حجازی همان اسطورهای است که میلیونها نفر به یادش عدد یک را به برنامه نود پیامک زدند. در 23 آذر 1328 به دنیا آمد و 17 سال بعد با پیراهن تیم باشگاه نادر فعالیت حرفهایاش را آغاز کرد. در زمان نوجوانی رشته اصلیاش بسکتبال بود، اما یک اتفاق باعث شد که جذب فوتبال شود و دروازهبانی کند. در 20 سالگی به تیم تاج پیوست و در همان سال اول، قهرمانی جام باشگاههای آسیا و جام تخت جمشید را با این تیم به دستآورد. زمانی که به تیم ملی دعوت شد، در مسابقات جام ملتهای آسیا (1972 و 1976) و بازیهای آسیایی 1974 جمعا سه بار طعم قهرمانی را چشید. او در بازیهای المپیک مونیخ 1972 و جام جهانی 1978 آرژانتین هم حضور داشت و بازیکن شماره یک ایران بود.
هنگامی که مربیگری تیم استقلال را برعهده گرفت، برای این تیم سه نایبقهرمانی به ارمغان آورد. استقلال در زمان او نایبقهرمان جام باشگاههای تهران (1361)، جام باشگاههای آسیا (1377) و جام آزادگان (1377) شد. طرفداران استقلال آنقدر او را دوست داشتند که بعد از کسب مقام نایبقهرمانی هم از روی سکوها تشویقش کردند. دوم خرداد 1390 عقاب آسیا به سوی آسمان آبی پرواز کرد و طرفدارانش را با کلی خاطره تنها گذاشت. مروری داریم بر چند مقطع خاطرهانگیز زندگی بازیکن شماره یک فوتبال ایران.
دروازهبان از دروازه بهشت گذشت
روزی که ناصر حجازی دار فانی را وداع کرد، همه روزنامهها اعم از ورزشی و غیرورزشی در صفحه اولشان به این موضوع پرداختند و درگذشت او را تسلیت گفتند. روزنامههای ورزشی در رقابتی فشرده سعی کردند باشکوهترین و زیباترین تیترها را برای ناصرخان بزنند. آنها با بازی با کلماتی چون عقاب، پرواز، آسمان آبی و اسطوره به سوگ ناصر حجازی نشستند. اصطلاح «عقاب آسیا» در صفحات اول روزنامهها زیاد به چشم میخورد؛ لقبی که استقلالیها برای دروازهبان محبوبشان ساخته بودند و در ورزشگاه از آن استفاده میکردند. عقاب پرنده قدرتمندی است که بالاتر از دیگر پرندهها پرواز میکند. بنابراین اعطای لقب عقاب به پرافتخارترین دروازهبان آسیا بیجهت نبود. بعدها مردم این لقب را برای احمدرضا عابدزاده به کار بردند و او را بر بالهای عقاب نشاندند، اما اگر بخواهیم سابقه ماجرا را در نظر بگیریم، لقب ناصر حجازی قدمت بیشتری دارد.
همانطور که گفته شد، در فردای روز درگذشت حجازی صفحات اول روزنامهها پر شد از کلمه «عقاب». روزنامه خبر ورزشی تیتر زد: «عقاب از قفس پرید». پرواز عقاب آسیا به آسمان آبی، عقاب پر کشید، آخرین پرواز عقاب فرود نداشت، آخرین پرواز عقاب آسیا و عقاب به آسمان رفت، از دیگر تیترهای روز سوم خرداد 1390 بود. روزنامه گل در تیترش کنایهای نیشدار به مخالفان حجازی زد و نوشت: «عقاب از شهر کلاغها پرید». این روزنامه صفحه اولش را به صورت سیاه و سفید چاپ کرد و عکسی بزرگ از جوانیهای ناصر حجازی را روی صفحه اول آورد. اشاره روزنامه گل به افرادی بود که در اواخر عمر حجازی چوب لای چرخ او گذاشتند و اجازه ندادند پیشرفت کند.
