گفت‌وگو با ابوشریف، نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران

بازگشت به انتفاضه در فلسطین

ناصر ابوشریف متولد سال 1966 در شهر طولکرم است. تحصیلات دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در این شهر به پایان رساند و سپس وارد دانشکده علوم دانشگاه بیرزیت شد. سال دوم دانشگاه یعنی سال 1985 بازداشت شد و 13 سال اسیر بود.
کد خبر: ۸۱۹۸۶۴
بازگشت به انتفاضه در فلسطین
در آن زمان، ابوشریف عضو جنبش جهاد اسلامی بود و به خاطر فعالیت‌هایش در زمینه مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست ـ که مهم‌ترین آنها عملیات مسلحانه علیه یک اتوبوس نظامی رژیم صهیونیستی بود ـ یک بار دیگر به اسارت درآمد. سال 1998 از زندان خارج و به اردن تبعید شد. وی سه سال در اردن بود و در آنجا رشته مطالعات اسلامی را در دانشگاه دولتی زرقاء اردن خواند، اما پس از آن اردن او را به عراق تبعید کرد. در آنجا تحصیلاتش را در رشته مطالعات اسلامی در دانشگاه اسلامی بغداد تکمیل کرد. سال 2006 به سوریه رفت و تقریبا یک سال و اندی آنجا بود و بعد از آن به ایران آمد. ابوشریف تقریبا 8 سال است در ایران زندگی می‌کند. در این مصاحبه ابوشریف از مسائل روز و مهم فلسطین و خاورمیانه می‌گوید. از این‌که چرا انتفاضه جدیدی شکل نمی‌گیرد تا گفت‌وگوهای حماس و اسرائیل و تا داعش.

چرا این روزها فلسطین کاملا آرام است؟ روزگاری فلسطین در صدر خبرهای جهان بود، اما امروزه بندرت خبری از آن می‌شنویم. آیا چنان که بعضی می‌گویند، این به معنای آن است که مساله فلسطین دارد به تاریخ می‌پیوندد؟ تا چه حد رژیم صهیونیستی دراین کار دخالت داشته است؟

مساله فلسطین با وجود این کاهش اهتمام، تقریبا موضوع اول مورد توجه تمام رسانه‌ها و مهم‌ترین مساله منطقه‌ای است اما بی شک، مشکلات و درگیری‌های داخلی و جنگ‌هایی که در کشورهای مختلف عربی و اسلامی به وقوع پیوسته، باعث کمرنگ شدن این مساله و از دست رفتن جایگاه قبلی آن شده است. در حال حاضر جنگ خانمانسوزی در سوریه جریان دارد که شاید بدترین جنگ داخلی در طول تاریخ باشد. عراق، لیبی و یمن و دیگر مناطق عربی نیز درگیر مسائل داخلی مشابه هستند و این امر روی افکار عمومی جهان عرب نسبت به مساله فلسطین تاثیر گذاشته است. بی‌تردید رژیم صهیونیستی همیشه سعی دارد وانمود کند مشکل اصلی منطقه این رژیم نیست و موشه یعالون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی همیشه در سخنرانی‌های خود ادعا می‌کند که مساله فلسطین دیگر مساله اصلی مورد اهتمام فلسطینی‌ها، عرب‌ها، مسلمانان و طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نیست و مسائل بزرگ‌تر و مهم‌تری وجود داد. به عنوان مثال می‌گوید مشکل سوریه و عراق و لیبی یا در اختلافات موجود میان اهل سنت و شیعیان یا اختلافات موجود میان عرب‌ها و کردها است نه اسرائیل و این رژیم مشکل اصلی منطقه خاورمیانه به شمار نمی‌رود. لکن ما می‌گوییم مشکل اصلی همین رژیم است و بسیاری از جنگ‌ها به خاطر رژیم صهیونیستی به راه انداخته می‌شود و این رژیم در بسیاری از جنبش‌ها و گروه‌ها نفوذ کرده و حتی سرکردگان آنها از عناصر و مزدوران سی‌آی‌ای و موساد هستند. هدف اصلی این جریان‌ها و این جنگ‌ها، منحرف‌کردن اذهان از توجه به اقدامات رژیم صهیونیستی و تجزیه و تضعیف منطقه به نفع این رژیم است. در همین ارتباط، اکثر قدرت‌های منطقه‌ای به نفع اسرائیل باید از بین بروند. همین طوری است که می‌بینیم ارتش‌های بزرگی مانند ارتش عراق، سوریه و در حال حاضر مصر دارند تخریب می‌شوند. در کل هدف این جنگ‌ها تخریب تمام ارتش‌هایی است که می‌توانند تهدیدی برای اسرائیل باشند و متاسفانه برخی طرف‌های منطقه‌ای هم به تحقق این اهداف رژیم صهیونیستی کمک می‌کنند. به هر حال، این رژیم مشکل اساسی منطقه است و همه باید به این مساله توجه کنند.

بارها شنیده‌ایم که از انتفاضه سوم صحبت می‌شود، اما از این انتفاضه هم هیچ خبری نیست. چرا فلسطینی‌ها دوباره به سنت انتفاضه بازنمی‌گردند؟ به نظر شما بهترین راه احقاق حقوق فلسطینی‌ها آیا همان انتفاضه سنگ نبود؟ چه موانعی برسر شروع یک انتفاضه جدید وجود دارد؟

تمام زمینه‌های آغاز انتفاضه سوم آماده است، اما عوامل درونی مربوط به خود ملت فلسطین و عوامل منطقه‌ای مانع از شکل‌گیری چنین انتفاضه‌ای می‌شود. ملت فلسطین به دستور یک گروه یا رهبر دست به چنین تحرکی نمی‌زند، بلکه باید یک احساس درونی در این ملت شکل بگیرد و اگر این احساس به وجود بیاید می‌تواند دست به انتفاضه یا حتی اقدامات بزرگ‌تر بزند. در حال حاضر، ملت فلسطین خود دچار چند دستگی شده و هیچ پروژه ملی واحدی وجود ندارد که همه آنها را دورهم جمع کند. این بزرگ‌ترین مشکل است. در حال حاضر، دو پروژه مقاومت و سازش بر جامعه فلسطینی حاکم شده و ملت فلسطین می‌داند که در شرایط کنونی هر انتفاضه‌ای از سوی جریان سازشکار مصادره خواهد شد و به عبارت دیگر نهایت و سرانجام انتفاضه، نشستن بر سر میز مذاکره با رژیم صهیونیستی خواهد بود و این چیزی نیست که ملت فلسطین می‌خواهد بلکه این ملت خواهان آزادی است. بنابراین در سایه فقدان یک پروژه ملی مردم فلسطین دست به انتفاضه نمی‌زنند. مساله دیگر عدم پشتیبانی عربی و اسلامی است؛ به طوری که کشورهای عربی و اسلامی اکنون به مسائلی غیر از مساله فلسطین سرگرم هستند و شکل‌گیری انتفاضه در چنین شرایطی دشوار است.

در حال حاضر، ملت فلسطین دچار چند دستگی شده و هیچ پروژه ملی واحدی وجود ندارد که همه آنها را دور هم جمع کند. این بزرگ ترین مشکل است. در سایه فقدان یک پروژه ملی مردم فلسطین دست به انتفاضه نمی‌زنند

آیا درست است که حماس با اسرائیل مشغول مذاکراتی برای ایجاد یک آتش‌بس درازمدت در غزه است؟ اگر این آتش‌بس اعلام شود سازمان جهاد اسلامی چه خواهد کرد؟ حملات موشکی گروه‌های فلسطینی چه وضعیتی خواهد داشت؟ تکلیف مقاومت مسلحانه دراین صورت چه می‌شود؟

اخبار زیادی درباره مذاکرات غیرمستقیم برای تحقق آتش‌بس شنیده می‌شود که با هدف بهبود وضعیت معیشتی ملت فلسطین و ایجاد گذرگاه و کانال ارتباطی با جهان خارج مانند احداث بندر غزه صورت می‌گیرد. صرف نظر از صحت و سقم این اخبار، من شخصا مخالف این مساله هستم؛ چرا که هدف مقاومت ملت فلسطین بهبود شرایط معیشتی نیست و هدف اعتصاب غذای اسرای فلسطینی، بهبود اوضاع آنها در زندان‌ها نیست، بلکه ما دنبال آزادی‌خواهی هستیم و تغییر این قواعد بسیار خطرناک خواهد بود و باعث سستی و رخوت ملت فلسطین خواهد شد. ما باید روحیه مبارزاتی ملت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی را حفظ کنیم. این آتش‌بس حتی می‌تواند به مانعی بر سر راه مقاومت تبدیل شود؛ چرا که بی تردید طرف صهیونیستی به آتش‌بس صرف بسنده نخواهد کرد و تلاش می‌کند حجم تسلیحات مقاومت را کاهش دهد و توان نظامی آن را نابود و زیرساخت‌هایی مانند تونل‌های مقاومتی را تخریب کند. ما مخالف این آتش‌بس هستیم و معتقدیم باید ضمن صبر و پایداری، به دنبال دستیابی به راهکارهایی غیر از آتش‌بس باشیم . توجه داشته باشیم که سازمان آزادی بخش فلسطین نیز روند امتیازدهی‌های خود را با گام‌های کوچک آغاز کرد. این سازمان برای آزادسازی فلسطین تاسیس شده بود و جنبش فتح در سال‌های 1964 یا 1965 با هدف آزادسازی سراسر فلسطین شکل گرفت. هدفش محدود به کرانه باختری یا نوار غزه نبود، اما کارش به امضای توافق اسلو و تلاش برای تشکیل کشور فلسطین در مرزهای سال 1967 کشید که در زمان تاسیس این جنبش اصلا تحت اشغال نبودند. ما از جنبش حماس می‌خواهیم گام در چنین مسیری که مطمئنا به سرنوشت مشابهی دچار خواهد شد، نگذارد؛ چرا که رژیم صهیونیستی می‌تواند با ابزارهای مختلفی که در اختیار دارد، حماس را تحت فشار بگذارد. بی‌شک، ما داخل فلسطین هرگز به دنبال ایجاد یا دامن زدن به اختلافات؛ بویژه با جنبش حماس نیستیم؛ چرا که هر دو جنبش عضو محور اسلامی و تقریبا پرورش یافته یک مکتب هستند. ما نمی‌خواهیم با هم درگیر شویم، بلکه همان‌طور که قبلا هم مخالفت خود را با مشارکت در انتخابات و ورود به نهادهای زیرمجموعه تشکیلات خودگردان اعلام کرده بودیم، این بار هم مخالفت‌مان را با این مساله اعلام می‌کنیم و در کنار آن آمادگی خود را برای مقابله با هرگونه تجاوز احتمالی رژیم صهیونیستی حفظ خواهیم کرد.

درست است که تشکیلات جدیدی در غزه به نام گروه صابرین به وجود آمده است؟ رابطه شما و این گروه چگونه است؟ این گروه چه اهدافی را دنبال می‌کند و چه وجه تمایزی با جهاد اسلامی دارد؟

در فلسطین، عرصه فعالیت برای همه مهیاست و هر کس می‌خواهد تشکیلات سیاسی، مدنی و گروه‌های مقاومتی تشکیل دهد، آزاد است، اما همه این کارها باید با امانتداری، شرافت و رعایت اخلاقیات مقاومت صورت گیرد و هیچ کس درصدد تصاحب جای طرف دیگر نباشد. مشکل ما با جنبش صابرین این است که علیه ما موضعگیری می‌کند و این در حالی است که خودش ادعا می‌کند، ادامه‌دهنده راه دکتر فتحی شقاقی است و در اصل ما باید وابسته به یک مکتب باشیم. جنبش جهاد هیچ وقت نمی‌تواند دشمن واقعی این جنبش (صابرین) باشد، بلکه دشمن اصلی همه ما رژیم صهیونیستی است که باید مورد انتقاد قرار گیرد. علاوه بر این، گروه‌های منحرفی مانند گروه‌های تکفیری در جامعه فلسطینی هستند که می‌خواهند در جبهه مقابل گروه‌های اسلامی قرار گیرند و این انتقادات باید از آنها صورت گیرد، نه جنبش جهاد. اعضای جنبش صابرین که بسیاری از آنها از اعضای قبلی جنبش جهاد هستند، از حجم رشادت‌ها و مبارزات جهاد اسلامی اطلاع دارند و می‌دانند که در جریان جنگ‌های رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه بیشتر از توان خود مبارزه کرده است و در برخی موارد اقداماتی برابر با جنبش حماس که از لحاظ قدرت مادی چندین برابر قوی‌تر از جهاد است، انجام داده است. لذا ما به طرف‌های دیگر می‌گوییم که میدان باز است، بفرمایید و هر کاری از دست‌تان برمی‌آید در جهت مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی انجام دهید، اما علیه جنبش جهاد دروغ‌پردازی نکنید.

محمود عباس دولت آشتی ملی را منحل کرد. چرا؟ آیا امکان تحقق یک دولت آشتی ملی با مشارکت همه گروه‌های فلسطینی وجود دارد؟

این دولت به موجب توافق آشتی ملی شکل گرفته بود، اما محمود عباس بدون رایزنی با گروه‌های دیگر فلسطینی و حتی حماس آن را منحل کرد و الان می‌خواهد دولت جدیدی با مرجعیت سازمان آزادی بخش فلسطین تشکیل دهد و در این زمینه هیچ مشورتی با گروه‌های دیگر و بویژه حماس که شریک اصلی آشتی ملی با جنبش فتح بود، انجام نمی‌دهد. لذا، دولت آتی دولت آشتی ملی نیست و دولت وفاق ملی (به نخست وزیری رامی حمد الله) نتوانست هیچ تغییر و تحولی ایجاد کند. به نظر من دولت بعدی، بدتر از این هم خواهد بود و نخواهد توانست هیچ‌گونه راهکاری برای حل مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ملت فلسطین ارائه دهد. ما می‌گوییم این راه تشکیل دولت مشارکتی یا آشتی ملی نیست بلکه برای این منظور ابتدا باید اوضاع داخلی فلسطین و موسسات مدنی سر و سامان یابد و برنامه سیاسی و مبارزاتی یکپارچه‌ای تدوین شود. تنها در چنین شرایطی دولت برآمده از توافق ملی می‌تواند مشکلات ملت فلسطین را حل کند. اما اصرار محمود عباس بر ادامه راه خود بدون توجه به طرف‌های دیگر و تشکیل دولتی که تنها حامی منافع یک گروه خاص بوده و به منافع گروه‌های دیگر توجهی نداشته باشد، تنها باعث ایجاد اخلال در جامعه خواهد شد و چنین دولتی نمی‌تواند به مسئولیت‌های محول شده عمل و نقش مطلوب ایفا کند.

موضع شما نسبت به تجاوز عربستان به یمن چیست؟ عربستان از این تجاوز چه به دست آورده است؟

ما مخالف هر گونه مداخله نظامی؛ داخلی یا خارجی در یک کشور عربی یا اسلامی هستیم؛ چرا که چنین اقداماتی جز باعث افزایش مشکلات نمی‌شود و حتی برای خود طرف متجاوز مشکل ایجاد می‌کند. ما در جنبش جهاد اسلامی معتقدیم که باید راه مشکلات و بحران‌های سیاسی داخلی باشد و جامعه یمنی باید خود مشکلش را با حضور و مشارکت تمام طرف‌ها حل کند. اگر هم طرف‌های خارجی می‌خواهند مداخله‌ای داشته باشند، باید به جمع شدن این طرف‌ها در کنار هم و رایزنی آنها برای حل مشکل کمک کنند. در این شرایط باید اتحادیه عرب و سازمان‌های اسلامی آماده باشند و با اعمال فشار علیه طرف‌های یمنی به راه‌حلی داخلی و نه خارجی دست پیدا کنند. ورود عربستان به این جنگ در نهایت باعث گرفتار شدن این کشور در باتلاق سختی خواهد شد و ضمن بر هم زدن ثبات و آرامش یمن، باعث روی کار آمدن نظامی فاقد ثبات در این کشور خواهد شد. از آنجا که عربستان همسایه یمن به شمار می‌رود، دود ناامنی و هرج و مرج در این کشور به چشم سعودی‌ها خواهد رفت. بنابراین، ریاض باید این مساله را مد نظر قرار دهد و با کمک طرف‌های منطقه‌ای مانند ایران و ترکیه، طرف‌های یمنی را برای دستیابی به یک راه‌حل دموکراتیک تحت فشار قرار دهد. ما بشدت مخالف جنگ یا کمک گرفتن از طرف‌های خارجی هستیم؛ چرا که طرف‌هایی مانند آمریکا جمعیت خیریه یا سازمان صلیب سرخ نیستند که عاشق چشم و ابروی ما باشند و بخواهند به ما کمک کنند، بلکه دنبال منافع خودشان هستند. منافع آمریکا همان جلوگیری از نفوذ القاعده در داخل یمن است. در عین حال نشانه‌هایی وجود دارد که حاکی از کاشتن مین‌های صهیونیستی در داخل طرح‌های آمریکایی با هدف پنهان تجزیه عربستان سعودی است.

ابوشریف: داعش بدتر از خوارج است

به نظر من داعش یک ویروس خطرناک است که تا وقتی جسم سالم باشد، نمی‌تواند روی آن تاثیر بگذارد. متاسفانه مشکل از خود ماست و وقتی جسم مان ضعیف شده بود، این ویروس در بدن ما تکثیر و رشد کرد. در حال حاضر، اختلافات سیاسی در اکثر کشورهای امت اسلامی دیده می‌شود و ناتوانی ما در حل درست و دموکراتیک مشکلات منجر به شکل‌گیری چنین پدیده‌ای شده است. بی‌شک طرف‌های دیگری هم هستند که به شکل‌گیری چنین پدیده‌هایی کمک می‌کنند. غربی‌ها به ظاهر مدعی جنگ علیه چنین پدیده‌ای هستند، اما در واقع از نخستین حامیان آنها به شمار می‌روند و شاید در جاهایی که به ضرر خودشان باشد علیه آنها وارد جنگ می‌شوند، اما در جاهای دیگر، این گروه‌ها در جهت منافع آنها حرکت می‌کنند. برخی طرف‌های دیگر نیز متاسفانه داعش را برای کشورهایی مانند عربستان و کویت خطرناک می‌دانند، اما خطر آن در عراق و سوریه را نمی‌بینند. لذا باید نگاه فراگیرتری داشته باشیم و به خطر این گروه در تمام کشورها اعم از عراق و سوریه و... به یک چشم نگاه کنیم. این گروه منحرف و به‌مراتب بدتر از خوارج است و می‌خواهد کشورهای مختلف را با هم درگیر کند و اجازه ایستادگی آنها در برابر دشمنان را ندهد. این بزرگ‌ترین خطر گروه است و بهترین راه برای مبارزه با آن، بهبود و ارتقای عملکرد سیاسی اقتصادی و اجتماعی خواهد بود. وقتی اهل سنت و شیعیان در عراق با هم اختلاف داشته باشند، این بهترین فضا برای فعالیت داعش است. وقتی سوریه از هم پاشیده باشد و هیچ تفاهم داخلی در آن وجود نداشته باشد فضای مناسبی برای فعالیت داعش فراهم می‌شود. وقتی ترکیه، ایران و عربستان با هم درگیر باشند، جو مناسبی برای داعش ایجاد می‌شود. راز قدرت داعش در اختلافات داخلی امت است و حتی خوارج قدیم نتیجه و زاییده ضعف امت اسلامی بود.

یوسف رضازاده

جام‌جم

مروری بر انتفاضه‌های گذشته

یکی از دستاوردهای مهم مبارزات مردم فلسطین «انتفاضه» است. انتفاضه کلمه‌ای عربی و به معنای «قیام» است. انتفاضه به قیامی گفته می‌شود که در جریان آن فلسطینی‌ها با دست‌های خالی و حداکثر با استفاده از سنگ و چوب به دشمن تا دندان مسلح صهیونیستی حمله می‌کردند. فلسطینی‌ها تاکنون دو تجربه گرانسنگ در زمینه انتفاضه داشته‌اند که به انتفاضه اول و دوم شهرت دارد. هرچند تاکنون بارها از انتفاضه سوم نیز یاد شده است، اما هنوز چنین قیامی رخ نداده است. بعضی پیش‌بینی کردند انتفاضه سوم باید یک «انتفاضه موشک» باشد، اما این اتفاق نیز تاکنون تحقق نیافته است. فلسطینی‌ها از 60 سال پیش تاکنون با رژیم اشغالگر قدس در حال مبارزه‌ای تمام عیار و مسلحانه هستند. انتفاضه شکلی از همین مبارزه است که می‌کوشد بدون اسلحه یا با اسلحه صورت گیرد. در اینجا مروری می‌کنیم بر دو انتفاضه گذشته مردم فلسطین:

1ـ انتفاضه سنگ

در این مساله هیچ شکی نیست که انقلاب‌ها و تحولات بزرگ و تاریخ‌ساز جهان هرگز به صورت آنی و خلق‌الساعه شکل نگرفته‌اند، بلکه علل و زمینه‌های متعددی بستر شکل‌گیری آنها را فراهم کرده است. انتفاضه نخست فلسطین یا همان انتفاضه سنگ نیز از این قاعده مستثنی نبود. درست است که این انتفاضه به ظاهر در تاریخ 8 دسامبر سال 1987 و پس از زیر گرفته شدن چند کارگر فلسطینی توسط کامیون صهیونیستی که به شهادت چهار نفر از آنها و زخمی شدن هفت نفر از اهالی اردوگاه جبالیا واقع در شمال نوار غزه منجر شد، شکل گرفت، اما زمینه‌های شکل‌گیری آن از سال‌ها قبل و از طریق عملیات‌های جهادی ـ هر چند محدود ـ ملت فلسطین فراهم شده بود.

در واقع، فلسطینی‌ها که از ظلم و ستم صهیونیست‌ها و اقدامات بی‌رحمانه و غیرانسانی آنها به تنگ آمده بودند و از سوی دیگر، قدرت تحقق هدف آزادسازی فلسطین را در سازمان آزادی‌بخش فلسطین نمی‌دیدند، خود دست به کار شدند و تلاش کردند با مبارزات مردمی در داخل فلسطین به تحقق اهداف خود کمک کنند.

علاوه بر این، رژیم اشغالگر قدس نیز که نتوانسته بود اهداف مورد نظر خود از حمله به جنوب لبنان را محقق سازد همچنان به اقدامات خصمانه خود علیه مردم این منطقه که از آن به عنوان «مشت آهنین» یاد می‌کرد، ادامه می‌داد. البته اشاره به این نکته نیز لازم است که دلیل اصلی حمله اسرائیل به جنوب لبنان، فعالیت‌ها و مبارزات گروه‌های فلسطینی از طریق خاک لبنان علیه این رژیم بود و صهیونیست‌ها می‌خواستند با اخراج فلسطینیان از لبنان‌جلوی تداوم مبارزات آنها را بگیرند.

در این شرایط، انقلاب اسلامی ایران نیز بتازگی به ثمر نشسته و الهام‌بخش ملت‌های انقلابی در سراسر جهان از جمله ملت فلسطین شده بود. در واقع فلسطینی‌ها به انقلاب ما به چشم الگویی برای تغییر شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود نگاه می‌کردند. دکتر فتحی شقاقی، رهبر شهید جنبش جهاد اسلامی فلسطین در این باره می‌گوید: «هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دل‌هایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام می‌توانیم معجزه کنیم.»

بنابراین، تمامی این علل و زمینه‌ها باعث شد که فلسطینیان حادثه کشته شدن چند کارگر فلسطینی را بهانه‌ای برای آغاز انتفاضه خود کرده و از فردای همان روز؛ یعنی 9 دسامبر 1987 تظاهرات خود را بویژه در شهرک جبالیا به راه اندازند. در ادامه این مسیر، جنبش مقاومت اسلامی «حماس» نیز در تاریخ 13 دسامبر رسما اعلام موجودیت کرد و دامنه تظاهرات و درگیری‌ها با نظامیان صهیونیستی به شهرهای کرانه باختری نیز کشیده شد.

مردم فلسطین در این انتفاضه رشادت زیادی از خود نشان دادند و در جریان طولانی‌ترین و بزرگ‌ترین انتفاضه فلسطین، شهدا و مجروحان زیادی را تقدیم کردند؛ به طوری که سازمان حمایت از حقوق شهدا و اسرای فلسطینی آمار شهدای این انتفاضه را 1550 و آمار مجروحان را بیش از 70هزار نفر اعلام کرده است. در نهایت این انتفاضه در سال 1994 با امضای توافق‌نامه اسلو میان سازمان آزادی‌بخش فلسطین و رژیم صهیونیستی و پس از آن ورود نیروهای ساف به غزه پایان یافت.

انتفاضه نخست فلسطین دستاوردهای مهمی برای ملت فلسطین به همراه داشت که انتقال کانون مبارزات فلسطینی‌ها از کشورهای همجوار مانند اردن، سوریه، لبنان و مصر به داخل فلسطین یکی از مهم‌ترین آنها بود. انتفاضه سنگ همچنین باعث کاهش نفوذ و اعمال قدرت رهبران و نظام‌های عربی در مبارزات ملت فلسطین به خاطر تامین نیازهای مادی و معنوی آنها شد و وجهه رژیم صهیونیستی را در غرب و کل جهان تخریب کرد زیرا سعی داشت به نوعی خود را مظلوم جلوه دهد، اما انتفاضه توانست این تصویرها را از اذهان غربی‌ها و افکار عمومی جهانیان پاک کند و چهره واقعی خونریز و جنایتکار صهیونیست‌ها را به جهانیان نشان دهد.

2ـ‌ انتفاضه الاقصی

پس از انتفاضه «سنگ»، همزمان با امضای توافق‌نامه اسلو تشکیلات خودگردان که زاییده همین توافق بود به جای تلاش در راستای تحقق اهداف انتفاضه و خواسته‌های ملت فلسطین، اقدام به امضای توافق‌نامه‌های سازشکارانه متعدد با طرف صهیونیستی و غرب کرد و در واقع، مبارزات ملت فلسطین و خون‌های ریخته شده شهدا و مجروحان و اسارت هزاران نفر در پشت میله‌های زندان های صهیونیستی را بی‌ارزش و بی‌اعتبار ساخت.این شرایط باعث یاس و سرخوردگی شدید ملت فلسطین و تقویت این احساس در میان آنها شد که نباید هیچ امیدی به تشکیلات دست‌نشانده غرب در فلسطین داشته باشند، بلکه باید بار دیگر خود زمام امور و ابتکار عمل را در دست بگیرند. از سوی دیگر، پیروزی جنبش حزب‌الله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی و اخراج اشغالگران صهیونیست از جنوب لبنان در سال 2000 روحیه تازه‌ای برای ایستادگی خودجوش در برابر دشمن صهیونیستی را در بین فلسطینی‌ها پدید آورده بود. رژیم صهیونیستی نیز که تشکیلات خودگردان را به عنوان مدافع و نماینده قانونی و مشروع فلسطینی‌ها به صورت «کبریتی بی‌خطر» در مقابل خود می‌دید، بیش از پیش درصدد اجرای پروژه‌های توسعه‌طلبانه خود در سرزمین فلسطین و بویژه قدس برآمد و حتی تلاش کرد این شهر مقدس را به عنوان پایتخت رژیم جعلی خود معرفی کند.

در تاریخ 28 سپتامبر سال 2000 بود که آریل شارون، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی با همین رویا و نیت شوم به همراه 2000 نظامی صهیونیستی وارد مسجدالاقصی شد و در سخنرانی خود در جمع بیش از 3000 نفری صهیونیست‌ها مدعی حقانیت و مشروعیت حضور این رژیم در مسجدالاقصی و حقانیت آن برای احداث معبد سلیمان بر ویرانه‌های مسجدالاقصی شد، اما این گستاخی شارون برای وی گران تمام شد و جرقه‌ای بود به انبار باروت فلسطینیان که آتش خشم‌شان همچنان زیر خاکستر داغ مانده بود. حاصل کار انفجاری بزرگ و تاریخی در سراسر سرزمین فلسطین بود و فلسطینیان به رژیم صهیونیستی نشان دادند به هیچ قیمتی حاضر به دست کشیدن از مسجد الاقصی نیستند.

آتش این انتفاضه خیلی سریع‌تر از آن چیزی که شارون و دیگر مقامات صهیونیستی فکرش را می‌کردند، به دیگر بخش‌های سرزمین فلسطین و حتی سراسر منطقه و جهان اسلام سرایت کرد؛ به طوری که تظاهرات گسترده‌ای در سراسر جهان اسلام؛ از اندونزی گرفته تا مراکش صورت گرفت و حتی وجدان‌های بیدار و آزادگان کشورهای اروپایی و آمریکایی را هم به حمایت از این انتفاضه تشویق کرد.

رژیم صهیونیستی در جریان این انتفاضه برخلاف انتفاضه سنگ، به شیوه‌ای بی‌رحمانه و وحشیانه شهروندان فلسطینی را به خاک و خون کشید و حتی به کودکان و نوزادان شیرخواره هم رحم نکرد. این رژیم حتی به نظامیان ارتش عبری دستور داده بود بمب‌های یک تنی و چند تنی را روی منازل و محله‌های پرجمعیت شهرهای مختلف فلسطین بریزند و در برخی موارد برای ترور یک رهبر فلسطینی مانند صلاح شحاده ده‌ها زن و کودک دیگر فلسطینی را هم قربانی می‌کرد.

فلسطینیان هم در برابر این حملات بی‌رحمانه به استفاده از سلاح روی آوردند و مبارزات مسلحانه را در دستور کار خود قرار دادند. در کنار این مبارزات مسلحانه، عملیات‌های شهادت‌طلبانه یکی از مهم‌ترین شیوه‌های فلسطینیان برای ضربه زدن به دشمن غدار صهیونیستی بود و هر چند که طرفین از لحاظ قدرت نظامی به هیچ وجه قابل مقایسه با هم نبودند، اما فلسطینی‌ها با همین مبارزات مسلحانه محدود و عملیات‌های شهادت‌طلبانه‌شان توانستند ضربات دردناکی را بر ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیستی وارد کنند.

انتشار صحنه‌های رقت‌برانگیز کشتار بی‌رحمانه فلسطینی‌ها در رسانه‌های گروهی جهان و از سوی دیگر، حجم وحشیگری صهیونیست‌ها در سرکوب انتفاضه که حتی در جریان آن از سلاح‌های سنگین و بالگردهای نظامی نیز استفاده کردند، باعث انزجار جهانی و محکومیت بین‌المللی اقدامات این رژیم شد؛ به طوری که در جریان رای‌گیری شورای امنیت برای صدور قطعنامه در محکومیت رژیم صهیونیستی، از میان 15 عضو این شورا، 14 عضو به این قطعنامه رای مثبت دادند و تنها آمریکا به عنوان بزرگ‌ترین حامی رژیم صهیونیستی به این قطعنامه رای ممتنع داد.

newsQrCode
برچسب ها: فلسطین انتفاضه
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها