روی سخنم با زوجهاست، اینکه چرا به جای توافق جهت طلاق برای ادامه زندگی و حل مشکلات توافق نکنیم یا چرا توافق نکنیم که نزد یک مشاور برویم یا اگر بیماری داریم آن را با یک روانپزشک در میان نگذاریم؟
در زندگی هزاران راه نرفته به جای طلاق وجود دارد و به احتمال زیاد اگر یکی از آن راهها را انتخاب کنیم، دیگر نیازی به طلاق و جدایی نیست .
طلاق چه به شکل توافقی و چه غیرتوافقی تبعات سنگینی دارد که فرزندان زن و مرد هر سه آن را تجربه میکنند.
زوجهای مطلقه معمولا پس از طلاق زندگی نابسامانی دارند؛ زن اگر ازدواج کند معمولا بعد از هر خطایی از سوی همسرش سرزنش میشود، مرد هم از این سرزنشها در امان نیست و فرزندان به عنوان کسانی که مجبورند با ناپدری و نامادری زندگی کنند، شرایط دشواری را تحمل میکنند.
این را باید اضافه کنیم به حس ناخوشایند و آزاردهندهای که دوری از هم برای مطلقهها ایجاد میکند، بویژه درمورد زوجهایی که یک نفر از آنها خواهان جدایی بوده و دیگری تمایل قلبی به این کار نداشته است.
حسرت نیز حسی دائم همراه این زوجهاست و البته پشیمانی پس از مدتی. بسیاری از زوجها پس از طلاق از کرده خویش پشیمان میشوند و در تنهایی به عیوب خود فکر میکنند و قبول میکنند که آنها نیز مقصر از هم پاشیده شدن زندگی بودهاند و این حس همراه با شماتت و سرزنش، فشار روانی زیادی به آنها وارد میکند.
اینها را باید بیفزاییم به تبعات دیگر طلاق که پژوهشهای مختلف در نقاط مختلف دنیا آن را آشکار کرده است؛ این که میزان طلاق در فرزندان طلاق بیشتر از فرزندان خانوادههای بسامان است؛ این که پسران زوجهای مطلقه بشدت در معرض اعتیاد قرار دارند و این که فرزندان طلاق بیشتر از فرزندان خانوادههای زوجی، مجرد باقی میمانند یا با تاخیر بیشتری ازدواج میکنند.
اینها همه تبعات طلاق است که ظهورش در انسانهای آسیبدیده از طلاق حتمی است، هرچند با شدت و ضعف متفاوت.
دکتر محسن ایمانی - روان شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد