شب که میشود و مسافرها میروند، این گل و گیاههای آپارتمانی هم در خانه سیارشان به انتظار مینشینند تا فردا که آفتاب دوباره بزند و محمد مروتی، پشت فرمان اتوبوس عجیبش بنشیند؛ اتوبوسی که شاید از دور شبیه بقیه اتوبوسهای شهر باشد، اما وقتی به عنوان مسافر روی صندلیهای تر و تمیزش بنشینید و چشمتان به برگهای سبز گیاهانی بیفتد که در قسمت جلویی اتوبوس نزدیک آقای راننده جا خوش کردهاند، تازه متوجه میشوید با بقیه همنوعانش یک تفاوت بزرگ دارد و دقیقا به خاطر همین تفاوت است که بین مسافرهای خط حرم، نیروگاه با یک نام اختصاصی شناخته میشود: اتوبوس زرد با فضای سبز!
از رانندگی ترانزیت تا اتوبوسرانی
محمد مروتی، مالک و راننده این اتوبوس متفاوت و عجیب است؛ مرد خوشذوق 38 سالهای که 16 سال، از زمانی که گواهینامه پایه یک گرفته میگذرد؛ کسی که از جوانی به عشق رانندگی درجاده با یک بنز آکسو راهی جاده شده و بعد از 13سال رانندگی ترانزیت بین ایران، ترکیه و افغانستان، گذرش به شهر قم افتاده و بعد از خداحافظی با یار و همدم همیشگیاش در جادههای بین شهری، آکسوی قدیمیاش را با یک اتوبوس بنز مدل 87 عوض کرده و حالا سه سال از زمانی که به عنوان راننده اتوبوس داخل شهری در قم به مسافران خدمات میدهد، میگذرد.
اما این که چطور گذر این راننده ساوهای به قم افتاده، ماجرایی است که بهتر است از زبان خودش بشنوید: از بچگی عاشق رانندگی و جاده بودم. به خاطر همین خیلی زود گواهینامه گرفتم و رانندگی در جادهها را شروع کردم. در تمام سالهایی که به عنوان راننده ترانزیت مشغول کار بودم، هیچ وقت نشد حتی برای یک بار لب به سیگار بزنم، اما دیدی که نسبت به بعضی رانندههای ترانزیت وجود دارد دید مثبتی نیست؛ شرایط رانندگی در بیابان و دوری از خانواده هم باعث گله و شکایت نزدیکانم شده بود. به خاطر همین تصمیم گرفتم شغلم را عوض کنم. آن موقع خواهرم در قم زندگی میکرد و من ساکن ساوه بودم، خواهرم پیشنهاد کرد یک اتوبوس بخرم و مهمان حضرت معصومه(س) بشوم. من هم پیشنهادش را قبول کردم.
میخواستم فضا دلنشین شود
از آن روز، سه سال میگذرد و آقای مروتی با اتوبوسش بارها خیابانهای قم را زیرپا گذاشته است: مدت کوتاهی که از شروع کارم در قم گذشته بود، دیدم از صبح تا شب عمرم را در اتوبوس میگذرانم و اینجا محل کارم است. شاید خیلیها بگویند محل کار خانه دومشان است؛ اما برای من این اتوبوس خانه اولم بود چون مجموع ساعاتی که در اتوبوس بودم، از مدت زمانی که خانه بودم، بیشتر بود. به خاطر همین به فکر افتادم با تغییراتی کوچک،این فضا را دلنشینتر کنم.
به این ترتیب، چند گلدان کوچک و بزرگ از دوسال پیش به مسافران دائمی اتوبوس آقای مروتی تبدیل شدند: من با گل و گیاه بیگانه نبودم،در شهر خودمان یعنی ساوه باغ انار داشتیم. زیر درخت انار بزرگ شدم و قد کشیدم. اطرافم همیشه پر از سرسبزی بود، درختهای انجیر، گوجهسبز، آلو و... در این شرایط بزرگ شده بودم، موقعی هم که راننده ترانزیت بودم، سعی میکردم مسیرم را از بین جادههایی انتخاب کنم که در حاشیهشان درخت و گیاه وجود داشت. یعنی چشمم با سرسبزی آشنا بود، اما از وقتی راننده اتوبوس شدم، آن هم در شهری که خیلی سبز نیست و خشک و گرم است، دیدم اتوبوس برایم حکم زندان را پیدا کرده تا این که این فکر به ذهنم رسید.
به این ترتیب، پای آقای مروتی به یک گلفروشی باز شد و با چند گلدان دوستداشتنی، به اتوبوسش برگشت: چون خیلی حساس بودم که از آنها خوب مراقبت کنم، از گلفروش درباره شرایط نگهداریشان چیزهای زیادی پرسیدم و سعی کردم گلهایی را انتخاب کنم که مناسب فضای اتوبوسم باشند. این گلها را روی پلههای ورودی چیدم و حضورشان باعث شد روحیهام عوض شود. با این گلها روح من تازه شد.