روزنامه نود هم اشارهای به لحن معترض شماره یک استقلال داشت و تیتر زد: «راحت شدی، خسته عاصی»، تیتر «خداحافظ آقای اعتراض» را هم بر همین اساس میتوانیم ارزیابی کنیم. بلندترین پرواز حجازی، آخرین پرواز اسطوره، خاموشی چشم و چراغ فوتبال، پرواز آخر اسطوره و دروازهبان از دروازه بهشت گذشت از دیگر تیترهای آن روز تلخ بود.
ماجرای رضایتنامه تقلبی
قبل از انقلاب اسلامی، فوتبال ایران هیچ بازیکن لژیونری نداشت؛ یعنی بازیکنان ایرانی همگی در تیمهای داخلی بازی میکردند و هنوز پای هیچ بازیکنی به تیمهای خارجی باز نشده بود. از حسین صدقیانی و حمید علیدوستی به عنوان اولین لژیونرهای ایرانی نام بردهاند؛ ولی این دو نفر هم حضور کوتاهی در باشگاههای خارجی داشتهاند. یکی از افتخارات ناصر حجازی این است که قبل از انقلاب مدتی با تیم منچستر یونایتد همکاری کرده است. او پس از جام جهانی 1978 با مدیران باشگاه منچستر یونایتد ارتباط برقرار کرد و برای مدتی جذب این تیم شد. حجازی یک ماه با منچستر تمرین کرد و 5 بازی برای تیم ذخیرههای منچستر انجام داد. عقاب آسیا در اولین بازیاش در اولدترافورد در درون دروازه ایستاد و تیم منچستر موفق شد 5 بر صفر بولتون را شکست دهد.
بعد از این دیدار دیوید فکستون، سرمربی منچستر او را پسندید که با این تیم قرارداد امضا کند. اما یک اتفاق باعث شد که نقشههای حجازی نقش بر آب شود. رضایتنامه او از فدراسیون فوتبال ایران تقلبی بود! حجازی خاطره این تقلب را اینگونه تعریف کرده است: «برای باشگاه منچستر خودم شخصا اقدام کردم. این یک راز است. خود با ابوالفضل جلالی رفتم فدراسیون و یک سر برگ برداشتیم و مهر فدراسیون را نیز زدیم. در اوایل انقلاب با آن رضایتنامه تقلبی به انگلیس سفر کردم. توی زندگی ام همین یک بار را تقلب کردم.»
حجازی از تیم پاری سنژرمن فرانسه هم پیشنهاد داشت. اما با مشورت حشمت مهاجرانی این پیشنهاد را نپذیرفت. چون فکر میکرد بعد از جامجهانی آرژانتین ممکن است پیشنهادهای بهتری داشته باشد. در گزارش یکی از روزنامههای قبل از انقلاب (تصویر بریدهاش در سایتهای اینترنتی موجود است) ذکر شده که حجازی در یک برهه زمانی از چهار تیم مطرح اروپایی پیشنهاد داشته است. یعنی علاوه بر پاری سنژرمن و منچستر باشگاههای نانت و سنت اتین هم او را میخواستهاند. اما خود حجازی در مصاحبههایش فقط از دو باشگاه نام برده است.
اقامت در کویت از شکنجه بدتر بود!
ناصر حجازی آخرین بازیاش برای تیم ملی را با کویت انجام داد. او سال ۱۳۵۹ در بازی ایران ـ کویت محافظت از دروازه ایران را به عهده گرفت. او در مقطعی برای تیم کشورمان به میدان رفت که دشمن بعثی آتش جنگ را برافروخته و حمله به ایران را آغاز کرده بود. ناصر حجازی خاطره دردناکی از حضورش در کشور کویت دارد.
او در مصاحبهای که همان زمان انجام شده گفته است: «رسانههای کویت با تنگنظری همه چیز را یکطرفه ارائه میدادند و هر چه بود به نفع عراقیها بود. در یکی از صحنههای برنامههای تلویزیون وقتی که دیدم عراقیها در یکی از مناطق ایران پرچم خودشان را برافراشته میکنند، خونم به جوش آمد.. باور کنید بازیهای ما در آنجا از شکنجه بدتر بود. وقتی به وطن برگشتیم، دیدیم که در خبرهای کویت تا چه حد دروغ گنجانیده شده بود. آگاهی از واقعیت مانند آبی که بر آتش بریزند ما را آرام کرد.»
احسان رحیمزاده / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد