نه لزوما آن مفهوم دینیاش، بلکه همین دید و بازدیدها. همین خاطره تعریف کردنها، خندیدنها، با هم فیلم و والیبال دیدنها و کنار رفتن کدورتها احتمالی. برای اینها بود که دم افطار، بدو بدو میرفتم آش میخریدم. کمی میوه از روبهروی آشفروشی. این طرفتر دو تا نان و بعد هم سبزی و پنیر و البته شربت خاکشیر، برای روزهای گرم تابستان.
امروز که دارم برایتان این مطلب را مینویسم حتما کسانی هستند که فکر کنند من خیلی پولدارم که میتوانم مهمانی بدهم و مهمانی بروم. بنشینند با خودشان جمع بزنند که پول نان و پنیر و سبزی برای هر مهمان چقدر میشود. بنالند از بامیه کیلویی 10 هزار تومان. از آش کاسهای 5000 تومان. از میوه و سبزی که به قول دکترها فیبر دارد و جان میدهد برای 17 ساعت روزهداری که بخوری و تشنگی را به روی خودت هم نیاوری ولی چه سود که گیلاس کیلویی 14 هزار تومان است و یک هندوانه متوسط 15 هزار تومان از جیبتان را خالی میکند.
امروز دارم برایتان این مطلب را مینویسم ولی یکی از نخستین ماههایی است که پول کم نیاوردهام. میخواهید به برکت و این چیزها اعتقاد داشته باشید یا نه. این اتفاقی است که برای من افتاده. برای کسی که 400 هزار تومان بیش از حداقل حقوق کارگری در این کشور حقوق میگیرد و تازه بخش بزرگی از کل دستمزد ماهانه خود را باید بدهد اجاره خانه. برای این همه افطاری دادن، راز موفقیتم چیست؟ یک جمله ساده. شام نداریم. به هر کسی که آمد خانهام گفتم شام در کار نیست. فاصله کم افطار تا سحر جایی برای آدم نمیگذارد که بخواهد شام بخورد ولی حتی اگر زمان هم بود من آدم شام دادن نبودم. ترجیح میدهم به جای این که یک نفر را تا خرخره سیر کنم؛ چند نفر را مقداری سیر کنم. (بروید توی این گروههای مجازی، این جمله طلایی را به نقل از من بنویسید)
امروز دارم برایتان این مطلب را مینویسم و لاجرم باید موضعم را شفاف کنم که اهل افطاری فقط یک خرما و بامیه هم نیستم. نان به اندازه میخرم که نه اسراف شود و نه کسی گرسنه از سفره کنار برود. کنار پنیر هم خیار و گوجه میگذارم، هم گردو و هم سبزی که فرد بتواند انتخاب کند. آش را از بهترین مغازه محل میخرم. همین طور شیرینیهایی مثل بامیه. میوه هم اگر چه کم تعداد باشد و کمتنوع؛ لاجرم باید از کیفیت خوبش باشد. اینها طیباتی است که خدا برای بندگانش حلال کرده و اگر چه گفته نباید اسراف کنید؛ در قرآنش گفته دوست ندارد کسی اینقدر بخیل باشد که انگار دستانش به گردنش بسته شده است.
زندگی، حرکت میان دو دره است؛ یکی افراط و دیگری تفریط. میان بیتفاوتی و حرص و جوش الکی خوردن. میان تعصب و بیغیرتی. جایی از این مسیر هم زندگی میان افطاری ندادن و افطاری اشرافی دادن گیر کرده است. من مولایی دارم که گفته «کسی که در زندگی میانه روی را رعایت کند خداوند او را روزی میدهد». پس امروز دارم برایتان این مطلب را مینویسم و فکر چند افطاری دیگری هستم که باید بدهم.
مصطفی مسجدی آرانی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد