اخلاق چه جایگاهی در سبک زندگی اسلامی دارد؟
اگر سبک زندگی را مجموعهای از آداب، رسوم و رفتارهایی بدانیم که به زندگی یک فرد، شکل خاصی بخشیده و چارچوب مشخصی را برای زیستن و تعامل با دیگران فراهم میآورد، آن گاه التزام به اصول اخلاقی یا بیتوجهی به آن در این میان نقش عمدهای ایفا میکند.
موضوع اخلاق افعال، حالات و رفتارهای اختیاری انسان است و کار اخلاق، ارزشگذاری بر این رفتارها براساس ملاکهایی است که در فلسفه اخلاق به عنوان ارزش اخلاقی مطرح میشود. از این رو اگر یک فرد به مکتب اخلاقی خاصی پایبند باشد و نظام رفتاری خویش را براساس توصیههای اخلاقی آن مکتب تنظیم کند، قطعا سبک زندگی متفاوتی خواهد داشت.
مکتب اخلاقی اسلام نیز به عنوان یکی از غنیترین نظامهای اخلاقی که علاوه بر شهودات وجدانی، از منبع وحی نیز برای تشخیص ارزش اخلاقی رفتارها کمک میگیرد، قادر است به سبک زندگی پیروان خود رنگ و شکل خاصی ببخشد.
در منطق قرآن کریم، کسی که به خدا باور دارد و رفتار خود را بر اساس این باور و ملزومات آن تنظیم میکند، سبک و نحوه زندگی او صبغه و رنگ خدایی میگیرد. تعهد به اسلام و تعالیم متعالی آن باعث میشود انسان، رفتار فردی و اجتماعی خود را مطابق با آنچه خداوند خواسته، تنظیم کند و لذا چه در زندگی فردی و چه در تعامل با دیگران، بهترین شکل را برگزیند. سبک زندگی چنین انسانی متأثر از رفتارهایی است که تأمینکننده سعادت دنیوی و اخروی است یعنی هم طعم رضایتخاطر و حس معناداری را در این زندگی میچشد و هم مطمئن میشود این سبک زندگی، زمینهساز سعادت وی در حیات ابدی خواهد بود.
امروزه معضلات زیادی در خانواده و جامعه وجود دارد. چه میزان از این مشکلات مرتبط با اخلاق است؟
بخش عمدهای از منازعات اجتماعی ناشی از تقابل و تعارض خواستهها و امیال است. از کوچکترین جامعه انسانی یعنی نهاد خانواده گرفته تا جوامع بزرگتر، آنچه همزیستی و زندگی مسالمتآمیز افراد با یکدیگر را به خطر میاندازد و در نهایت موجب ویرانی آن میشود، خود محوری و تلاش در جهت تحقق خواستههای شخصی است. در مقابل آنچه میتواند از این آفت جلوگیری کرده و بنای جوامع انسانی را استحکام بخشد، ایثار و خارج شدن از دایره تنگ خودبینی است.
اگر از زاویهای متفاوت به فضائل اخلاقی نگاه شود، در همه آنها نوعی رعایت غیر و فراموشی خود نهفته است و در مقابل در همه رذائل اخلاقی، نوعی خودمحوری و خودخواهی وجود دارد. حال اگر اخلاق به معنای واقعی خود در وجود یک فرد و اجزای یک جامعه نهادینه شود و عزم جدی در تخلق به اخلاق در یک جامعه پدید آید، بسیاری از معضلاتی که در نتیجه خودمحوری گریبانگیر جامعه شده، رخت برخواهد بست و انسانها چه در خانواده و چه در جامعه، بهتر میتوانند در کنار هم زندگی مسالمتآمیز داشته باشند و از کنار هم بودن لذت ببرند.
برای رفع این معضلات باید چه کار کرد چه راههایی پیشنهاد میکنید؟
اگر ریشه بسیاری از این معضلات را در پایبند نبودن به اخلاق بدانیم، راه چاره نیز نهادینه شدن بیشتر اخلاق خواهد بود. با این حال باید توجه داشت، ترویج اخلاق تنها به توصیه و موعظه، عملی نمیشود. معمولا تا صحبت از اخلاق میشود، موعظه و ارشاد زبانی به ذهن متبادر میشود، اما فاکتورهای زیادی وجود دارند که نهادینه شدن اخلاق و پایبندی افراد جامعه به اخلاق به آنها بستگی دارد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «برای دعوت و ارشاد مردم نه با زبان بلکه با عمل خود آنها را به خیر و صلاح دعوت کنید.»
عمل و سبک زندگی کسانی که الگویی برای مردم هستند، مانند علما، هنرمندان و ورزشکاران میتواند در نهادینه کردن اخلاق و رفع بسیاری از معضلات فرهنگی جامعه مؤثر باشد |
بدون شک نشان دادن راه درست و بازشناساندن رذیلت از فضیلت ـ که از طریق سخنرانی، خطابه، نشستهای علمی و... محقق میشود ـ لازم است اما تمام آنها در حکم نسخهای است که اگر روی میز گذاشته شود و داروهای آن استعمال نشود، هیچ گونه بهبودی به دنبال نخواهد داشت.
خیلی از ما انسانها خوب را از بد میشناسیم، اما انگیزهای برای خوب بودن در خود احساس نمیکنیم. در این میان، عمل و سبک زندگی کسانی که الگویی برای مردم یا قشری از آنها هستند، مانند علما، هنرمندان و ورزشکاران میتواند در نهادینه کردن اخلاق و رفع بسیاری از معضلات فرهنگی جامعه مؤثر باشد.
اخلاق در سبک زندگی غربی چه جایگاهی دارد؟ اخلاق مورد نظر غربیها با اخلاق مورد نظر اسلام چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؟
تفاوت عمده مکاتب و نظامهای اخلاقی ریشه در اصول و مبانی آنها در تعیین ارزش اخلاقی دارد. اخلاق رایج در غرب و بسیاری از جوامع کنونی، اخلاق سکولار است. اخلاق سکولار خود را نسبت به دین و آموزههای وحیانی، بیقید و شرط میداند و میکوشد اخلاق را بر مبانی اومانیستی استوار کند. در این اخلاق، آنچه حرف اول را میزند، نیازهای دنیوی انسان و کسب لذت حداکثری برای وی است و به طور کلی حیات اخروی انسان مغفول واقع میشود یا در ارزشگذاری لحاظ نمیشود، اما اخلاق اسلام اخلاقی دینی است.
پیشفرض این نظام اخلاقی، پذیرش اصول ثابت برای ارزش اخلاقی است که با ذوق و سلیقه و قرارداد عموم تغییر نمیکند. از این رو در این مکتب اخلاقی دغدغه اصلی اندیشمندان و فلاسفه اخلاق، تلاش در جهت یافتن این اصول ثابت است، اما در کنار اجتهادات اخلاقی و استفاده از شهود وجدانی، از منبع وحی نیز کمک گرفته میشود چراکه باور بر این است که خداوند هر آنچه حرام و از آن نهی کرده، قبیح است و هرچه به آن امر کرده، فضیلت و حسن است. پذیرش این منبع لایزال برای فهم ارزشها و تشخیص فضائل از رذایل، نقش مهمی برای برونرفت از معضلاتی است که انسان امروز در نتیجه بلاتکلیفیهای اخلاقی، بدان دچار شده است.
آنچه مردم به عنوان اخلاق میفهمند با اخلاق مورد نظر فلسفه که فلسفه اخلاق نامیده میشود، چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؟
این تفاوت را میتوان به تفاوت بین دو شاخه از اخلاق یعنی اخلاق هنجاری و فرااخلاق ارجاع داد. عموم مردم از اخلاق فهم بسیطی دارند و فهم آنها از اخلاق به این محدود میشود که برخی امور را مانند دروغ، دشنام دادن و خلف وعده غیراخلاقی و بد میدانند و اموری مانند صدق و ترحم و نوعدوستی را اخلاقی و خوب میدانند، اما کمتر به این مساله میاندیشند که اساسا چه چیزی باعث شده، دروغ کار زشت و صداقت کار خوب باشد.
این دغدغه عموما برای فلاسفه اخلاق مطرح میشود و در پی این دغدغه به دنبال یافتن مبانی ارزش اخلاقی و آنچه خوب را از بد جدا میکند برآمدهاند و هر کدام برای خود فلسفهای در اخلاق رقم زدهاند.
کتابهای زیادی در تاریخ اسلام و ایران درباره اخلاق و نصایح وجود دارد. این کتابها در سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی ما در طول تاریخ چقدر تأثیرگذار بوده است؟
قطعا نمیتوان از وجود و نقش میراث اسلامی ما در حوزه اخلاق غفلت کرد؛ از کتابهایی که در خصوص حکمت عملی نوشته شده، مانند اخلاق ناصری خواجه نصیر تا کتابهایی همچون جامع ـ السعادات مرحوم نراقی تا کتاب چهل حدیث امام راحل(ره) که به عنوان دستورالعملی جامع، هدایتگر جویندگان کمال اخلاقی بوده، همگی در ترویج اخلاق نقش داشتهاند، اما نهادینه شدن اخلاق و تأثیرگذاری آن در سبک زندگی افراد، محتاج اقدامات مضاعفی است. معمولا کتابهای اخلاقی موجود که بزرگان ما زحمت زیادی را در تألیف آنها متحمل شدهاند، مورد مراجعه خواص و علما بوده و هست و به دلیل سبک علمی خاص و نگارش ثقیلشان کمتر مورد رجوع طبقات مختلف است.
امروز نیاز داریم با سادهسازی مباحث پیچیده اخلاقی و تهیه جزواتی با استفاده از هر آنچه در ترغیب و ایجاد انگیزه در افراد مؤثر است؛ اعم از آیات، روایات، داستانهای اخلاقی و تجربههای دینی و عرفانی، عموم مردم را به سمت مطالعه این کتب ترغیب کنیم و از ظرفیتی که در آثار مکتوب برای سوق دادن به اخلاق وجود دارد، نهایت استفاده را ببریم.
سیدحسین امامی
جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد