ما در این بازی همه بازیگریم و نمیتوانیم منکر لذتی شویم که برد و باختهای این بازی برایمان به همراه دارد. باخت به خودی خود شیرینی ندارد، اما تلخیاش شیرینی برد را چند برابر میکند.
زندگی ما پر از بازیهای مختلف است؛ درس و مدرسه و کنکور، آشنایی و عاشقی و ازدواج، رفاقت و دوستی و جدایی، همه و همه بخشهای جدی زندگی ما هستند که اگر آنها را بازی فرض کنیم.
میتوانیم بهتر از عهده آن بربیاییم. حتی از دست دادن یک عزیز. برای داشتن آرامش و موفقیت بیشتر، زندگی را بازی بگیرید، نه شوخی!
بگذارید جور دیگر برایتان توضیح بدهم. تا به حال به کودکان در حال بازی، نگاه کردهاید؟ آنها در نقش مادر و پدر یک خانواده خیلی جدی عروسکها را میخوابانند، در ظروف پلاستیکی غذا درست میکنند و به گلدانهای مصنوعی آب میدهند.
اینکه در حال بازی هستند را فراموش میکنند و غرق نقشهای خود میشوند، اما فرقشان با ما که بازی زندگی را واقعی گرفتهایم، این است که کمی بیکینهتر، کمی آرامتر و کمی مهربانترند.
اگر غذایشان شور شود میتوانند خیلی راحت آن را بخورند و به هم لبخند بزنند. اگر از هم برنجند، میتوانند خیلی زود فراموش کنند و دوباره مشغول بازی شوند.
اینکه میگویم زندگی را بازی بگیرید، آن هم در این روزگار که عادت کردهایم سادهترین چیزها را بیش از حد جدی بگیریم، یعنی آن را به خوبی بازی کنید. بازی قوانین مشخص خود را دارد.
باید و نبایدهایش معلوم است و میتواند از روی قوانین آن براحتی مورد قضاوت و داوری قرار بگیرد. بازی اگر دچار هرج و مرج شود، دیگر زیبایی ندارد.
بازی زندگی هم خیرهسری را برنمیتابد و اگر بخواهی به قواعدش بیتوجه باشی، شکستت میدهد. پس باید با دقت بازی کنی.
هر بازی، میدان و محدوده خاص خودش را دارد، بازی فوتبال در یک زمین مستطیل بزرگ سبز رنگ انجام میشود و بازی پینگپنگ روی یک میز! قبل از بازی حتی اگر بازی کاملا دوستانه باشد، باز هم باید تحت تعلیم یک مربی بود و حتی مابین کار زیر نظر او مشکلات را بررسی و ضعفها را برطرف کرد. بازی زندگی هم بدون مربی و راهنما و بدون خطا و جبران آن ممکن نیست.
وقتی میگویم زندگی را بازی کنید، ناخودآگاه یاد یکی از بازیهای خاطرهساز در فوتبال میافتم که خیلی خوب است اگر در زندگیمان چندتایی مثل آن را ایجاد کنیم.
سالها قبل شاید روزهایی که هنوز من و شما فوتبال را دنبال نمیکردیم، ایران برای ورود به جام جهانی باید از سد استرالیا میگذشت.
اما تا دقایق پایانی بازی را باخته بودیم که در چند دقیقه با تلاش بازیکنان ما نتیجه بازی تغییر کرد و ما توانستیم صعود کنیم.
شاید مهمترین چیزی که در بازیهای زندگی در هر سن و سالی باید بیاموزید، این است که بازی باخته را ببرید تا دقایق آخر دست از تلاش برندارید و به خود و تواناییهایتان باور داشته باشید.
لزوم رسیدن به این توانایی تزریق امید به تمام لحظات زندگی است حتی وقتی احساس میکنید آخر خط است و کار از کار گذشته، فراموش نکنید که شاید بتوان در دقایق آخر به صعود و گذر از خط پایان فکر کرد پس هرگاه احساس کردید بازی را باختهاید، به دقایق آخر و حتی وقت اضافه هم امید داشته باشید.
اشکال زندگی خیلی از ما این است که میخواهیم بازی زندگی را جدی بگیریم و آنقدر درگیر داشتهها و نداشتههایش شویم که فرصت لذت بردن و یک نفس عمیق در هیاهوی کارهای تمام نشدنی را از دست میدهیم.
یکی دیگر از ویژگیهای بازی این است که وقتی را برای استراحت در میان آن تعیین میکنند. قرصهای آرامبخشی که در بعضی خانهها وجود دارد و خوابهایی که وابسته به داروی خوابآور شده است.
تنها دلیلش این است که نمیخواهیم به رسم کودکان زندگی را خیلی جدی بازی کنیم و از آن لذت ببریم. پس یادمان نرود برای داشتن آرامش و موفقیت بیشتر، زندگی را بازی بگیرید، نه شوخی!
ندا داوودی - چاردیواری(ضمیمه دوشنبه - روزنامه جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد