چرکنویس‌هایی ارزشمند از چخوف
نگاهی به یک تله‌تئاتر که چند داستان کوتاه را محور روایت خود قرار داد

چرکنویس‌هایی ارزشمند از چخوف

گفت‌وگو با سیامک صفری، بازیگر

کار تئاتر، مثل کارگری زیر آفتاب است

سیامک صفری برای مخاطبان تئاتر نامی آشناست؛ بازیگری پرکار که در تمام سال‌های فعالیتش در سالن‌های مطرح کشورمان با کارگردانان بزرگی همکاری داشته و همچنان این حضور را حفظ کرده است. صفری که چندی پیش در نمایش پرحاشیه عاشقانه‌های ناآرام بازی کرد، دو فیلم سینمایی «اعترافات ذهن خطرناک من» و «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» را در گروه سینمایی هنر و تجربه روی پرده دارد. صفری این روزها مشغول تمرین برای بازی در نمایشی از علی رفیعی است. غروبی تابستانی پس از پایان تمرینات، در جایی دنج کنار تئاترشهر دقایقی را با او به گفت‌وگو پرداختیم و درباره فعالیت هنری‌اش و وضعیت تئاترمان صحبت کردیم.
کد خبر: ۸۲۶۷۵۱
کار تئاتر، مثل کارگری زیر آفتاب است

آقای صفری چه خبر؟ سر تمرین چه نمایشی بودید؟

مشغول بازی در کار دکتر رفیعی به نام «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دان» از زندگی و قتل امیرکبیر هستم. نمایش اواسط پاییز به روی صحنه خواهد رفت.

در مدت فعالیت‌تان با کارگردانان نسل جدید و قدیم کار کرده‌اید. از لحاظ محتوایی و فرمی چه تفاوت‌هایی بین این دو نسل وجود دارد؟

فاصله زیادی باهم ندارند. ممکن است کسی تازه فارغ‌التحصیل شده و کسی تجربه بیشتری داشته باشد و در کل تفاوت‌هایشان در مدت تجربه‌اندوزی‌ است. جوانی که هنوز تجربیاتش را مدون نکرده، تصمیمات تازه‌تر می‌گیرد. ممکن است بعضی تصمیماتش غلط باشد، ولی روحیه ریسک‌پذیری دارد. کسانی که باتجربه‌تر هستند، با احتیاط بیشتری عمل می‌کنند و بیشتر حوصله به خرج می‌دهند. باید به جوانان فرصت داد تا ایده و فکرهایشان را روی صحنه ببرند و دیده شوند.

اگر کارگردان جوانی برای بازی در نمایش خود به شما پیشنهاد بدهد، مشکلی برای کار کردن ندارید؟

بستگی دارد. گاهی پیشنهاد می‌دهند و زمانی که ایده‌ها و فکرهایشان را می‌شنوم، می‌بینم از من برنمی‌آید و عذرخواهی می‌کنم. بعضی وقت‌ها هم با بچه‌های جوان کار کرده‌ام.

علاقه دارید فعالیت‌هایتان را از مدیوم تئاتر به مدیوم سینما سوق بدهید؟

فعالیت من ترکیبی از هر دو است؛ هم تئاتر کار می‌کنم و هم سینما. الان چون فیلم هومن سیدی به روی پرده رفته و نقش من در آن پررنگ‌‌تر و جدی‌تر بود، دیده شده و وقتی با من حرف می‌زنند، از سینما هم می‌گویند. بیشتر در حوزه تئاتر بوده‌ام. گاهی وقت‌ها در سینما هم کار کردم و این مسیر ادامه دارد. تئاتر و سینما کار من است. در مجموع در یک حوزه مشترک هستند و ماموریت‌شان یکی است. هم سینما و هم تئاتر یک بار بر دوش دارند و کمی متفاوت عمل می‌کنند.

ولی برای بسیاری از بازیگران تئاتر پیش آمده که وقتی وارد سینما شده‌اند، تئاتر را رها کرده‌اند؟

ممکن است پیش بیاید و یک موج بازیگر را با خود ببرد. سینما هم موج قوی‌ای دارد و ممکن است بازیگری در فیلمی بازی کند و کم‌کم این موج بزرگ شود و دیگر فرصت نکند تئاتر بازی کند. نه این‌که نخواهد، اینها اتفاقاتی است که می‌افتد و نمی‌شود گفت چیز بدی است که در مسیر زندگی بازیگر اتفاق می‌‌افتد.

شما در دوره‌‌ای چند نمایش در حوزه کودکان و نوجوانان به روی صحنه بردید. چرا الان دیگر در این حوزه کار نمی‌کنید؟

یک دوره‌ای کار کردم، اما الان فعالیت در این حوزه مسأله‌ام نیست و زیاد به آن فکر نمی‌کنم. به هرحال آن هم نوعی فعالیت است برای مخاطبی که به تئاتر نیاز دارد.

به نظر می‌آید، حضور کسانی مثل شما در حوزه کودک و نوجوان می‌تواند باعث تحرک و تقویت این حوزه شود؟

شاید در آینده به حوزه کودک و نوجوان برگردم. کودک و نوجوان هم حوزه‌ای است که حساسیت‌ بیشتری دارد و تجربه بیشتری می‌خواهد. امکانات بهتری هم می‌خواهد. اگر تجربیاتم متناسب با آن حوزه شود، می‌توان به آن فکر کرد و برای کودکان و نوجوانان نمایش روی صحنه برد.

شما دانش‌آموخته کارگردانی هستید. چرا طی این سال‌ها کمتر کاری را روی صحنه برده‌اید؟

گاهی کارگردانی هم می‌کنم، ولی کم است. نسبت کارگردانی و بازی کردنم کم است. مسئولیت کارگردانی بیشتر است و باید جوابگوی خیلی مسائل باشید. کارگردانی رشته تحصیلی‌ام است و دوستش دارم.

کمی از نمایش «عاشقانه‌های ناآرام» و حضورتان در آن بگویید.

این نمایش یک تئاتر بود و عناصر اجرا را در خودش داشت. اشکال قضیه این بود که کارگردان جوان آن وقتی نمایش را روی صحنه برد، بسیاری از جمله مطبوعات علیه تئاتر شوریدند. جالب است، من در هر نمایشی بازی می‌کنم مطبوعات با من تماس می‌گیرند و صحبت می‌کنند، در طول آن اجرا هیچ‌کدام به من تلفن نزدند بگویند حالت چطور است. قضاوت‌هایشان کاملا غلط بود و به نظرم از روی ناآشنایی با مقوله تئاتر قضاوت کردند. این نمایش، قواره تئاتر را داشت و مثل خیلی نمایش‌هایی که روی صحنه می‌بینیم، بود. اتفاقا کیفیت برتری در آن بود که کارگردان دستش را در جیبش کرده بود و جرات داشت بدون چشمداشت سود بردن برای تئاتر خرج کند. به نظرم آنقدر مسأله نبود که دیگران بخواهند اتهام بزنند که این تئاتر نبود. اگر این‌طور باشد، بسیاری از نمایش‌های روی صحنه، تئاتر نیستند.

بحث حضور یک نمایش از یک کارگردان کار اولی در تالار وحدت هم مسأله‌ساز شده بود؟

مگر تا به حال در تالار وحدت چه اتفاقاتی افتاده که این تنها ایرادش باشد؟ تالار وحدت مگر چه اجراهایی در خودش داشته است که اجرای این نمایش خیلی برخورنده بوده است؟ تالار وحدت یک سالن دولتی است و مدتی است بابت اجرای نمایش پول می‌گیرد. همین الان هم نمایشی روی صحنه دارد و قبل از ما هم نفرات دیگری در آن،کار روی صحنه برده‌اند و روالی است که هر کسی آنجا کار به روی صحنه می‌برد، باید پول بدهد.

حضور چهره‌های سینمایی هم در این نمایش خیلی شائبه‌انگیز بود؟

بسیاری از این چهره‌ها کار تئاتری کرده‌اند. محمدرضا فروتن سال‌ها پیش در نمایشی به نام رومئو و ژولیت نوشته شکسپیر با کارگردانی دکتر رفیعی در نقش رومئو بازی کرده است. این نگاه غلط است که بگوییم بازیگران سینما چون در سینما بازی می‌کنند، بلد نیستند در تئاتر بازی کنند. فروتن در فیلم‌های زیادی بازی کرده و خوب هم بوده .چرا بگوییم تو بدی. این نگاه عامیانه غلطی است که داریم و می‌خواهیم همه چیز را زود قضاوت و تخریب کنیم. مطمئن باشید من در نمایش‌هایی بازی می‌کنم که حتما اندازه‌هایی دارد. این نمایش نورپردازی بسیار خوبی داشت. صحنه کاربردی و درستی را به کار گرفته بود. به نظرم موضوعی که کارگردان به دنبالش رفته، جالب بود. کلاژ یک نوستالژی از سینمای ما درباره عشقی که بیمارگونه بوده است. من تازه در این نمایش متوجه شدم در سینما به موضوع عشق به شکلی بیمارگونه پرداخته‌ایم و اصلا عاشقانه نبوده است. به همین دلیل کارگردان اسم عاشقانه‌های ناآرام را روی کار گذاشته شده است.

بسیاری از بازیگران جوان در صحبت‌هایشان اشاره می‌کنند که در عرض چند سال می‌خواهند به جایگاه فعلی شما برسند و نمی‌دانند یک عقبه سی ساله پشت جایگاه فعلی شما وجود دارد. کمی از راهی که تا به اینجا پیموده‌اید،‌ بگویید.

من از سال 66 که زمان ورودم به دانشگاه و رشته تئاتر بوده، مشغول کار هستم. کنار تحصیل همزمان کار می‌کردم و از همان سال‌ها تا امروز مشغول هستم. کار تئاتر کار سختی است و هنوز هم سختی‌هایش را می‌کشیم. وقتی نمایشی را روی صحنه می‌بریم،تمریناتش را از ماه‌ها قبل شروع می‌کنیم و برای آماده شدن آن زمان می‌گذاریم. مثل همین نمایشی که قرار است از اوایل پاییز اجرا شود و ما از الان تمرینات‌اش را انجام می‌دهیم. مسیر بسیار سخت و پرزحمتی است و هر کسی که به این عرصه می‌آید باید وقت بگذارد، زحمت بکشد، عمرش را بگذارد و کار کند. کار صحنه مثل کارگری و زیر آفتاب پتک زدن است. جسم و روح و روانت را درگیر می‌کند و خسته و خالی می‌شوی. تماشاگران برای دیدن یک نمایش روی صندلی می‌نشینند، از اول تا آخر می‌خندند، بعد می‌گویند بازیگری چقدر کار ساده‌ای است و به سختی‌هایش فکر نمی‌کنند، در حالی که بازیگر روی صحنه که موقعیت‌های خنده‌آور خلق‌ کرده،سختی‌های زیادی کشیده است. نسل امروز دوروبرش را بخوبی نگاه می‌کند و باهوش است. می‌خواهد رشد کند. در مسیری که طی می‌کند، کار به او یاد خواهد داد که لازمه رشدش کار و تمرین بیشتر است.

پیش آمده است، به دلایل مختلف به کسی توصیه کنید سمت بازیگری در تئاتر نرود؟

فعالیت در تئاتر مشکلات زیادی دارد. کسی که وارد این فضا می‌شود باید بداند کار سختی‌های زیادی دارد که ممکن است باعث صدمه دیدن بشود. نه! من چنین توصیه‌ای نمی‌کنم و اگر کسی این کار را دوست دارد می‌تواند بیاید، ولی خوب است فعالیت تئاتر در ایران شکل غیرحرفه‌ای داشته باشد. کسانی که یک‌بار بازی در یک نمایش را تجربه کنند خواهند فهمید که اصلا کار راحتی نیست.

پس از قریب 30 سال فعالیت تئاتری به حق خودتان در تئاتر کشور رسیده‌اید؟

تئاتر ما محدود است و چند سالن تئاتر داریم و من هم در تمام این سال‌ها در آنها بازی کرده‌ام.

در ارتباط با مسائل مالی چطور؟

بحث مالی خیلی خوب نیست. ما در جایی زندگی می‌کنیم که برای فعالیت تئاتر، ورزش و موسیقی خرج نمی‌کنند و در بخش زیرساخت‌های تربیت یک اجتماع کار نمی‌شود و پولی خرج نمی‌شود.

در قبول نقش‌ها بیشتر دنبال چه ویژگی‌هایی می‌گردید؟

ویژگی‌های زیادی مثل متن، زمان، تیم، کارگردان و مسائل مالی برای انتخاب نقش دخیل هستند. چیزی هست که باید همه اجزای آن را بررسی کنید و بعد نقش را بپذیرید.

آواره مثل کولی‌ها

آرزو دارم وضعیت تئاتر خیلی بهتر از این شود. ما الان تئاتر نداریم؛ خبر و اتفاقی نمی‌شنوم که فکر کنم وضعیت تئاتر بهتر خواهد شد. گروه‌های ما مثل کولی‌ها آواره هستند. تازه گروه هم نیستند بلکه اتفاقی دور هم جمع می‌شوند، کار می‌کنند و باز بعد از پایان کار پخش می‌شوند. برای همین تجربه‌ای متمرکز نمی‌شود و شکل نمی‌گیرد. در یک نمایش یک گروه می‌آید و کاری می‌کند و نمایش که تمام می‌شود از هم می‌پاشند.

احمد محمدتبریزی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها