اعتماد: متر خیرخواهی
این روزها به این فکر می کنم که اگر مثلا، خدایی نکرده، خاکم به دهن، دور از جان، گلاب به روی همه، بعضی از مواضع ما، یعنی بعضی از مواضعی که ما روزنامه نگاران این طرفی می گیریم، با مواضع توده ای ها و صهیونیست ها و جمهوریخواهان و سعودی ها و ضد انقلاب های تیر و حربی یکی می شد و روی هم می افتاد و بر هم منطبق می شد، چه قشقرقی به پا می شد و چه دردسری راه می افتاد و چه گرفتاری هایی پیش می آمد و چه سعی طاقت فرسایی باید می کردیم تا حساب مان را از آن فلان فلان شده ها سوا کنیم. البته تفکر آزاد است و بر منکرش لعنت. آدم برای آنچه فکر می کند که نمی تواند نقشه راه بکشد و از همان اول حساب خودش را از بقیه جدا کند. اما به تجربه ثابت شده که همه گروه ها و طوایف سیاسی با هم برابرند، بعضی ها برابرتر.
یعنی فقط مال ما است که صدا دارد و «لب بام آورد همسایه ام را». مال بقیه صدا که ندارد هیچ رسوایی هم ندارد، هیچ عیبی هم ندارد اگر با بعضی مواضع خطرناک و مشکوک همراستا شود. ببین چه شده که صدای امام جمعه تهران هم درآمده و از منتقدان هسته ای خواسته است تا از جاده انصاف بیرون نشوند و یک چیزهایی نگویند که بوی نقار و دشمنی بدهد ولی می دهد. چه در ایران و چه در امریکا و چه در هر جغرافیای دیگر، بعضی اظهارنظرها و بعضی حرف ها هیچ بوی انصاف نمی دهد، سهل است با هیچ نوع خوش نیتی و شفقت و مهربانی و رفاقتی همراه نیست. نیازی نیست که تبارشناسی سیاسی بلد باشید و نیت خوانی آموخته باشید تا بفهمید چه خبر است. در امریکا آنها که شمشیر را از رو بسته اند، از همین فاصله دور هم پیداست که پول هنگفت گرفته اند از اسراییلی ها و سعودی ها و ٧٠ درصدشان اصلانمی دانند با چه چیزی دارند مخالفت می کنند و از چه چیزی قرار است دفاع کنند بعدا.
منظورم مردم کوچه و بازار امریکا نیست که یک پولی گرفته اند و پرچم به دست آمده اند توی شهر تا اعلام خطر کنند و برای دولت شاخ و شانه بکشند. اینها که طفلی ها حساب کارشان معلوم است. من منظورم ١٧٠ سناتورهای جمهوریخواه و بعضی دموکرات های وابسته به اسراییل است که اگر چهارتا سوال جدی ازشان بپرسید نمی دانند با چه توافقی دارند مخالفت می کنند و چه چیزی مدنظرشان است. اینکه می گویند دنیای سیاست کثیف و بی پدر و مادر است مال همین مواقعی است که آدم ها عروسک خیمه شب بازی صاحبان زر و زور و تزویر می شوند و برای قیام و قعودشان به قیام و قعود سرگروه های خود نگاه می کنند. «در پس آینه طوطی صفتم داشته اند/ آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم» یک مصداق سطحی و سخیف هم می تواند داشته باشد.
مصداق شعر خواجه را خراب نمی کنم بلکه از آن تعبیر عالی، اقتباس لفظی می کنم و می گویم که نصف بیشتر اهل سیاست به حقیقت و انصاف کاری ندارند و ارزشی هم برای صلح و برادری قایل نیستند و طوطی صفت حرف اساتید شرور خود را تکرار می کنند. در امریکا و اروپا هستند از این دست طوطی صفتان، متاسفانه، رویم سیاه در مملکت خود ما هم هستند. اینکه خود را از ملت فهمیده تر می دانند و صلاح کار آنها را بهتر و بیشتر تشخیص می دهند خیلی جای تعجب ندارد. در روزگار ما کیست که این طور نباشد و مردم را فریب خورده نداند؟ اینکه خود را از کاردان ها و مدیران عالیرتبه و مقامات عالی مقام واردتر بدانند هم چیز غریبی نیست. چطور هر کسی عقلش را به کمال می بیند و فرزندش را به جمال؟ اینها هم خود را واردتر و زیرک تر و باهوش تر و نکته سنج تر از همه می دانند و فکر می کنند در خشت خام چیزهایی می بینند که بقیه ملت در آینه نمی بینند.
دو بار این طرف و آن طرف پای سخنرانی های و روشنگری های شان بنشینید و اظهارنظرهای شان را بشنوید ببینید چطور رسما خود را عقل کل می پندارند و بقیه را فریب خورده و رها شده؟ حالااین عقل کل ها چنان تخت گاز طی طریق می کنند که فراموش شان شده در اعلام مواضع همسو شده اند با وهابی ها و صهیونیست ها و ایپکی های امریکا. اخیرا هم که دیدید توده ای ها چه بیانیه شدید و غلیظی صادر فرمودند. ظاهرا حرف شنوی از بازماندگان دایی یوسف هم دیگر موضوعیت ندارد برای شان. سهل است. همراستا شدن با خیل جنگ طلبان باج بگیر هم دیگر عیب نیست برای شان. توافق هسته ای جدای از هر آنچه هست به نظرم یک متر جدید هم هست که می شود با معیار و مکیالش خیرخواهان را از بقیه جدا کرد. فقط یک ثانیه تخیل کنید و جای ما و منتقدان را عوض کنید تا ببینید چه پدری از صاحب بچه مان در می آمد.
سیاست روز : نامه یک دکل سرقتی به یک مجسمه سرقتی
مجسمهی پست تهران، سلام
این روزها تمام روزنامهها و سایتهای خبری از سرقت تو در روز روشن خبر میدهند و حتما خیلی خوشحالی که تیتر یک روزنامهها شدهای اما زیادی شادمان نباش چون همانطور که من به این گندگی را فراموش کردهاند تو را هم از یاد خواهند برد.
من هم زمانی برای خودم دکلی بودم و یال و کوپالی داشتم اما یک روز عدهای نقاب پوش آمدند و مرا با خودشان بردند. اصولا در این مملکت هر چیزی را که میدزدند دیگر پیدا نمیشود. من و تو هر چقدر هم که بزرگ و گردن کلفت باشیم به عظمت سارقان خود نیستیم.
مثلا همین "ب. ز" یا "م. خ" که برای خودشان دکلی هستند و توپ تکانشان نمیدهد. یادش بخیر! بچه که بودیم اگر مدادتراش یا پاککن را گم میکردیم بعد از یکی دوساعت پیدا میشد اما حالا شتر را با بارش میدزدند و هرگز پیدا نمیشود.
مجسمه جان!
چون تجربه کافی نداری من حاضرم تجربیات خودم را به رایگان در اختیارت بگذارم. روزهای اول بعد از سرقت همه در قبال تو احساس مسئولیت میکنند و صفحات روزنامهها و فضای رسانههای خبری از عکسهای تو و ماجرای سرقتت پر میشود اما بعد کسی میآید و چیز دیگری را میدزد و همه تو را فراموش میکنند.
در مرحله اول یکی از رسانههای وابسته به استکبار جهانی با هدف تضعیف مسئولان خدوم خبر سرقتت را منتشر میکند و بعد عدهای جیرهخوار امپریالیسم جهانی و شرق و غرب و در راس آن آمریکای جهانخوار با تحلیل خبر این سرقت به آسیاب دشمنان آب میریزند.سپس یکی از همان مسئولان خدوم مصاحبه میکند و با تکذیب خبر سرقت، روزنامهنگاران را تهدید به شکایت میکند.
مجسمه جان!
من نمیدانم کدام یک از حروف الفبا تو را به سرقت برده است اما اگر "میم. دال" باشد خودت را ناراحت نکن. ایشان با موارد سرقتی خودش مهربان است و اذیتت نمیکند اما اگر "الف. شین" باشد حسابت با کرامالکاتبین است چون وی سابقهی "دکلآزاری" دارد و بعید میدانم به مجسمه ی کوچکی مثل تو رحم کند.
توصیه میکنم هر چه سارقان محترم گفتند به حرفشان گوش کن و سعی کن مجسمه خوبی باشی وگرنه... (متاسفانه ادامه نامه خوانا نیست.)
قانون : مصاحبه مردمی در مورد توافق برجام
پس از توافق میان ایران و گروه 1+5، بحثها و اظهار نظرهای زیادی در مورد این توافق صورت گرفت. در طنز آزاد امروز، به میان مردم رفتیم تا نظرات و نیز میزان رضایت و انتظاراتشان از توافق را جویا شویم. این شما و این مصاحبه مردمی.
بی قانون:سلام. میخواستیم نظرتون رو در مورد توافق جامع هستهای بدونیم.
توافق خوبی نبود. متأسفانه برخی رسانهها و روزنامهها مثل شما، با
ذوق زدگی ناشیانه یا فرمایشی این توافق را پیروزی بزرگ نامیدند و سپس هم خودشان و هم مردم خوشحال شدند. ما مخالف این توافقیم چون مردم خوشحال هستند.
خب اگه توافق همه خواستههای شما را برآورده میکرد چی؟
فرقی نمیکرد. ما به هرحال مخالفت میکردیم.کلا ژنتیکی و ساختاری مخالفیم.
آخه چرا؟ نمیفهمیم.
شما هیچ وقت نمیفهمید. فهمیدن فقط برای ماست. اما اینکه چرا مخالفیم باید بگوییم چون کلا دو سال است که ما خوشحال نیستیم و داریم افسردگی میگیریم در کنج سیاست. مبنای مخالفت یا موافقت ما نیز میزان خوشحالی ماست.
باشه. حالا نظرتون راجع به دیپلماسی این دولت و مقایسه اون با دولت قبل چیه؟
آن موقع مذاکرات خیلی عالی پیش رفت و ما دستاوردهای زیادی داشتیم. چون آن موقع ما خوشحال بودیم و ژنتیک ما طوری بود که موافق بودیم.
باشه. ممنون از مصاحبه و وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
ما دل نگران شادیهای مردمیم و نمیگذاریم در حالی که ما غمباد گرفتهایم، شما و مردم خوشحال باشید.
ممنون. خدا نگهدار.
ما مخالفیم و مواضعمان هم روشن است.
اوکی. مؤید باشید.
................................................................................
بیقانون:میخواستیم بپرسیم چقدر توافق انتظارات شما رو برآورده کرده؟
به هیچ عنوان این توافق رضایت بخش نیست.
چرا؟ دلیلتون چیه؟
چون همین دیروز بنده و همسرم برای خرید مایحتاج منزل به فروشگاه رفتیم و هنگام خارج شدن، فروشنده از ما خواست پول کالاها را پرداخت کنیم.
خب دوست عزیز؛ خرید کردید باید پولش رو بدید. طبیعیه.
طبیعی است؟ پس برای چه توافق کردیم؟ این همه مردم رو علاف کردند که چه؟ حالا این هیچی. دیشب برادرزن بنده با مایو به خیابان رفته بود. او را گرفتند. این چه وضعی است؟
خب دوست عزیز فکر نمیکنید انتظاراتتون از توافق کلا اشتباهه؟! لازم میدونم یادآوری کنم که توافق صرفا بر سر برنامه هستهای ایران و لغو تحریمها بوده. خواهشا عنایت داشته باشید.
پس به چه دردی میخوره؟ جمع کنید بابا. همشون سر و ته یه کرباسند.
ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. بنده سریعتر برم با یک گراز دیر افهام(گرازی که دیر میفهمد و دیر مسائل را متوجه می شود) ازدواج کنم.
..........................................................................................
بیقانون: سلام. میتونیم نظرتون رو راجع به مذاکرات و در نهایت توافقنامه بدونیم؟
بله. فقط به شرطی که تا آخر مصاحبه رو انجام بدید و وسطش قطع نکنید.
بله؛حتما. دلیلی نداره مصاحبه رو ناتمام بذاریم.
نه آخه تو شماره صدم روزنامهتون وقتی فهمیدید من کی هستم، مصاحبه رو ادامه ندادید.
نه، بعیده. مگر اینکه مورد خیلی حاد باشه و یا باعث بشه مردم با خوندن مصاحبه دچار دلسردی بشند یا مثلا مصاحبه شونده یادآور خاطرات تلخی باشه که باعث خدشهدار شدن احساسات عمومی بشه. اون هم خیلی به ندرت پیش میاد.
پس الان قطع نمیکنید دیگه مصاحبه رو. قول دادید. پس باید بگم در حالی که در دولت من پشم و پیل غربیها کاملا ریخته بود، متأسفانه در دولت به اصطلاح تدبیر، با دیپلماسی غلط، پشم و پیل غربیها دوباره درآمد و الان کامل دیگه پرپشت شده و صدور قطعنامه جدید در جهت لغو تحریمها مانع از پارگی و جرخوردگی قطعنامهدان غربیها شد.
یا بهار انسانها... آقای احمدی نژاد شمایید باز؟
من از شما میپرسم، آقای احمدی نژاد شمایید باز؟
آقا شرمنده. نمیتونیم مصاحبه رو ادامه بدیم و مجبوریم قطع کنیم. باور کنید تازه داریم خوب میشیم و یک مقدار امید به کالبد مردم تزریق شده.خواهش میکنم. ممنون. ممنون که نیستید.
کیهان: 100 دلاری
گفت: ارتش ترکیه به بهانه مقابله با داعش به خاک سوریه تجاوز کرده است.
گفتم: ترکیه که عقبه تسلیحاتی و تدارکاتی داعش بوده و هست و همه اسناد و شواهد نشان میدهد که شریک جنایات وحشیانه تکفیریهاست.
گفت: در 13 استان ترکیه هم صدها کانون مربوط به داعش را تعطیل کرده و از جمله فقط در اسلامبول به 100 مرکز داعش حمله کرده است.
گفتم: وجود صدها کانون و مرکز مربوط به داعش در ترکیه نیز به تنهایی دلیل محکمی بر حمایت دولت ترکیه از این گروه تروریستی است.
گفت: ظاهرا دولت ترکیه بعد از شکستهای پی در پی داعش در سوریه و عراق با این حرکتهای نمایشی قصد دارد لکه ننگ حمایت خود از جنایت تکفیریها را بپوشاند.
گفتم: در آمریکا، چند سارق مسلح وارد یک بانک شدند و علاوه بر سرقت از صندوق بانک، مشتریها را هم ردیف کرده و پولهایشان را میگرفتند. یکی از صهیونیستها که در صف مشتریان بود، یک اسکناس صد دلاری به بغلدستیاش داد و گفت؛ این همان 100 دلاری است که از من طلب داشتی!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
موزه ارتباطات
instag:Mooze.cm