسیرهای دسترسی به آن بیشتر می کرد. 2 آنها به دنبال تأمین منافع تجاری و سیاسی خود و در اجرای اندیشه پان ژرمنیستها تشکیلات یک امپراتوری عظیم اروپایی- آسیایی و در نتیجه تسلط و برتری بر جهان را در سر می پروراندند.

«قیصر ویلهم اول» 3 و صدراعظم معروف وی «بیسمارک» که به قدرت رسیدند، درصدد تحقق اندیشه پان ژرمن بودند. در این زمان که دولت انگلیس قدرت فراوان یافته بود ظهور قدرتهای رقیب را در برابر خود بر نمی تابید. علاوه بر این، موقعیت جغرافیایی جزیره انگلستان در مقایسه با موقعیت زمینی آلمان برای دستیابی به خلیج فارس در وضعیت مناسبتری قرار داشت. امپراتوری آلمان نیز نظیر انگلستان دارای یک ناوگان نظامی دریایی قدرتمندی بود که می توانست به مثابه رقیبی خطرناک در برابر ناوگان نظامی انگلیس ظاهر شود، به گونه ای که سایر قدرتهای اروپایی قادر به رقابت با آلمان در آن سرزمین نبودند. 4

دوران صدارت بیسمارک همزمان با سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا بود. شاه ایران برای ایجاد نیروی سوم متوجه آلمانها شد تا از فشارهای شدید دو ابرقدرت روس و انگلیس در ایران بکاهد. 5 وی طی سفرهای اول و دوم خود به اروپا در سال 1873م، از کشور آلمان دیدار کرد و مذاکراتی با ویلهم اول و بیسمارک انجام داد و در ضمن این مذاکرات علاقه خود را نسبت به گسترش و تقویت روابط دو کشور ابراز داشت. 6

در زمان اقامت ناصرالدین شاه در سن پطرزبورگ عهدنامه مودت و تجارت بین ایران و آلمان در 11 ژوئن 1873م، به امضا رسید. مهم ترین موضوع این معاهده، ماده هجدهم آن بود که اشاره داشت «در صورت بروز جنگ میان یکی از طرفین معظم این پیمان با یک قدرت ثالث، حسن تفاهم و دوستی خالصانه میان طرفین معظم پیمان برقرار خواهد ماند و چنانچه ایران با قدرت دیگری مخاصمه شود در صورت تقاضای شاه، دولت آلمان آماده است که مساعی خود را بر حل مخاصمه به کار برد». 7 در همین راستا، علیقلی خان مخبرالدوله 8 از طرف ناصرالدین شاه عازم برلین شد. وی حامل نامه هایی از طرف شاه ایران به ولیعهد آلمان و بیسمارک بود. هدف از این مسافرتها جلب دوستی و حمایت دولت آلمان بود. شاه ایران درخواست کرده بود که دو کشور به تأسیس سفارتخانه‌ها در پایتختهای یکدیگر مبادرت ورزند و نیز اظهار تمایل شده بود که راه آهن ایران توسط کمپانیهای آلمانی ساخته شود و نیز استخراج معادن ایران زیر نظر مهندسین آلمانی انجام شود. مخبرالدوله پس از ورود به برلین ملاقاتهایی با بیسمارک و ولیعهد آلمان به عمل آورد که از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و جریان آن توسط جراید آن روز آلمان منتشر گردید.

آلمانیها در سال 1884م، دریافتند که محصول قند فرانسه به حد وفور به بنادر خلیج فارس می رسد. آنها نیز قند خود را به بهای نازلتری به خلیج فارس وارد کردند اما با شکست مواجه شدند؛ چراکه ایرانیان احساس کردند که قند آلمانی طعم مطبوعی در دهانشان ندارد و از خرید آن چندان استقبال نکردند. 9

متعاقب مذاکرات مخبرالدوله با بیسمارک و ولیعهد آلمان و پس از یک سلسله مکاتبات محرمانه در سال 1885م، دو دولت تصمیم به ایجاد روابط سیاسی و تأسیس سفارتخانه در پایتختهای یکدیگر گرفتند. میرزا رضاخان (مؤیدالسطنه) از طرف ناصرالدین شاه به عنوان اولین سفیر ایران عازم برلین شد. 10 «گراف فن برانشوایک» 11 نیز به عنوان اولین ایلچی مخصوص و وزیر ممتاز امپراتوری آلمان به ایران آمد و سفارتخانه آلمان را در تهران تأسیس کرد. 12 در همین سال ناصرالدین شاه تصمیم گرفت برای بندر بوشهر از آلمان کشتی خریداری نماید. از این رو، «مرتضی قلی خان صنیع الدوله» را مأمور انجام این خدمت کرد. 13

او کشتی تجاری پرسپولیس را خریداری نمود. کشتی مزبور از بندر کشتی سازی «برفرهاون» 14 همراه با ناوبانهای آلمانی به سوی خلیج فارس حرکت کرد. این کشتی جنگی نبود ولی سه دستگاه توپ سرپُر 70 میلیمتری و مقداری فشنگ و باروت در آن وجود داشت. کشتی پرسپولیس مأموریت مهمی انجام نداد و در عمل کارایی سودمندی در خلیج فارس و رود کارون نداشت و بی استفاده رها شد. مخارج هر ساله این کشتی برای دولت ایران سه هزار و پانصد لیره انگلیسی تمام می شد. در همین زمان روسیه و انگلیس به شدت با نفوذ آلمان به مخالفت برخاستند. 15

نفوذ اقتصادی آلمانها در خلیج فارس

آلمانیها برای نفوذ در خلیج فارس تلاشهای مستمری نمودند و با کشورهای منطقه خلیج فارس روابط سیاسی و تجاری نیز برقرار کردند. در سال 1894م، یک ناو جنگی آلمانی به نام «کورموران» 16 از مسقط بازدید نمود. هدف این کشتی نظارت بر وقایع منطقه بود. در همین سال یک باب کنسولگری از طرف آلمانیها در بغداد تأسیس شد. این کنسولگری توسط یکی از اتباع آلمانی مقیم بغداد با هزینه شخصی تأسیس شد تا با مقاومت سایر قدرتهای سیاسی روبه رو نشود.

در سال 1895م، اولین کشتی بخاری آلمانی با مقدار فراوانی زغال سنگ، نمونه هایی از پارچه های مختلف، ملافه و ... وارد خلیج فارس گردید و یکی از بازرگانان هامبورگ در بوشهر اقامت گزید. در همین سال یک کشتی جنگی آلمانی به بوشهر و بصره رسید تا با آمدن خود نشان دهد که دولت آلمان علاقه مند و حامی فعالیتهای کشتیداران و بازرگانان آلمانی می باشد. 17 در همین سال، تجارتخانه «جوهان ورث» 18 در بوشهر یک مرکز بازرگانی برای خرید گندم، جو، پوست حیوانات و ... و نیز فروش زغال سنگ، اسلحه، سیمان، قند، شمع، شیشه آلات، عطریات و ... افتتاح کرد و سه کشتی تجاری متعلق به شرکت ورت برای کالاهای یاد شده وارد بوشهر شدند و در مقابل غلات، پشم، خرما، پوست بز و اکسید دوفر هرمز حمل کردند. این تجارتخانه یکسال بعد، ورشکست شد و این شکست بین بازرگانان آلمانی انعکاس بدی پیدا کرد. پس از مدتی دو شرکت دیگر به نامهای کمپانی هامبورگ و خلیج فارس و شرکت بازرگانی آلمان و ایران در خلیج فارس ظاهر شدند اما بر اثر کمبود ظرفیت کار و نداشتن سرمایه کافی آن دو نیز تعطیل شدند. 19

در سال 1896م، یک تاجر آلمانی به نام «رابرت ونکهاوس» 20 شرکتی تجاری را در بندر لنگه برای تجارت صدف مروارید و صدور آن به هامبورگ دایر کرد. 21 فعالیتهای تجاری ونکهاوس در ابتدا بسیار محدود بود ولی به تدریج بر اثر کمک صاحبان کشتیها و بانکداران هامبورگ کار وی رونق گرفت؛ تا آنجا که به صورت یک بازرگان بزرگ درآمد و در تمام بنادر خلیج فارس مانند بندرعباس، بحرین، بوشهر، خرمشهر و بصره نمایندگیهایی دایر کرد و حتی با کرانه های عمان و شیخ نشینهای آن حدود نیز دارای روابط تجاری بود. آنها علاوه بر موفقیتهای تجاری قابل توجه، توانستند احترام و اعتبار فراوانی برای آلمانیها کسب کنند. 22 شرکت ونکهاوس فعالیتهای بازرگانی و سیاسی خود را در کرانه های رودخانه کارون در ایران ادامه داد؛ بدین ترتیب که یک سرویس کشتیرانی بخاری در مسیر خرمشهر- اهواز با پرچم آلمان برقرار کرد و به رقابت با شرکت انگلیسی «برادران لینچ» بار و مسافر جابه جا می‌کرد؛ اما این سرویس کشتیرانی نیز تا شروع جنگ جهانی اول بیشتر دوام نیافت. 23

«ونکهاوس» راجع به علایق آلمان در خلیج فارس می نویسد: «نخستین بار در حدود سال 1906م، احساس کردم که آلمان از نظر سیاسی به خلیج فارس علاقه مند شده است و احساسم این بود که این قدرت در جست وجوی به دست آوردن ابزاری است تا با آن بتواند با روسیه و انگلیس در قبال امتیازات مشابه در قضیه راه آهن بغداد تعادل ایجاد کند». 24

محمدعلی سدیدالسلطنه می نویسد: «در سال 1896م/1314ق، یک نفر جوان زیرک چابک از آلمانها به نمایندگی شرکت رابرت ونکهاوس در بندرلنگه تجارتخانه تأسیس کرد با تواضع و فروتنی جلب قلوب اهالی آن بندر نموده و صاحب اطلاعات زیاد شده. صدف و مروارید به هامبورگ می فرستد. به تدریج کار خود را رونق داد و پیشرفت نمود. به وساطت بانکها و کمپانی سفاین تجاریه هامبورگ به سرعت ترقیات زیاد کرده، شعبات خود را در بندرعباس و بحرین و بوشهر و بصره و محمره مفتوح و صاحب اهمیت فوق العاده شد. فقط همین کمپانی از آلمانها در خلیج فارس وسعت پیدا نمود. 25

به دنبال این موفقیتها دولت آلمان در سال 1897م، دولت آلمان یک نایب کنسولگری در بوشهر ایجاد کرد که خیلی زود به کنسولگری تبدیل شد و نفوذ خود را در بنادر خلیج فارس توسعه داد و کنسولان فعالی داشت از جمله «هه نک»، «راین هارت»، «روسلر»، «واسموس» و «لیسته مان» و در تمام خلیج فارس فقط این شش آلمانی وجود داشتند. 26 فعالیت آنها موجب توسعه کشتیرانی آلمانها در خلیج فارس شد که بعداً به صورت یک خط کشتیرانی، مرتب و به صورت ماهانه از هامبورگ به خلیج فارس و دریای سرخ رفت و آمد می کرد. علاوه بر اینها یک شرکت تجارتی آلمانی به نام شرکت «برمن» 27 در بوشهر شروع به فعالیت نمود و کشتیهایی از طرف آن شرکت بین آلمان و خلیج فارس شروع به آمد و رفت کردند. 28 در این زمان واردات ایران از آلمان به نحو قابل ملاحظه ای افزایش یافته بود علاوه بر آن آلمانها موفق شده بودند که نفوذ معنوی زیادی بین مردم ایران به دست آورند. یکی از کنسولهای فعال آلمانها، «واسموس» بود که در جنگ جهانی اول منشأ یک رشته تحرکات و اقدامات ضدانگلیسی در جنوب ایران شد. 29 از افراد مهم گروههای اعزامی آلمان به افغانستان و ایران می توان از: «نیدر مایر»، «گِن تینگ»، «شونمن»، «زوگمایر»، «دکتر لَندرس» (پزشک آلمانی مقیم بغداد) و «واسموس» نام برد که در بهار سال 1915م، از راه بغداد و قصرشیرین وارد ایران شدند. از میان آنها، ویلهلم واسموس فردی خبره و آموزش دیده بود که توانست به موفقیتهای چشمگیری در زمینه ایجاد همبستگی و تحریک احساسات عشایر جنوب و بعضاً ایل قشقایی علیه انگلیسیها دست یابد. وی توانست اهالی دلیر تنگستان و دشتستان را به رهبری رئیسعلی دلواری و زائر خضرخان سازماندهی و تجهیز کند و ضربات کاری بر افراد و تأسیسات نظامی انگلیس و نیز خطوط لوله انتقال نفت وارد سازد. از جمله یکی از موفقیتهای وی خرابکاری و انفجار خط لوله مسجدسلیمان ـ آبادان در هفته اول فوریه 1915م، بود که در وضعیت جنگی آن زمان ضربه بزرگی بر منافع انگلیس محسوب می شد. 30

فعالیتهای سیاسی آلمانها در خلیج فارس

محور اصلی فعالیتهای سیاسی آلمانها در خلیج فارس طراحی و اجرای راه آهن «هامبورگ- خلیج فارس» مشهور به راه آهن بغداد بود که به دنبال این هدف قراردادی میان دولتهای آلمان و عثمانی در سال 1899م، برای ایجاد راه آهن بغداد منعقد شد.

به دنبال مسافرت ویلهم دوم قیصر آلمان به استانبول و مذاکره با سلطان عبدالحمید عثمانی اتحاد نظامی میان دو کشور برقرار و امتیاز راه آهن برلین- استانبول- بغداد به آلمان واگذار شد. این راه آهن، شهرهای هامبورگ، استانبول، بغداد، بصره و کویت را به یکدیگر متصل می کرد. 31 در همان زمانی که نفوذ آلمان در بابعالی روز به روز افزایش می یافت، نفوذ انگلیس و فرانسه به دلایلی از جمله تسلط انگلیس بر مصر و استیلای فرانسه بر تونس، رو به ضعف می نهاد. 32

در سال 1900م، یک کمیسیون فنی آلمانی تحت ریاست «اشتریخ»، 33 سرکنسول آلمان در استانبول از مناطقی که راه آهن می بایست از آنجاها عبور کند، بازدید نمود. این هیئت در گزارشهای نهایی خود تمام مسائل مطرح و قابل توجه را مورد بررسی قرار دادند. سپس اشتمریخ به همراه رایزن نظامی و یک هیئت از راه زمینی به کویت رسیدند تا در رابطه با امتداد خط آهن به کویت مذاکره کنند؛ اما آنچه تلاش کردند نتوانستند شیخ مبارک را راضی کنند تا زمینهای «راس اکاتی» را که راه آهن بزرگ بغداد در آنجا خاتمه می یافت، بخرند. به هر صورت طرح آلمانیها در زمینه فتح کویت از طریق توسل به زور نیز بی اثر ماند. بریتانیا، ورود هیئت آلمانی به کویت را تهدیدی به موقعیت خود در خلیج فارس تلقی کرده و «اکنور» 34 سفیر بریتانیا در استانبول به تُرکها اخطار کرد که امتداد خط آهن به کویت سبب مشکلات محلی می شود و حتی منجر به دخالت دولتهای خارجی می گردد (ولدانی، ص 28). مخالفت بریتانیا با ایجاد خط راه آهن بغداد ناشی از مطامع آن کشور در عراق و ترس از تزلزل موقعیت خود در خلیج فارس بود. 35

به همین جهت آلمانها یکسال بعد ترکان را علیه شیخ کویت (که از سال 1899م، تحت الحمایه انگلیس شده بود) تحریک کردند و تُرکهای عثمانی جزیره استراتژیک «بوییان» را تصرف نمودند، همه این کارها موجب شد تا تجارتخانه ونکهاوس به طور زائدالوصفی حوزه فعالیت خود را در خلیج فارس وسعت دهد و از هر جا سر در آورد. 36 «بارون رنجت هوفن» 37 وزیر امور خارجه آلمان می نویسد: «استقرار هر قدرت خارجی در کویت اعم از بریتانیا یا روسیه برای ما نامطلوب است و تمام نقشه های آلمان را برای امتداد خط راه آهن آناتولی به خلیج فارس تهدید می کند. شرط نخستین این پروژه تسلط عثمانی بر سراسر خط حیدرپاشا تا کویت است. بنابراین ضروری است که از شیخ مبارک قول بگیریم تا وقتی که اراضی و سایر وسایل لازم را برای راه آهن بغداد فراهم نکرده است هیچ نوع امتیاز ارضی یا اقتصادی به خارجیان ندهد». 38 دولت آلمان مصمم بود بندر هامبورگ را به کویت متصل سازد و به این ترتیب سایر بنادر خلیج فارس را تحت نفوذ سیاسی و اقتصادی خود قرار دهد.

اگر آلمانها در ساختن خط آهن سهمی برای انگلیسیها قائل می شدند آنها از مخالفت خود دست بر می داشتند؛ ولی نظر انگلیسیها این بود که اصولاً هیچ گونه خط آهنی در خلیج فارس ساخته نشود مگر آنکه یقین حاصل کنند احداث چنین سیستمی موقعیت و منافع نیروهای بریتانیا را در خلیج فارس تهدید نمی‌کند.

به دنبال شکستهای سیاسی آلمانها در برابر انگلیسیها، آنها توجه خود را به جزیره ابوموسی معطوف داشتند. ذخایر بزرگ مروارید در سواحل آن جزیره وجود داشت. به علاوه در آن جزیره معدن اکسید دوفر وجود داشت که از طرف شیخ جزیره به سه تن تازی (سه نفر عرب) واگذار شده بود. دو تن از آنها حق خود را به ونکهاوس واگذار نمودند. 39 شیخ شارجه به این عمل اعتراض نمود و به دولت انگلیس که پس از معاهده 1892م، تحت حمایتش قرار گرفته بود، شکایت نمود.

این مسئله واکنش انگلیس را به دنبال داشت. در اکتبر 1907م، یک کشتی جنگی انگلیسی به ابوموسی رسید که با خود یک یدکش باری حامل سیصد سرباز شیخ شارجه همراه داشت. بحران روابط آلمان و انگلیس با اخراج آلمانها از جزیره ابوموسی به وسیله کشتیهای جنگی انگلیسی آغاز شد. انگلستان در این کشمکش پیروز شد و توانست در سال 1908م، امتیاز بهره برداری از معادن جزیره ابوموسی را برای یک شرکت انگلیسی به نام فرانک سی استریک به دست آورد. 40 ناکامی آلمانها در کویت، هلول و ابوموسی موجب ناامیدی آنها نگشت، زیرا کمپانی ونکهاوس فعالیت بازرگانی- سیاسی خود را در کرانه های رودخانه کارون آغاز نمود. این کمپانی یک سرویس کشتیرانی بخاری از خرمشهر تا اهواز زیر پرچم آلمان برقرار نمود و به رقابت با کمپانی انگلیسی برادران لینچ بار و مسافر را با بهای بسیار نازل می پذیرفت اما این سرویس تا آغاز جنگ جهانی اول بیشتر دوام نیافت. در مجموع تجارتخانه ونکهاوس رو به تضعیف رفت و فعالیت او منحصر به واردات و صادرات در بنادر بزرگ خلیج فارس شد با وجودی که یک سرویس کشتیرانی در کارون و سرویس دریایی هامبورگ ـ بصره را در اختیار داشت لذا هرگز نتوانست به هدف و منظور اصلی خود برسد زیرا قدرت و نفوذ انگلیس روی شیخان بزرگ بیشتر بود و تمام نقشه‌های بازرگانی ـ سیاسی ونکهاوس را که نظری جز پول اندوزی و کسب نفوذ و حیثیت آلمان برای جانشینی انگلیس نداشت، نابود و نقش بر آب نمود. 41

در هر صورت فعالیت آلمانها در منطقه خلیج فارس با مقاومت انگلیسیها روبه رو می شد و آنها با فشار بر شیوخ منطقه از همکاری آنها با آلمانها جلوگیری می کردند. انگلیسیها خود را مالک حقیقی خلیج فارس می دانستند و آنچنان تجارت این منطقه را قبضه کرده بودند که جایی برای حضور رقیبی دیگر باقی نگذاشته بودند اما کشورهای اروپایی تلاش می کردند با حضور اقتصادی خویش بتوانند در سیاست منطقه نقش مهمی ایفا کنند. همه این اوضاع نشان وضعیت بحرانی منطقه خلیج فارس در اواخر سده نوزدهم بود.

تولید و استفاده از نفت در بحبوحه جنگ جهانی اول برای بریتانیا اهمیت حیاتی و استراتژیک داشت؛ چرا که سوخت ناوگان نظامی انگلیس با نفت ایران تأمین می شد. لذا انگلیسیها یگانهایی را به منظور مبارزه با عشایر جنوب و جاسوسان آلمانی به ویژه شخص واسموس از آبادان به اهواز و مسجد سلیمان اعزام کردند. از جمله، نیروهای انگلیسی در ماههای اولیه سال 1915م، یک رشته نبردهای پراکنده را در منطقه رود کارون و کرخه علیه گروههای رزمنده چریکی عشایر انجام دادند. ضمناً خط لوله نفت مسجد سلیمان به آبادان که مدت پنج ماه از کار افتاده بود، در ژوئن 1915م، دوباره تعمیر و راه اندازی شد. از سوی دیگر، موضوع حفاظت از خط لوله ها و تأسیسات نفتی بر عهده یگانهای کوچکی از نیروهای انگلیسی واگذار شد. این یگانها قسمت جنوب غربی ایران از خلیج فارس تا اهواز و میدان هفتون را در گرماگرم نبرد در اشغال خود داشتند (این منطقه به جبهه کارون مشهور بود). 42

زمانی که جنگ اول جهانی شعله ور گشت یک کشتی بخاری متعلق به شرکت کشتیرانی (H.A.L) به نام اکباتانا در شط العرب وجود داشت که توسط ترکان در رودخانه غرق شد. انگلیسیها از این موضوع واهمه نکردند و بصره را تصرف نمودند. حتی 7 بازمانده کمپانی ونکهاوس را که هنوز باقی مانده بودند، توقیف کردند. همکاران ونکهاوس در بحرین نیز به همین سرنوشت دچار شدند. تا آنکه به تدریج در سال 1915م، عده ای آلمانی در بنادر ایران توقیف شدند و تمام آنها حتی کنسول و دیپلماتهای کنسولگری توسط هندیان تحت نظر گرفته شدند. به حدی که آلمانی دیگر در کرانه‌های خلیج فارس باقی نماند و پرچم آلمان نیز نه در خشکی و نه در آب در اهتزاز نبود. تنها واسموس کنسول آلمان فرار اختیار کرد و به تنگستانیان پناه برد. وی در تابستان 1915م، با کمک آنها به انگلیسیها، روسها و بلژیکیها که در بوشهر اقامت داشتند حمله ور گشت اما دسته های سربازان انگلیسی- هندی در اولین حمله آنها را وادار به فرار نمودند. 43

به رغم پیروزیهای قابل توجهی که ارتش آلمان در جبهه‌های جنگ و از جمله جنگهای دریایی به دست آورده بود سرانجام روند جنگ به نفع متفقین تمام شد و سیاست نظامیگری آلمان شکست خورد، چنانکه در 29 سپتامبر 1918م، فرماندهای نظامی آلمان به دولت خود اعلام کردند که پیروزی در جنگ امکانپذیر نیست و تقاضای متارکه فوری جنگ کردند و به تبع آن، دولت آلمان در ماه اکتبر برنامه صلح چهارده ماده ای ویلسون را پذیرفت و سرانجام متفقین در 8 نوامبر شرایط خود را برای خاتمه جنگ و تسلیم آلمان به آن کشور ابلاغ کردند. آلمانیها نیز در 11 نوامبر این شرایط را پذیرفتند. بدین ترتیب با شکست و تسلیم امپراتوری آلمان در برابر متفقین و به ویژه امپراتوری استعماری انگلیس، پرونده فعالیتها و اقدامات نفوذی آلمان نیز در خلیج فارس بسته شد. به این ترتیب تلاشهای کسانی که در برلین نشسته بودند به هدر رفت تا جایی که اثری از هیچ آلمانی در روی آبها و کرانه‌های خلیج فارس نماند.

رؤیای آلمانیها به سرعت ناپدید شد. به ویژه ارسال اسباب و لوازم جهت کشیدن خط آهن بغداد که از طریق سرویس آبی ماهانه هامبورگ ـ بصره می رسیده بر اثر وقوع جنگ متوقف گردید. کشتیهای بخاری «هامبورگ ـ آمریکا ـ لینی» (H.A.L) پر از بار به خلیج فارس می رسیدند ولی در برگشت چیزی برای حمل نداشتند؛ چرا که انگلیسیها مانع می شدند که آلمانیها در برگشت این کشتیها «اکسید دوفر» که ماده سنگین و کم حجم و مناسب حمل بود، بارگیری کنند. 44

انگلیسیها در تمام کرانه های خلیج فارس فرمانروای مطلق گردیدند. هیچ آلمانی نتوانست زیانی به آنها وارد سازد. رؤیای قیصر آلمان روی خلیج فارس نیز رؤیایی نافرجام بود. آلمان روی زمین مانند روی آب دیگر نتوانست پیشرفتی داشته باشد و به آنچه می اندیشید و آرزو می کرد دست یازید.

نتیجه

اواخر سده 19م، تلاشهای حریصانه آلمانیها در خلیج فارس گسترش یافت. به دنبال تأمین منافع تجاری و سیاسی خود. آنها در اجرای اندیشه پان ژرمنیستها تشکیلات یک امپراتوری عظیم اروپایی- آسیایی و در نتیجه تسلط و برتری بر جهان را در سر می پروراندند، آنها می خواستند خط آهن بزرگشان از مسیر هامبورگ، استانبول، بغداد، بصره و کویت امتداد یابد. اگر نقشه هامبورگ- خلیج فارس اجرا می شد، به دولت برلن و آلمانیها یک قدرت اقتصادی فوق‌العاده می داد.

به این ترتیب آلمانیها در راستای تسلط بر خلیج فارس، راههای مختلفی را آزمودند اما هر بار با مقاومت انگلیسیها مواجه شدند و عقب نشینی کردند. طرح راه آهن هامبورگ به خلیج فارس که پایه و اساس طرح بزرگ پان ژرمنیسم را تشکیل می داد به اجرا نیامد و مذاکرات آنها با شیخ کویت بر سر خرید زمینهای مربوط به راه آهن با شکست مواجه شد و در برقراری ارتباط با بحرین و ابوموسی توفیق چندانی نیافتند. فعالیت آلمان در خلیج فارس تنها محدود به ایجاد چند تجارتخانه گردید که تمام آنها با شروع جنگ جهانی اول از سوی انگلیس برچیده شد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بیژن اسدی، خارجیان در خلیج فارس (تهران، باز، 1383)، ص 49.

2. محمدباقر وثوقی، خلیج فارس و ممالک همجوار (تهران، سمت، 1384)، ص 282.

3. Caesar L vilhem

4. خارجیان در خلیج فارس، ص 65.

5. عبدالحسین نوایی، ایران و جهان از قاجاریه تا پایان عهد ناصری، (تهران، هماذر، 1369)، ص 598.

6. مارتین. جی. براد فورد، تاریخ روابط ایران و آلمان، ترجمه: پیمان آزاد، علی امید (تهران، ترجمه و نشر، 1368)، صص 8-7.

7. همان، ص 32.

8. وزیر علوم و معادن و تلگراف و مدارس وقت ایران بود.

9. ر. وادالا، خلیج فارس در عصر استعمار، ترجمه: شفیع جوادی (تهران، سحاب،1364)، ص 56.

10. مهدی قلی خان هدایت، خاطرات و خطرات (تهران، زوار، 1361)، صص 49- 48.

11. Graphen Bronshowaik

12. لرد جورج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه: غلامعلی وحید مازندرانی (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350)، صص 476- 475.

13. گزیده اسناد روابط ایران و آلمان، به کوشش مینا ظهیرنژاد ارشادی (تهران، وزارت امور خارجه)، ص 26.

14. BerpherHown

15. ویلهلم لیتن، ایران از نفوذ مسالمت آمیز تا تحت الحمایگی؛ اسناد و حقایقی درباره تاریخ نفوذ اروپاییان در ایران، (1919-1860م)، ترجمه مریم میراحمدی (تهران، معین، 1367)، ص 25.

16. Kourmoran

17. خلیج فارس در عصر استعمار، ص 56.

18. John werth co

19. اصغر جعفری ولدانی، نگاهی تاریخی به جزایر ایرانی تنب و ابوموسی، وزارت امور خارجه، تهران، 1376، ص127/ خلیج فارس در عصر استعمار، ص 57.

20. Rabert wonckhaus

21. عباس مسعودی، دیداری از شیخ نشینهای خلیج فارس (تهران، ایران چاپ، 1345)، ص 8.

22. محمدعلی جناب، خلیج فارس؛ نفوذ بیگانگان و رویدادهای سیاسی 1900- 1875م (تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1349)، ص 156.

23. خارجیان در خلیج فارس، ص 85.

24. یاپ، ملکم و کوپربوش، بریتون، خلیج فارس در آستانه قرن بیستم، ترجمه: حسن زنگنه (تهران، به دید،1380، ص 134.

25. محمدعلی سدیدالسلطنه (کبابی)، بندرعباس و خلیج فارس، به کوشش علی ستایش (تهران، ابن سینا، 1342، ص 655.

26. خلیج فارس در عصر استعمار، ص 57.

27. Berman

28. خلیج فارس؛ نفوذ بیگانگان و رویدادهای سیاسی 1900- 1875م، ص 116.

29. خلیج فارس در عصر استعمار، ص 57.

30. برای کسب اطلاعات بیشتر نک: علیمراد فراشبندی، جنوب ایران در مبارزات ضداستعماری (تهران، انتشار، 1365).

31. خارجیان در خلیج فارس، ص 85.

32. احمد فرامرزی، راه آهن اروپا و خلیج فارس (تهران، سینا، 1346)، ص 55.

33. Eshtrikh

34. Acnor

35. راه آهن اروپا و خلیج فارس، ص 55.

36. خارجیان در خلیج فارس، ص 86.

37. Baron Renjt houphen

38. نگاهی تاریخی به جزایر ایرانی تنب و ابوموسی، ص 129.

39. خلیج فارس در عصر استعمار، ص 59.

40. خلیج فارس و ممالک همجوار، ص 470.

41. خلیج فارس در عصر استعمار، ص 60.

42. خارجیان در خلیج فارس ص 70.

43. خلیج فارس در عصر استعمار،ص 61.

44. همان جا

منبع: مقاله مرضیه یحیی آبادی، سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر، بخش مقالات

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها