به گزارش جامجم،27 تیر امسال پسر جوانی با مراجعه به کلانتری قائم تهران خود را قاتل معرفی وادعا کرد 10 سال قبل در پی اختلاف مالی مردی را به قتل رسانده و جسدش را در مسیل باختر در شرق تهران رها کرده است. با اعلام موضوع به بازپرس ویژه قتل، پسر جوان بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شد.
روز گذشته با انتقال مهرداد 29 ساله به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای امور جنایی، پسر جوان در تحقیقات مدعی شد، پدرم 100 میلیون تومان برای راهاندازی یک شرکت به من داد. در خیابان با مردی 40 ساله آشنا شدم که او ادعا کرد میتواند شرکتی برایم راهاندازی کند. وقتی پولم را گرفت چند روزی خبری از او نشد تا اینکه او را در خیابان مسیل باختر دیدم و با ضربات چاقو به قتل رساندم و جسدش را داخل مسیل انداختم. در ادامه تحقیقات مشخص شد پسر جوان دچار اختلالات روحی است و چند سال معتاد به شیشه بوده و به دروغ مدعی ارتکاب قتل شده است.
همچنین مادر مهرداد در جلسه بازپرسی با اعلام اینکه فرزندش دو سال قبل و همزمان با مرگ پدرش دچار اختلالات روحی شده است، گفت: او از سال 88 معتاد به شیشه شد و بعد از چندسال ترک کرد. پسرم در این چند سال در کمپهای ترک اعتیاد و بیمارستانهای روانی بستری بود. ادعای پول داشتن و قتل را هم برای فرار از بیمارستان و کمپ مطرح کرده، تا بتواند در جایی غیر از این محلها زندگی کند. مشاور بیمارستان نیز اعلام کرد نباید مهرداد مرخص میشد و نیاز به درمان دارد. با مشخص شدن اعادی دروغ قتل، با دستور سعید احمد بیگی بازپرس شعبه هفتم دادسرای امورجنایی پسر جوان برای ادامه درمان به بیمارستان روانی معرفی شد.
گفتوگو با متهم
پسر جوان که خونسرد به نظر میرسد، در گفتوگو با جامجم می گوید، برای فرار از کمپ و بیمارستان روانی به دروغ خود را قاتل معرفی کرده است.
سابقهدار هستی؟
نه. یک بار در نزاعی به خاطر سرقت موتورسیکلت دستگیر شدم اما وقتی معلوم شد کار من نبوده، آزاد شدم.
خطها و جای چاقو روی بدنت برای چیست؟
دوستانم به خاطر قدرت زیادم مرا برای نزاع همراه خود میبردند به همین دلیل در نزاعهای مختلف چاقو خوردم.
از چه زمانی معتاد شدی؟
23 سالم بود که اولین بار شیشه کشیدم و معتاد شدم. در این چند سال همیشه برای ترک اقدام کردم اما دو سال قبل کامل ترک کردم.
دراین مدت وسوسه نشدی دوباره مواد بکشی؟
چرا، چند وقت پیش شیشه گرفتم تا دوباره بکشم اما به جای مواد به من جوششیرین دادند.
بعد از مصرف مواد دچار توهم میشدی؟
همیشه فکر میکردم از درز دیوار مار به داخل خانه میآید. وقتی تخمه میخوردم صدای مار را میشنیدم.
چرا ادعا کردی مرتکب قتل شدی؟
از کمپ و بیمارستان خسته شدم. از زندگی خسته شدم .برایم خواستگاری هم نمیروند. من زن میخواهم تا از این وضعیت خلاص شوم. به مادرم بگویید به جای بیمارستان مرا به خواستگاری ببرید.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد