۴۰۰۰ طرح در مراحل مختلف ساخت وساز
فارس در گیرودار صنعتی شدن؛

۴۰۰۰ طرح در مراحل مختلف ساخت وساز

بیت‌خوانی

راز خاک

خاکساران بیشتر از فیض،‌ قسمت می‌برند/ کلبه دیوار کوتاهان، پر از مهتاب بود (کلیم کاشانی)
کد خبر: ۸۲۵۲۸۲
راز خاک

خاک و خورشید، خاک و باد، خاک و آب، خاک و آتش، همه برابر نهادهایی هستند که در زبان شاعرانه کلیم کاشانی، به طرز ناهمتایی، معنی یافته‌اند: تاریکی و نور، نرمی و درشتی، خشکی و تری، سردی و گرمی و... بر تنی و فروتنی. این فضیلت‌ها، حکایت‌کننده یگانگی تولد و تعالی مرگ آدمی و نشانه ناپایداری و نفی ارزش زندگانی هستند. مگر خاک، خاستگاه زندگی و همه هستی و وجود و نوزایی کائنات نیست؟ خاکی که هم ‌بستر رویش گیاه است و هم قرارگاه جان‌یافته آدمی؟ پس، بیجا نیست که مردم افتاده و فروتن را به خاک،‌ همانند کرده و «خاکسار» دانسته‌اند. خاکسار؛ نه خاک‌پرست. خاکسار؛ یعنی دردمندی که خاکش، حاصل‌پرور است و نه به طینت و سرشت؛ به رفتار و خصلت، ‌بلندمرتبه است. کسی که در عین درویشی و افتادگی، بلند همت و عزیز است و بیشتر از دیگران از بخشش و لطف و عطیه الاهی برخوردار.

واژه «فیض» در اصطلاح کلیم کاشانی در اینجا می‌تواند همان «جود» صوفیانه و بهره دائمی لطف حق باشد؛ همان تجلیات اقدس ازلی که شاعر آن را با «مهتاب» برابر کرده است.

خاکساران، دیوار کوتاهانی که کلبه دل و روحشان همیشه ماهتابی و نورانی است. تاکید شاعر در این بیت بیشتر بر خصلت‌های انسانی است؛ افتادگی و تواضع. همچنان که در این بیت کلیم کاشانی: «افتاده را به چشم حقارت مبین که خاک/ گر سرکشد، غبار دل آسمان شود.» شاعر در اینجا باز به‌درستی، انسان فروتن و خاکسار را بزرگ داشته است. واژه «غبارشدن» افزون بر «نرم و گرد شدن» معنی مجازی پیدا کرده و بر ‌خاطر و دل انسان خودخواه و خودبین غبار اندوه و افسردگی مانده است. حافظ نیز این‌گونه خاکسارانه از غبار خاطر، یاد کرده است: «چنان بزی که اگر خاک ره شوی، کس را/ غبار خاطری از رهگذار ما نرسد.»

راستی چه کسانی در این خاکدان هستی، غبار بر خاطر ندارند؟ خاکساران و رستگاران نیستند؟ آنان که ارزش ازلی خاک نیاکانی و معنویت خاکساری، برایشان بسیار زیاد است. آیا آن که پیشانی بر خاک می‌نهد و پروردگار خود را سجده می‌کند، نمی‌تواند نمونه‌ای از تجربه افتادگی و فروتنی در برابر تقدس و بازتاب گرامی جهان ازلی باشد؟ به یقین، واژه «خاک» در سنت ادبی ما، مفهومی ویژه دارد؛ مفهومی که می‌تواند نشانگر آگاهی و شناخت آدمی در این خاکدان باشد. آن آگاهی و بصیرتی که آدمی را رازگوی خاک می‌کند و پیش از مردن، دل از دنیا کنده. به قول سعدی: «ای برادر! چو عاقبت خاک است/ خاک شو، پیش از آن که خاک شوی» که می‌تواند یادآور «موتوا قبل ان تموتو» نیز باشد.

newsQrCode
برچسب ها: شعر خاکساران خاک
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سفر اربعین به سلامت

ضروری‌ترین نکات بهداشتی را که زائران اربعین باید رعایت کنند در گفت‌وگو با یک متخصص بیماری‌های عفونی بررسی کرده‌ایم

سفر اربعین به سلامت

وقتی دل جنگل سوخت

«جام‌جم» در گفت‌وگو با جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بررسی کرد

وقتی دل جنگل سوخت

نیازمندی ها