حال خوب من و مسافرانم
گل و گلدانهای سبزرنگ اتوبوس آقای مروتی، نهتنها حال او را که حال مسافرهای خط حرم، نیروگاه، پردیسان شهر قم را هم خوب کردهاند. مسافرهایی که خیلی وقتها منتظر میمانند تا با این اتوبوس باغچهای! مسیرشان را طی کنند: فکرش را هم نمیکردم این کار بین مسافرها اینقدر بازخورد مثبتی داشته باشد. امکان ندارد یک روز مسافری از بودن این گلها اعلام رضایت نکند. خیلیها جلو میآیند و از این کارم تشکر میکنند. چند نفر هم مسافر ثابتم هستند و همیشه سعی میکنند جلو بنشینند تا از پشت این گل و گیاهها خیابان را ببینند. خیلی وقتها هم اطلاعات خوبی درباره مراقبت از گیاهان اینجا رد و بدل میشود. آدمهایی که تجربه باغبانی دارند، میگویند چه کار بکنم که گلها در شرایط بهتری بمانند. بارها پیش آمده که مسافرها با دیدن این گلدانها از علاقهشان به کاشت گل و گیاه گفتهاند، مثلا یک بار پیرمردی مسافر اتوبوس من شده بود که به من گفت خوش به حالت که داخل اتوبوسی به این کوچکی، یک باغچه پر از گل برای خودت ساختهای، اما در خانه بزرگ من خبری از گل و گیاه نیست؛ چند نفر هم از این گلها قلمه گرفته و بعد با خوشحالی خبر گرفتن قلمهها و سبز شدن گیاه جدیدشان را به من دادهاند.
همین است که حال گلهای این اتوبوس در این دو سال خوب بوده؛ اتفاقی که آقای مروتی دربارهاش میگوید: همیشه یک ساعت زودتر کارم را شروع و یک ساعت هم دیرتر کارم را تمام میکنم. یعنی از ساعت 5 صبح تا 11 شب، این زمان اضافه را هم به رسیدگی به این گلها اختصاص میدهم. برگهایشان را تمیز میکنم، گلدانشان را عوض میکنم، سعی میکنم جایشان را با همدیگر عوض کنم تا نور به اندازه کافی به همه آنها برسد. طبق برنامهای که دارم به آنها آب میدهم، مثلا جای کاکتوسها که مقاومترند دقیقا پشت شیشه جلویی اتوبوس است چون آفتاب بیشتری به این قسمت میخورد. بقیه گلها در این قسمت یک هفته هم دوام نمیآورند. پتوس رونده هم جای مخصوص خودش را دارد چون دوست دارد دور یک چوب یا درخت یا دیوار بپیچد و بالا برود. اینجا دور میله استند جلوی اتوبوس پیچیده و بالا رفته و تا سقف هم رسیده است.
آقای مروتی برای رسیدگی به این گل و گیاهها کارهای مختلفی انجام میدهد؛ از آبیاری با آبپاش تا ایجاد سایه با سایهبان و محافظت از سرما: زمستانهای قم هوا خیلی سرد است، من هم این گلها را جابهجا نمیکنم چون حساسند، قهر میکنند و رشدشان متوقف میشود، به خاطر همین، زمستان که از راه میرسد، با پتو و ملافه قسمتهایی را که سرما وارد اتوبوس میشود میپوشانم تا راه ورود سرما را ببندم؛با این کارم اینها زمستانها هم شاداب و سرحال هستند.
کار زیبایی که قانونی نیست
با این حال مجید مهربان، معاون بهرهبرداری سازمان اتوبوسرانی قم درباره ایده جالب این راننده اتوبوس میگوید: در آییننامه سازمان اتوبوسرانی و طبق مقررات راهنمایی و رانندگی ایجاد هر گونه تغییر در شکل و ظاهر اتوبوس ممنوع است، چون ممکن است تبعات منفی به دنبال داشته باشد. برای مثال، موقع رانندگی حواس خود راننده یا رانندههای ماشینهای کناری را پرت کند و باعث ایجاد تصادف شود. به خاطر همین، کار این راننده اتوبوس با این که از نظر فرهنگسازی کار بسیار زیبایی است، توجه به محیط زیست را به همه نشان میدهد،در روحیه مردم هم تاثیرگذار است، اما از نظر آیین نامهای مورد تائید نیست و ما به واسطه همین استقبال مردمی و تشکرهایی که به صورت حضوری و تلفنی از این کار به سازمان اتوبوسرانی رسید، مانع ادامه کار نشدیم.
اتوبوس پاک مجهز به آب سردکن
گیاهان سبزی که با خودشان شادابی را به محیط اطرافشان میآورند، تنها تفاوت اتوبوس آقای مروتی با بقیه اتوبوسها نیست؛ این اتوبوس پرگل، در پاکیزگی و نظافت هم مثال زدنی است. کنار هر صندلی یک سطل زباله کوچک تعیبه شده تا مسافرها زبالههایشان را درون سطل بیندازند؛ بجز این، اتوبوس به یک دستگاه آب سردکن هم مجهز شده؛ اتفاقی که بین مسافرها خیلی طرفدار پیدا کرده؛ مخصوصا در ماه رمضان و هنگام افطار: امسال چندبار پیش آمد مسافرهایی که دم افطار داخل اتوبوس بودند، هنگام شنیدن صدای اذان از من خواستند کنار خیابان و جلوی یک مغازه توقف کنم تا آب معدنی بخرند، اما من پیشنهاد دادم از این آب سردکن استفاده کنند.
مینا مولایی
جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد