به هیچ وجه اجازه ندهید این آزمایش از شما گرفته شود، چرا که قصدشان انتقال ویروس ایدز است!»، «ازدواج سرکرده داعش با دختر 11 ساله کرد و انتشار عکس فجیع اعدام او توسط کردها»و... صدها نمونه دیگر از اخبار و عکسهای خبری صحیح تا کذب در فضاهای مجازی و غیرمجازی که بسیاری ازاعضای جامعه را درگیر و باورها را تحریک میکنند.
افزایش ضریب خطا
با تعدد وتنوع مجاری انتشار اخبار واطلاعات در دهه اخیر و رشد بیسابقه شبکههای مجازی، میزان اختیار کاربران و مخاطبان خبری برای دریافت اطلاعات مورد نیازشان افزایش یافته است. در واقع رابطه میان مخاطب و رسانه در دنیای امروز نه یک رابطه یکسویه و مبتنی بر الگوهای کلاسیک ارتباطی که رابطهای دوسویه شده است و دایره انتخاب مخاطب برای پذیرش یا رد اخبار، روز به روز بیشتر میشود، شاید به همین دلیل درصد خطای هردو طرف نیز روبه افزایش بوده و پذیرش اطلاعات صحیح و تشخیص آن از خبرهای دروغ دشوارتر شده است. از طرفی، در جامعه امروز چندگانگی منابع خبری، به رویکرد انتقادی رسانهها و انتقال آن به مخاطبان دامن زده و اطلاعات و اخبار چهره شفاف تر وبه عبارت بهتر عریانتری یافته است. در چنین شرایطی کارشناسان امور اجتماعی، ارتباطی و فرهنگی از نبود سواد رسانهای و خبری در جامعه انتقاد میکنند، سوادی که با وجود رشد آموزشهای عمومی و حتی ارتقای مدرک تحصیلی و تعداد دانشآموختگان دانشگاهها در کشور در سطح بسیار نازلی قرار دارد.
درک رسانه، سواد میخواهد
سواد رسانهای میتواند به مخاطبان بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج و به رابطهای متقابل و فعالانه وارد شوند.درک پیامهای رسانهای و توانایی تحلیل و ارزیابی این پیامها و اطلاعات از یکطرف و تشخیص اطلاعات درست از غلط از طرف دیگر را سواد رسانهای مینامند، چنین سوادی جز راه آموزش ودر فرآیند زمانی ایجاد نمیشود. این روزها، رسانه چه رسانههای جریان اصلی باشند مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات و چه رسانههای نوظهور دیجیتال مانند شبکههای پیامرسان تلفن همراه و فضای مجازی، انبوهی از اطلاعات را به مخاطب منتقل میکنند. مخاطب امروز از انبوه اطلاعات اشباع شده است، اما این که چقدر در برابر این پیامها و اطلاعات فعالانه و منتقدانه برخورد میکند به سطح سواد رسانهای او ارتباط دارد. در دایرهای محدودتر مخاطب امروز به سواد خبری نیازمند است تا از عهده پالایش اخبار و اطلاعات خبری که از کانالهای متعدد به او میرسد، برآید.
همچنین سواد خبری اختصاص به قشر خاصی مانند فعالان مطبوعاتی یا خبرنگاران ندارد و نیاز به آن میتواند تمام اقشار جامعه را دربر بگیرد. ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف خبرهای رسانهای، تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانهای از منابع خبری گوناگون، آموزش مهارتهای مطالعه یا تماشای انتقادی، تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانهها که درنگاه اول قابل مشاهده نیست از جنبههای مختلف سواد خبری و رسانهای عنوان میشود. افراد صاحب این سواد، از نظر ادراکی قادرند سادهترین تا پیچیدهترین پیامها را تجزیه و تحلیل جنبههای مثبت و منفی پیام را احساس کنند. سبکهای هنری تولید پیام را بشناسند. مثلا یک خبرنگار میداند چگونه اطلاعات را در بهترین بستههای خبری به مخاطب عرضه کند. همچنین مضامین اخلاقی پیامها از سوی دارندگان سواد رسانهای سریعتر درک میشود؛ به عنوان مثال بینندگان سریالهای ترکیه در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، با وجودی که مضامین خلاف عرف و اخلاقی را در داستان این سریالها تماشا میکنند کمتر به آن واکنش منفی نشان میدهند و در برابر آنها کاملا خنثی هستند. همه اینها نشان میدهد سواد رسانهای در مفهوم محدودتر، سواد خبری مفهومی
چندبعدی دارد.
مزایای ارتقای سواد رسانهای
میگوید به اخبار داخلی هیچ اعتمادی ندارد و منبع خبری مورد علاقهاش، شبکه خبری صدای آمریکاست، حتی وقتی در اتومبیلش مینشیند، چند دقیقهای پیچ تنظیم امواج رادیو را میچرخاند تا روی صدای خشدار این شبکه قرار بگیرد، او محتوای پیامهای خبری صدای آمریکا را بی چون وچرا میپذیرد.
از نظر او روزنامه... یعنی فصلالخطاب در اطلاعرسانی، حتی گاه به تحریریه این روزنامه تلفن میزند و یا با سرمقالهنویس روزنامه گپ میزند، علقه اطلاعاتیاش را با این روزنامه کتمان نمیکند و از نظر او خبرهای این روزنامه یعنی آخر صحت.
با تعدد وتنوع مجاری انتشار اخبار واطلاعات در دهه اخیر و رشد بیسابقه شبکههای مجازی میزان اختیار کاربران و مخاطبان خبری برای دریافت اطلاعات مورد نیازشان افزایش یافته است |
گفته میشود یکی از ویژگیهای دارندگان سواد خبری و رسانه ای، تقویت روحیه انتقادی و تردید در قبول هر نوع پیام خبری است. سواد خبری همواره درصدی از خطا را برای مجموعه محتوای رسانهها محفوظ میدارد. بنابراین صاحب سواد رسانهای به راحتی زیربار منبع خبر واحد نمیرود.
خنثی شدن اثر شبکههای معاند
توان رسانهای کشورهای غربی چه به لحاظ تأمین وتحلیل محتوا(نرمافزاری) و چه از منظر تجهیزات سختافزاری منجر شده نهتنها در ایجاد موج اسلام هراسی و جنگ روانی علیه برخی کشورها فعالانه عمل کنند که در اشاعه بُرد پیام خود موفق باشند. شاید تنها بنیه کشورهای در معرض این پیامها، دسترسی به آگاهی و سواد رسانهای است که میتواند مخاطب جهان سوم را از حالت منفعل به مخاطب مشارکت جو و فعال بدل کند تا ضریب اعتماد به شبکههای خبری و غیرخبری غرب کاهش یابد.
در سالهای اخیر به تناسب اوج گرفتن جریان مذاکرات ایران و کشورهای 1+5، شبکههای خبری غرب (فارسی زبان و غیرفارسی زبان) با شدت متفاوتی تلاش کردهاند جریان مذاکرات را به نفع دولتهای غربی منعکس کنند که در ایجاد ناامیدی در افکارعمومی داخلی بیتاثیر نبوده است، محورهایی مانند عقبنشینی ایران از مواضع سیاسی و ارزشی خود، منع دسترسی ایران به تجهیزات هستهای، نبود امکان لغو تحریمها و بیاعتمادی به ایران و... منجر شد تا مدتها بیم و امید نسبت به توافق برد ـ باخت به نفع غرب فضای رسانهای دنیا را تصاحب کند، درحالی که سواد رسانهای و تحلیل پیامهای برآمده از روند مذاکرات از یکطرف و شاید انتشار وسیع اخبار از طرف سیاستمداران و خبرنگاران حاضر در مکان مذاکرات در شبکههای مجازی مانند توئیتر و اینستاگرام منجر شد تا پاتک این رسانهها تا حدی خنثی شود و این یعنی مجهز بودن به سلاح سواد رسانهای.
پدر ومادرهای بیسواد
این روزها کمتر کسی است که شکاف دیجیتال میان دو نسل را باور نداشته باشد. این شکاف وقتی آزاردهنده است که نسل اول امکان نظارت بر نسل دوم را به دلیل تسلط نداشتن بر فناوریهای نوین و نبود درک از محتوای آن از دست میدهد. یافتههای پژوهش دو نفر از استادان دانشگاه آزاد اسلامی در سال 91 نشان داد که میانگین کل میزان آشنایی علاقه و استفاده والدین از فناوریها 04/2 و فرزندان 16/3 است. شکاف میان والدین و فرزندان از نظر آشنایی با فناوری اطلاعات 22/1-، از نظر علاقه به فناوری اطلاعات 24/1-، و از نظر استفاده از فناوری اطلاعات 88/0- است و بین میانگین آشنایی، علاقه و استفاده از فناوری اطلاعات در بین فرزندان و والدین تفاوت معنیداری وجود دارد.
ضرورت سواد رسانهای و خبری برای مخاطبان امروزی ثابت شده و رسانهها در کنار نهادهای آموزشی دیر یا زود مجبورند به مواد آموزشی خود سواد رسانهای را نیز اضافه کنند |
کارشناسان، تقویت سواد رسانهای (حتی نهضت سوادآموزی رسانهای) را راهی برای پایان دادن به بیخبری والدین از دنیای مجازی میدانند. در این صورت گپ اطلاعاتی میان دو نسل کم خواهد شد.
بار سنگین بر دوش رسانه ملی
در دنیایی که رسانههای جمعی سنتی مانند تلویزیون، رادیو و مطبوعات در رقابت با رسانههای دیجیتال به سر میبرند، دایره اختیار و حوزه عمل مخاطب وکاربر برای انتخاب و جذب پیام مورد نیاز بیشتر میشود، احتمال انتشار پیامهای غیراخلاقی، غیرخبری و شایعات افزایش یافته است، بنابراین دوره انتقال پیام به صورت تزریقی و با برجستهسازی پیام، ممکن نیست.
سواد رسانهای مخاطب هرچند کار را برای رسانهها دشوارتر میکند وبه دلیل روحیه انتقادی و پرسشگری و تحلیل دقیق پیام، دوره خوراکهای خبری و رسانهای کاذب پایان مییابد، اما به لحاظ اجتماعی و فرهنگی حائز شرایط جدیدی است که از بار سنگین بر دوش فراگیرترین رسانه جمعی یعنی رادیو و تلویزیون حکایت میکند.
رسانه ملی درنخستین قدم برای ارتقای سواد خبری مخاطبان نیازمند تحقق این اهداف است:
ـ بهبودبخشی به کیفیت نیروی انسانی و عوامل برنامهسازی و استفاده از کارشناسان خبری زبده
ـ تقویت پوشش خبری از رویدادهای جامعه و گسترش چتر تصویری بر سر حوادث جاری جامعه
ـ تعریف مزیت برای بخشهای خبری درجهت رقابت با شبکههای سیانان و بیبیسی
ـ همسویی محتوای اطلاعات خبری و نمایشی و برنامههای ترکیبی با نیاز روز جامعه
ـ استفاده از منابع اطلاعاتی چندگانه و پذیرش اصل تعدد و تنوع در دریافت و تحلیل پیامها
ـ چند سویگی پیامها و پرهیز از الگوی تزریق اطلاعات درجامعه
ـ و بالاخره واکنش سریع نسبت به رویدادهای جاری و دیده شدن مردم و نگاهشان در متن پیامهای خبری.
به عبارت بهتر؛ ارتقای سواد رسانهای از مسئولیتهای رسانههای جریان اصلی یا همان تلویزیون، رادیو و مطبوعات است که در غیر این صورت در برابر رسانههای نوظهور قافیه را خواهند باخت و مجبور به عقبنشینی میشوند. به نظر میرسد ضرورت سواد رسانهای و خبری برای مخاطبان امروزی ثابت شده، اما این که چرا با وجود تعدد رسانهها هنوز سطح سواد برای بکارگیری این رسانهها ارتقا نیافته نشان میدهد بخش آموزش کاربردی برای مخاطبان مغفول مانده و رسانهها در کنار نهادهای آموزشی، دیر یا زود مجبورند به مواد آموزشی خود سواد رسانهای را نیز اضافه کنند.
ورود شایعه ممنوع
در هر جامعهای سوادخبری تقویت شود، احتمال رواج شایعه بشدت پایین میآید، اگر تاکنون خلأ منابع خبری، ضعف و نبود شفافیت در اطلاع رسانی از علل اصلی رواج شایعه محسوب میشد، امروز به این عوامل، کمسوادی خبری جامعه را نیز اضافه میکنند. سوادخبری نقش مخاطب را به دیدهبان خبری ارتقا میدهد و او را مجهز به دانشی میکند که به راحتی زیربار اخبار کذب نمیرود.
به این مثال توجه کنید؛ درست یک روز پس از جاری شدن سیل در تهران و استانهای شمالی کشور، فیلمی سه دقیقهای در نرم افزارهای پیامرسان تلفن همراه منتشر شد که نشان میداد دو زن و دو مرد در میانه رودخانهای خروشان گیر افتادهاند و با وجود داد و فریاد و تلاش اطرافیان برای نجات آنها، سیل آنها را باخود میبرد و ظاهراً همگی غرق میشوند. واکنش کسانی که این فیلم را تماشا میکردند جالب بود؛ ابراز تاسف، حلقه زدن اشک در چشم، انتقاد و پرخاش به سیاستهای زیست محیطی و... مهمترین عکسالعمل احساسی مخاطب فیلم بود. اما کمترکسی با دقت در عناصر تصویری موجود در فیلم آن هم در ساعات اولیه انتشار پی برد که این فیلم نهتنها به ایران اختصاص ندارد بلکه مربوط به سالها قبل در جنوب شرق آسیاست. اگرچه مشاهده صحنه غرق شدن این افراد اگر متعلق به هر ملیتی باشند آزاردهنده است، اما قضاوتهای افکار عمومی نسبت به آن با واقعیت انطباق نداشت و گواه کمسوادی خبری ما بود.
کتایون مصری
روزنامه نگار
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد