منوچهر آذری: دوستانم را با سوت صدا می‌زدم

در کودکی چقدر باعث شادی اطرافیان شدید؟

زمانی که دبستان می‌رفتم، چیزهایی تعریف می‌کردیم که دوستانم را خوشحال می‌کرد. روزهای جمعه دو تخت چوبی را کنار هم می‌گذاشتم روی آنها فرش می‌انداختم و بعد روی طنابی که وصل کرده بودم یک پتو روی آن می‌انداختم و به عنوان پرده نمایش از آن استفاده می کردم. از ساعت 10 تا 12 نمایشنامه‌هایی که خودم می‌نوشتم را با همکاری دوستانم اجرا می‌کردیم. دوران دبیرستان در جشن‌ها و برنامه‌های مختلف حضور داشتم حتی نمایشنامه‌ها را ضبط می کردم و در زنگ تفریح از بلندگو مدرسه پخش می‌شد.

از ورودتان به وادی هنر کمی توضیح دهید؟

شروع کارم با رادیو ارتش بود با هوشنگ بشیر‌نژاد همکاری داشتم آن زمان ارتش از رادیو دو روز برنامه داشت. بعد از آن در دانشکده هنرهای دراماتیک فن بیان، بازیگری و کارگردانی خواندم و دوره دو ساله را در خیابان ژاله با مدیریت مهدی فروغ گذراندم. زمانی که با گروه حسن خیاط باشی آشنا شدم در تلویزیون برنامه داشت از طریق ایشان در تست شرکت کردم و پذیرفته شدم گفتند استعداد داری اما با وجود استعدادی که داشتم سختی زیادی را تحمل کردم.

شرایط ورود به عرصه هنر در گذشته و حال را چطور می‌بینید؟

جیم:آن زمان به این صورت نبود، تعداد علاقمندان و کانال‌های رادیو تلویزیون کم بود و فقط کسانی که خیلی استعداد داشتند جذب می‌شدند بدون اینکه استخدام بشوند و حقوق ثابتی داشته باشند. استعداد یکی از شرط‌های اصلی در هنر است، در حال حاضر علاقمندان زیاد هستند و اگر علاقه‌ نداشته باشی نمی‌توان ماندگار شوی باید در این کار پشتکار داشته باشی و در شرایط فعلی هم به ندرت کسی می‌تواند به قله شهرت برسد.

در این راه چه کسانی مسیر را برایتان هموار کردند؟

حسن خیاط باشی، عباس جوانمرد، بهرام بیضایی و شاهرخ نادری و...

مایلید چه نقش‌هایی را در رادیو ایفا کنید؟

نقش‌ها برای من تفاوتی ندارد قبل از «جمعه ایرانی» با «شما رادیو»، «صبح جمعه با شما» همکاری داشتم در مدت 40 سال کار در رادیو به خاطر علاقه و عشق زحمت کشیدم و حضور داشتم.

از خاطرات جمعه ایرانی برامون بگید؟

در «جمعه ایرانی» خاطرات تلخ و شیرین فراوان دارم. جمعه ایرانی پر از زحمت، خستگی، ایستادن و مقاومت کردن، شب تا صبح کار کردن بوده است. خاطره تلخ من فوت فرهنگ مهرپرور است که خیلی ناراحتم کرد او دوست صمیمی من بود و از خاطرات شیرین رادیو می‌توانم از کار کردن در کنار بزرگانی همچون عزت‌الله مخبلی، نصر‌الله محتشم ،اکبر مشکینی و مرحوم نوذری که اجازه دادن در سن جوانی در کنار آنها باشم، یاد کنم.

آخرین باری که از ته دل خندید؟

یادم نمی‌آید آخرین باری که واقعاً از ته دل خندیدم کی بوده است. چرا که ما کمدی کارها اصولاً راحت از ته دل نمی‌خندیم و باید اتفاق جالبی بیافتد تا این خنده حاصل شود.

طلایی‌ترین دوره کاری شما؟

همه 40 سال فعالیت من طلایی بوده است. به خاطر اینکه از کاری که انجام می‌دادم لذت می‌بردم. همچنین در رادیو با رأی مردم از بین 59 نفر به‌عنوان اولین بازیگر طنز رادیو انتخاب شدم و در سالن اجلاس سران لوح تقدیر به من دادند. افتخار من این است که در این دوران در سریال «هزار دستان» به کارگردانی علی حاتمی حضور داشتم. همچنین در فیلم «دزد عروسک‌ها» در کنار مرحوم محمد‌پور و اکبر عبدی بودم.

نوستالژی؟

بهار، تابستان، پاییز و زمستان واقعی را دوست دارم آن زمان نیم‌متر برف می‌آمد الان هیچ چیزی سر جایش نیست.

دلتون میگیره چکار می‌کنید؟

سینما میرم

از خاطره حضور عوامل «جمعه ایرانی» خدمت مقام معظم رهبری برامون بگیرد؟

گروه «جمعه ایرانی» با گروه ورزش و تفریحات حدود 50 نفر به خدمت مقام معظم رهبری دعوت شده بودیم. ایشان گفتند: برنامه را گوش می‌کنند، برنامه خوبی است سعی کنید، مردم را شاد کنید تا آنها ناراحت نباشند.

خصلت بارز شما از نظر اطرافیان؟

خنده، اطرافیان و مردم از ما انتظار دارند همیشه خنده‌رو باشیم ولی بعضی وقت‌ها این موقعیت پیش نمی‌یاد.

اولین حقوقی که گرفتید؟

اولین حقوقی که از رادیو گرفتم خیلی ناچیز بود.

ایده سوت زدن و سازدهنی از کجا به ذهنتون رسید؟

وقتی که می‌خواستم کسی که اسمش را نمی‌دانستم و دور بود را صدا کنم، با سوت بدون استفاده از انگشتان دست این کار را انجام می‌دادم؛ همچنین گاهی سازدهنی نیز می‌زنم؛ برای زدن سازدهنی باید 30 و 40 سال با آن کار کنی و همیشه همراهت باشد تا بتوانی با آن ملودی بزنی.

صداهای مورد علاقه شما در موسیقی کدامند؟

عاشق موسیقی هستم، صدای شجریان،‌ پاشایی،‌ ناصر عبدالهی،‌ بهنام صفوی و مختاباد را دوست دارم.

چه موضوعی باعث عصبانیت شما می‌شود؟

انسان جایزالخطاست زمانی در زندگی به خاطر سختی‌ها، بی‌محبتی و بی‌معرفتی عصبانی می‌شوی.

از علاقه‌مندی‌هایتان حوزه سینما و تلویزیون بگویید.

بسیار به سینما و تئاتر و دیدن تلویزیون علاقه‌ دارم ردکارپت و خسته نباشید آخرین فیلم‌هایی که در سینما دیدم.

در مطالعه چطور؟

به خاطر مشغله‌هایی خانوادگی که دارم به ندرت کتاب‌ها را پیگیری می‌کنم ولی مجله‌ها را می‌خوانم.

فرزندان شما برای ورود به هنر علاقه‌ نداشتند؟

بچه‌هایم را به حضور در هنر تشویق نکردم به خاطر اینکه درسخوان بودند و با ادامه تحصیل به درجات عالی رسیدند.

حرف پایانی.

خداوند به همه سلامتی بدهد، خاک پای همه مردم ایران هستم و همه جوان‌ها خوشبخت، ‌سعادتمند و موفق باشند.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان