خیلی از آنهایی که حالا پشت میزی نشستهاند همانهایی هستند که هنگام انتخاب رشته به یک جریان احساسی تن دادند، چشمها را بستند و جلوی رشتههایی تیک زدند که نه میشناختند، نه عرقی به آن داشتند و نه چشمانداز روشنی از آیندهاش داشتند، اما چهار سال عمر برایش گذاشتند و بعد مدرک به دست دنبال کار گشتند و چون کاری نبود دست به دامن بند «پ» شدند یا اگر پارتی نداشتند جوانی پای کاریابی ریختند.
اما عدهای هستند که غم کار ندارند و در روزگار ما که شغل کیمیاست، شغل دارند حتی کارآفرین هستند و جمعی را زیربال و پر خود میگیرند؛ اینها دانشآموخته رشتههای مهارتیاند که در هنرستانهای کاردانش و فنی و حرفهای درس خواندهاند و در سالهای اخیر کار و بارشان خوب است.
ازکسی پوشیده نیست که افکارعمومی چه قضاوتی درباره جدا شدن از شاخههای نظری دبیرستان و پیوستن به شاخه فنی دارد، همان نگاه سنتی و تقسیمبندی غیرمنصفانه شاگردها به تنبل و زرنگ یا ارزشگذاری و رتبهبندی بیپایه و اساس رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی و ترجیح دادن آنها به رشتههای فنی.
گرچه واقعیتی است که هنوز هم بسیاری از دانشآموزان شاخههای فنی به اجبار وارد این وادی میشوند و میان ترک تحصیل و هنرستان مجبور به انتخاب میشوند، اما عدهای نیز با میل و رغبت دست به چنین انتخابی میزنند و به گواهی یکی از معلمان آنها که با ما گفتوگو کرد، در میانشان هنرجوهای بااستعداد و آیندهداری نیز حضور دارند.
اگر نشود کاریابی و موفقیت در بازار کار را صد درصد به تحصیل در هنرستانها ربط داد، اما شواهد از این پیوند محکم حکایت دارد و حالا مدیرکل کاردانش آموزش و پرورش به رشتههایی اشاره میکند که محال است فارغالتحصیلانش بیکار بمانند؛ جوانهایی که نه تنها دنبال شغل نمیگردند که یا شغلآفرینی میکنند یا کارفرماها با پیشنهادهای عالی سراغشان میآیند.
این رشتههای شغلساز
تعمیر و نگهداری آسانسور، طراحی طلا و جواهر، ساخت و تعمیر تجهیزات پزشکی، بورس، تاسیسات ساختمان، کابینتسازی و مصنوعات چوبی، پرورش گیاهان دارویی و آپارتمانی، تولید زعفران، خیاطی لباس شب و عروس، جوش آرگون، تراش سنگهای قیمتی، تعمیر موتور خودرو، برش و تراش شیشه، جوشکاری برق، معرق، قلمزنی روی فلز، عکاسی، طراحی پوستر، فرش و جوشکاری با گاز محافظ co2؛ مصطفی آذرکیش، مدیرکل کاردانش آموزش و پرورش این رشتهها را فهرست میکند و در گفتوگو با ما تضمین میدهد سرانجام تحصیل در این رشتهها عاقبت به خیری است، همان طور که تا به حال بوده.
او سرانجام اغلب رشتههای مهارتی را ختم به کاریابی میداند و برای رشتههایی از این جنس؛ ختم به شغلی حتمی. یکی از علل استقبال بازار کار از این مهارتها را آذرکیش، نیاز جامعه به این مهارتها میداند و علت اصلی را هماهنگی آموزش و پرورش با دستگاههای مختلف دولتی و بازار کار؛ به این معنا که هنرستانها خودسرانه هنرجو جذب نمیکنند بلکه رشتهای را راه میاندازند که نیاز بومی و منطقهای باشد و بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات در هر استان و شهرستان به آن نیاز داشته باشند.
این توضیحات یعنی این که جذب فلهای هنرجو در رشتههای مهارتی منتفی است و دانشآموز به تعدادی جذب میشود که نیاز است؛ همان الگویی که آموزش عالی ما نیز باید تابعش میبود و نیست و چون نیست، سالهاست به کارخانه تولید آدمهای مدرک به دست بیمهارت تبدیل شده که نیروی کار بیکار را هم انباشته میکنند، به انتظار وزیدن باد موافق.
خانوادهها نگاهشان را تغییر دهند
یک مانع وجود دارد که جدی است، باید موریانه انداخت به یک تفکر، باید به مردم آموخت زندگی در دیپلم نظری خلاصه نمیشود و هر کسی که راه از این رشتهها کج کند و به سمت هنرستانها برود، شکست خورده نیست. گرچه ما نیز قبول داریم که بخشی از دانشآموزان استعداد تحصیل در رشتههای نظری را دارند و اگر دنبالهاش را بگیرند موفق خواهند شد، اما صحبت بر سر علاقه و استعداد است و قرار دادن انسانها در جایی که برایش ساخته شدهاند.
اما خانوادهها، خیلیهایشان، مقاومت میکنند و در صورت جوانانشان جایگاههای کلیشهای را میبینند؛ دکتر، مهندس، وکیل.
شک نکنید که علت آمار نه چندان بزرگ محصلان در هنرستانهای کاردانش و فنی و حرفهای نیز همین مانع فرهنگی است که به گفته مصطفی آذرکیش، در سال تحصیلی 94ـ93، کمی بیش از 700 هزار نفر بود؛ 37 درصد دختر و 63 درصد پسر.
این جمعیت جای رشد دارد چون در سیستم آموزشی کشور هدفگذاری شده که از سال 92 تا 97، 2/48 درصد دانشآموزان دبیرستانی در رشتههای مهارتی تحصیل کنند یعنی تقریبا نیمی از دانشآموزان دوره متوسطه دوم. امسال تعداد دانشآموزان این مقطع بیش از سه میلیون و 210 هزار نفر بود که نیمی از آن میشود حدود 5/1 میلیون دانشآموز، رقمی که تقریبا دوبرابر محصلان فعلی هنرستانهای کشور است.
استانهای پیشرو
برای افزایش تعداد دانشآموزان کاردانش ، باید موانع فرهنگی را از بین برد و خانوادهها را آگاه کرد که کشور هم به دانش نظری نیاز دارد و هم به مهارت. البته به گفته مدیرکل کاردانش آموزش و پرورش، در بسیاری از نقاط کشور این تغییر فرهنگی اتفاق افتاده و جوانها باور کردهاند که در بازار کار، بیمهارت کلاهشان پس معرکه است، در استانهایی مثل مازندران، همدان، خراسان رضوی، اصفهان، سمنان و فارس و حتی در مناطق روستایی که به گفته آذرکیش، جمعیت هنرجوها چهار یا پنج سال قبل، 15 هزار نفر بود و حالا به 60 هزار رسیده است.
هم اکنون 264 رشته مهارتی در کشور وجود دارد که تحصیل در اغلب آنها ضامن ماهر شدن و ورود کمدردسر به بازار کار است، رشتههایی که مهارت آموختههای آن به شرط کارکشته بودن در کشورهای پیشرفته دنیا نیز خواهان دارند. این روزها روز انتخاب رشته دانشگاه است، روزهای جدال ذهنها با فهرستی بلندبالا از رشتههای نظری که آخر خیلیهایش از اولش معلوم است. این روزها در حالی که خیل عظیمی از جوانان ایرانی برای دریافت مدرک لیسانس کورس گذاشتهاند، عدهای دیگر با دیپلم، شغلها را درو کردهاند.
مریم خباز - جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد