جنایت خیابانی 2 بچه محل

به گزارش باشگاه خبرنگاران، ساعت 18:00 25 مرداد امسال فردی با مراجعه به کلانتری 111 هفت چنار به مأمورین اعلام کرد برادرش طی یک نزاع و درگیری ، توسط دو جوان بنام های مشخص و با اصابت ضربه جسم سخت به ناحیه سر مجروح و به بیمارستان منتقل و با وجود انجام عمل جراحی فوت نموده است.

پرونده در اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمـد» و به دستور شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

اظهارات برادر مقتول

برادر مقتول پس از حضور در اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ به کارآگاهان گفت: ساعت 24:00 مورخه 23 مرداد امسال برادرم به هویت جمشید . ع (53 ساله) در حین تردد در محل سکونتش واقع در خیابان قاسم فرهنگ با دو تن از بچه های محل بنام های محمدرضا (21 ساله) و مهدی (26 ساله) که از قبل با آنها خصومت داشت، درگیر شده که این دو نفر وی را غافلگیر و با زدن ضربه به سرش باعث به کما رفتن برادرم می شوند؛ برادرم بلافاصله به بیمارستان منتقل و مورد عمل جراحی قرار گرفت اما با این وجود، صبح روز 25 مرداد فوت کرد.

تحقیقات پلیسی

کارآگاهان اداره دهم با مراجعه به محل سکونت مقتول و در تحقیقات از اهالی محل اطلاع پیدا کردند که دو سال پیش مقتول به خاطر تذکر دادن به «محمدرضا» و «مهدی» مبنی بر عدم تجمع در ابتدای کوچه، با آنها درگیر و این خصومت در طی این مدت و به بهانه های مختلف ادامه داشته است؛ در ادامه، کارآگاهان با مراجعه به محل سکونت محمدرضا و مهدی در منطقه دوراهی قپان، هر دو نفر آنها را دستگیر و به اداره دهم منتقل کردند.

«محمدرضا» و «مهدی» در اظهارات اولیه منکر هرگونه درگیری منجر به مرگ مقتول شده اما در ادامه تحقیقات با اعتراف صریح به حضور خود در درگیری منجر به مرگ مقتول، دیگری را عامل مرگ مقتول معرفی کردند.

«محمدرضا» گفت: با مقتول در حال صحبت کردن بودم که ناگهان مهدی به ما نزدیک شد و با ضربه محکمی که به صورت مقتول زد باعث شد تا او بر روی زمین افتاده، از ناحیه سر با زمین برخورد نماید و بیهوش شود.

مهدی نیز در اظهاراتش عنوان داشته است که در زمان درگیری محمدرضا با مقتول در محل حضور داشته اما نقشی در ضرب و جرح مقتول نداشته است.

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با اعتراف صریح هر دو متهم به حضور در درگیری منجر به جنایت و به جهت شناسایی عامل اصلی ارتکاب قتل ، دستور بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و هر دو متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند.

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده همچنین با اشاره به پرونده سرقت مسلحانه از طلافروشی منطقه خانی آباد – خیابان ماهان ، ضمن اشاره به کشف تمامی طلا و جواهرات سرقت شده از طلافروشی، به کشف دومین پرونده جنایت در این پرونده اشاره کرد و گفت: در زمان دستگیری چهار متهم پرونده سرقت مسلحانه، احدی از متهمین خود را با هویت مجعول داوود گودرزی معرفی می نماید که در ادامه تحقیقات هویت واقعی وی بنام «دانیال . د» (متولد 1367) شناسایی و در بررسی سوابق موجود در بانک اطلاعات مجرمین سابقه دار مشخص می شود که وی به اتهام مشارکت در قتل عمد در شهرستان بروجرد،از اردیبهشت ماه سال گذشته تحت تعقیب پلیس آگاهی شهرستان بروجرد قرار داشته است.

وی در توضیح پرونده قتل شهرستان بروجرد در سال 1393، گفت: هفتم اردیبهشت ماه سال گذشته، وقوع یک فقره تیراندازی منجر به جنایت به پلیس آگاهی شهرستان بروجرد ارجاع شد که در آن شخصی با هویت مشخص (60 ساله) بر اثر اصابت چند گلوله شلیک شده از اسلحه جنگی کلاش به قتل رسیده بود.

در تحقیقات بعمل آمده توسط همکاران بنده در پلیس آگاهی بروجرد، پسر مقتول به عنوان مظنون دستگیر و در تحقیقات تکمیلی به استخدام فردی بنام حسین جهت قتل پدر ش در ازای دریافت مبلغ 50 میلیون تومان اعتراف کرد بلافاصله حسین نیز در همان زمان دستگیر و ضمن اعتراف صریح به مشارکت در جنایت در قبال دریافت پول از پسر مقتول، عامل اصلی جنایت را یکی از دوستانش بنام دانیال معرفی اما این شخص (دانیال) با اطلاع از دستگیری حسین، از آنزمان متواری می شود.

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اشاره به اعتراف صریح دانیال به ارتکاب جنایت، گفت: پس از شناسایی هویت واقعی متهم (دانیال) به عنوان متهم تحت تعقیب پرونده قتل ، بلافاصله هماهنگی لازم با پلیس آگاهی بروجرد انجام و اطلاعات این پرونده جهت انجام تحقیقات از متهم در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با انجام تحقیقات، متهم که در اظهارات اولیه مدعی ارتکاب جنایت توسط همدست خود (حسین) شده بود، ضمن اعتراف صریح به ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت: 7 اردیبهشت سال گذشته هوا تاریک شده و مقتول نیز در مسیر بازگشت به محل سکونت خود بود؛ حسین راننده موتور و من نیز در حالیکه یک قبضه اسلحه جنگی کلاش بهمراه خود داشتم، ترک نشین او بودم. زمانیکه مقتول داخل کوچه شد، حسین با موتور به او نزدیک شد و من رگبار گلوله را به روی او بستم که چند گلوله به مقتول برخورد کرد و ما نیز به سرعت از محل فرار کردیم.