اما آیا واقعا اصل احترام فقط در مودبانه صحبت کردن و تعارف به یکدیگر و پا را جلوی بزرگتر دراز نکردن خلاصه میشود و مصادیق احترام فقط همینهاست؟
شاید بیشتر ما وقتی واژه «احترام» را میشنویم، آن را یک کلمه معمولی به حساب بیاوریم و هنوز به اهمیت آن در زندگیهای خانوادگی و اجتماعی پی نبردهایم، اما باید به این نکته توجه کنیم که، چه زندگیها که به خاطر عدم وجود احترام بین همسران از هم پاشیده نشده است.
و چه دلهایی که از بیاحترامی همسران به یکدیگر یا فرزند به والدین و از همه مهمتر از بیاحترامی به بزرگترها و سالمندان نشکسته است. در این گزارش نقش احترام را در دوام و استحکام خانواده واکاوی میکنیم.
****
یکی از ارکان مهم زندگی که به وسیله آن میتوانیم تعامل خوبی با یکدیگر داشته باشیم، بیشک همان حفظ احترام است.
دکتر پروانه صفاییمقدم، روانشناس با طرح این موضوع که چگونگی حفظ احترام یکدیگر، از اهمیت فراوانی برخوردار است، میگوید: این مساله به نوع جنسیت افراد، سن آنها، موقعیتشان و شرایطی که در آن قرار گرفتهاند، بستگی دارد.
احترامی که به یک سالمند وجود دارد و تواضع و خشوعی که باید در برابر بزرگترهای خانواده داشته باشیم با احترام همسران به یکدیگر و احترام فرزندان به والدین و متقابلا احترام والدین نسبت به فرزندان متفاوت است.
وی میافزاید: یکی از معضلاتی که ما هم در جامعه و هم در خانوادهها با آن مواجه هستیم، اختلاف نظرها و به دنبال آن فقدان گذشتی است که در سایه نبود احترام به وجود آمده است.
در زندگی زیر یک سقف ممکن است روزهایی باشد که با همسرمان دچار اختلاف سلیقه بشویم. نیازی نیست به محض بروز چنین مشکلی گوشی تلفن را برداریم و به پدر و مادر همسر یا هرکس دیگری برسانیم
که ما در فلان زمینه به اختلاف نظر برخوردهایم، نگفتن مشکلات خصوصی زندگی مشترک خود بهتنهایی یک احترام به همسر و کانون خانواده است.
آنچه که بین زن و شوهر رخ میدهد، گذراست و آنها با پشت سر گذاشتن این مرحله از مشکل به وجود آمده عبور میکنند.
اما والدین همسر هیچگاه این تناقضها برایشان حل نخواهد شد و همیشه در گوشه ذهنشان اینطور نقش خواهد بست که فرزند ما زندگی خوبی ندارد.
احترام به این معنا نیست که زن و شوهر، عواطف و احساسات خود، مانند خشم، سرسختی، ناراحتی روحی و... را از یکدیگر پنهان و آنها را به صورت عقدههای روانی روی هم انباشته کنند.
همچنین احترام متقابل به معنای انتقاد نکردن از یکدیگر نیست. گاهی لازم است زن و شوهر آشکارا از رفتار نامناسب یکدیگر انتقاد کنند، ولی باید از تندخویی بپرهیزند تا انتقاد آنها بیاثر و نتیجه نباشد.
آموزش احترام به فرزندان
مودبانه رفتار کن! پایت را دراز نکن! درست و به جا صحبت کن! نگو «تو» بگو شما! اینها تمام جملاتی است که ممکن است ما در طول دوران تربیت فرزندمان مرتب به او گوشزد کنیم.
اما بیشتر ما در کل، آن احترامی را که از کودکانمان انتظار داریم به آنها آموزش نمیدهیم، این که خود ما رفتار محترمانهای داشته باشیم از این که دائم به فرزندمان بگوییم اینطور رفتار کن و آن طور رفتار نکن، بسیار موثرتر خواهد بود.
پدر و مادر با احترام گذاشتن به یکدیگر میتوانند مانند معلمی نمونه و کامل اصل احترام را به فرزندانشان بیاموزند و همچنین با محترم شمردن فرزندان از سنین خیلی پایین باید به آنها یاد بدهند که ارزشمند و قابل احترام هستند.
دکتر صفاییمقدم هم در اینباره میگوید: فرزندان ما هیچ گاه با کلام تربیت نمیشوند؛ بلکه با نوع رفتار ماست که یاد میگیرند چطور به دیگران احترام بگذارند و خشوع داشته باشند و توقع ما از فرزندمان در مورد احترامی که انتظار داریم برای ما قائل باشد.
درست بستگی به نوع احترامی دارد که ما نسبت به والدین خود و والدین همسرمان رعایت میکنیم و فرزندمان مرتب در معرض این نوع احترام قرار میگیرد، به طور غیرمستقیم آموزش میبیند تا همان احترام را برای والدین خود قائل باشد و این بهترین نوع و شکل آموزش این مساله است.
وقتی از سنین بسیار پایین که کودک تازه شروع به تکلم میکند، با او محترمانه صحبت شود و مرتب واژههایی مثل «بفرمایید» و «متشکرم» و... را هنگام صحبت با او تکرار کنیم و به حقوق او احترام بگذاریم، مودبانه و محترمانه رفتار کردن برای او به صورت عادت در میآید.
نکته دیگر اینکه بهتر است به فرزندتان توضیح دهید که زمانی که مودب است دوست دارید به او کمک کنید، اما زمانی که دستور میدهد دوست ندارید.
دوباره باید تکرار کنیم، این که خودتان رفتاری محترمانه داشته باشید، از این که سخنرانی کنید، موثرتر واقع خواهد شد. خودتان واژههای بفرمایید و متشکرم را به طور مکرر به فرزند دو سالهتان و دیگران بگویید.
در این صورت او این واژهها را به عنوان واژههایی رایج در مکالمات روزمره خواهد آموخت و آنها را هم در ارتباط با شما و هم در ارتباط با دیگران به کار خواهد برد.
اثرات فردی احترام
فردی که باور دارد محترم است به هیچ وجه بازیچه دست دیگران نمیشود و مورد سوءاستفاده قرار نمیگیرد و به دنبال آن کمتر از دیگران در معرض خطر تجربههای تلخ عشقی و عاطفی قرار میگیرد؛
فرد محترم تا حد ممکن به دیگران اجازه نمیدهد که به او آسیبی برسانند یا حقوقش را نادیده بگیرند و او را مورد بیتوجهی قرار دهند.
فرد محترم تواناییهای کافی برای ابراز وجود و اثبات خود را دارد و دیگران را وادار میکند تا به او احترام بگذارند، او خواستههای خودش را بدون درگیری و تنش به دست میآورد؛ زیرا آموخته است
علاوه بر اینکه دیگران باید به خواستهها و حریم او احترام بگذارند، او نیز به طور متقابل باید آنها را محترم بشمارد و حقوق دیگرا را رعایت کند که این در اغلب موارد به برقراری ارتباط خوب و مناسب با دیگران منجر میشود.
اما کسانی که قادر به برقراری روابط مناسب و بهجا با افراد دیگر نیستند، بیشک محترمانه رفتار کردن را نیاموختهاند؛ زیرا ممکن است ما با بعضی از افراد هیچ وجه مشترکی را نداشته باشیم.
اما وقتی در ارتباط آن احترام متقابل وجود داشته باشد در محیط کار، در جامعه یا هر جای دیگری به هیچ عنوان دچار مشکل نمیشویم.
احترام همسران؛ ضروری
رعایت احترام بیشتر از آنچه که فکر میکنیم روی تحکیم بنیان خانواده یا تخریب آن تاثیر دارد، آنچنان که ممکن است در یک زندگی مشترک فاقد عشق اما با احترام تا حدی احساس رضایت و خوشبختی کرد.
اما با عشق و علاقه بدون احترام هیچ گاه قادر نخواهیم بود رابطهای را حفظ کنیم یا در این رابطه و زندگی مشترک احساس رضایت داشته باشیم.
توجه به حفظ حرمت زن و شوهر در برخورد با یکدیگر و نگهداشتن حریم هر یک توسط دیگری از مهمترین عوامل زندگی مشترک سالم و بانشاط است. برای رسیدن به این مهم، اولین شرط لازم، شناخت صحیح زن و مرد از یکدیگر است.
دنیای زن و مرد متفاوت است. روحیهها، سلیقهها، برداشتها و خواستههای متفاوت آنان، اقتضا میکند برای احترام هر یک نسبت به دیگری همدیگر را خوب بشناسند تا بتوانند به خوبی همدیگر را درک کنند و پیام رفتار و گفتار او را درست دریافت نمایند.
بر این اساس، الگوی احترام هر یک نسبت به دیگری، به خاطر همین تفاوتها یکسان نخواهد بود. تفاوت وظایف و نقش زن و مرد در زندگی ناشی از همین تفاوتهاست.
آگاهی از آثار و برکات احترام زن و شوهر نسبت به یکدیگر، انگیزه انجام رفتارهای حاکی از احترام را در میان آنان افزایش میدهد.
دکتر صفایی مقدم به چگونگی احترام بین همسران اشاره میکند و میگوید: مهمترین مصادیق احترام در زندگی مشترک که آن را به صورت یک زندگی پایدار درمیآورد، فقط احترام ظاهری نیست،
بلکه علاوه بر اینکه باید در ابتدا تفاوت دنیای مرد و زن را بشناسیم و برای حفظ احترام یکدیگر باید روحیات همسر خود را و مطالبات او از خودمان را نیز شناسایی کنیم.
دنیایش را درک کنیم و بدانیم چه رفتاری از ما برای او نماد احترام محسوب میشود و چه رفتاری از نظر او بیاحترامی به حساب میآید.
وی می افزاید: به طور مثال یکی از تفاوتهای دنیای زن و مرد این است که دنیای مردها یک دنیای استدلالی است و دنیای زنان احساسی و عاطفی است، زنها بیشتر نیازهای احساسی خودشان را میبینند و صمیمیت و احترام را در درک این نیازشان میدانند.
اما در مردها شرایط کاملا متفاوت است، آنها وقتی در سختی و فشار هستند، دوست دارند مشکلات و مسائل را در عالم ذهن خودشان حل کنند و در واقع محترم نشمردن اوقات تنهایی که به آن احتیاج دارند را نوعی بیاحترامی از سوی همسرشان تلقی میکنن.
در صورتی که خانمها وقتی دچار مشکلات میشوند دوست دارند که راجع به آن صحبت کنند و بیشتر از نظر دادن و راهنمایی کردن به همدلی نیاز دارند.
اما گاهی اوقات آقایان وقتی شنونده صحبتهای همسرشان هستند، بیشتر سعی میکنند راهکار بدهند یا حل مساله کنند و حتی گاهی کارها و صحبتهای همسرشان را محکوم کنند و از آنجا که نیاز همسرشان را نمیشناسند، همین مساله منجر به زیر سوال رفتن احترام و حتی اعتماد میشود.
دکتر صفاییمقدم به مورد دیگری از تفاوت بین زنان و مردان و نقش شناخت آن در بالا بردن سطح احترام در خانواده اشاره میکند و میگوید: خانمها باید بدانند که مردها معمولا از نظر شکل فکری سمعی هستند.
یعنی ترجیح میدهند همه چیز را با دلیل و برهان بشنوند نه اینکه همسرشان تند تند مطالب را بیان کند، حال این مطلب میتواند از هر نوعی مثل ابراز علاقه تا بیان یک مشکل و مساله باشد.
آنها دوست دارند همه صحبتها با دلیل، اما بدون حاشیه عنوان شود که همین مساله هم باعث میگردد مسائل را راحتتر بپذیرند، اما خانمها بصری هستند یعنی باید همهچیز برایشان ملموس و دیدنی باشد.
طوری که به چشم بیاید، این مساله شامل ابراز و دریافت علاقه و احترام هم میشود که خود باعث جلوگیری از بروز مشکلات در زندگی مشترک است.
اگر ما از شرایط متفاوت زن و مرد و حالات و روحیات آنها آگاهی داشته باشیم و با همسرمان، به یک درک متقابل برسیم، به طور قطع میتوانیم شاهد زیاد شدن هر روزه احترام و علاقه بین خانواده و در بین همسران باشیم.
به غرهای همسرتان هم احترام بگذارید!
زنها بر اساس برخورداری شدید از احساسات، ممکن است گاهی از شرایط موجود احساس نارضایتی کنند و بعضی از همسران هم چون از این اختلاف بین زن و مرد آگاهی کافی ندارند.
ممکن است برخورد خوبی با این مساله نداشته باشند و همین موضوع کوچک باعث از بین رفتن احترام بین همسران و کم شدن عشق و علاقه آنها به یکدیگر میشود.
دکتر صفاییمقدم، دراینباره میگوید: زمانی که خانمها بر اثر احساسات شدید که ممکن است در مواقعی ناشی از بههمریختگی هورمونهای آنها باشد، شروع به غر زدن راجع به زندگیشان میکنند.
به طور معمول همسران آنها به دلیل ناآگاهی نسبت به این مسائل، آنها را متهم به ناسازگاری میکنند و ممکن است با بهکار بردن الفاظ بد و نادرست احترام بین خودشان را از بین ببرند،.
آن هم فقط به دلیل یک موضوع کوچک که گذراست و ممکن است با به کار بردن یک یا دو جمله «درکت میکنم» یا «نگرانت هستم» حل شود و از یک جنگ روانی و شروع بیاحترامیهای متقابل بین زن و مرد جلوگیری کند.
بنابراین آقایان دقت کنند که، احترام در چنین مواردی به همراهی با عبارتهای کوتاه معنا پیدا میکند. وقتی به سخنان او خوب گوش میکنید، او در ابتدا احساس امنیت میکند و در مرحله دوم، احساس پذیرش و احترام میکند.
خانمهای عزیز! احترام به شوهر را بیاموزید
وقتی همسرتان وارد منزل میشود به استقبال او بروید، بسیار مودبانه با او رفتار کنید و به فرزند خودتان نیز بگویید، چنین کاری انجام دهد.
این رفتار شما باعث میشود، خستگی کار از تن او بیرون رود و احساس آرامش کند. البته او نیز متقابلا چنین رفتاری انجام خواهد داد و کمکم به صورت یک عادت درمیآید.
برخی از همسران اظهار میدارند که در طول زندگی، هرگز حتی یک بار به همدیگر بیاحترامی نکردهاند؛ زندگی آنها آنقدر لذتبخش است که دوست دارند همیشه در کنار هم باشند.
این دسته از زن و شوهرها کم نیستند. مطمئن باشید رفتار محترمانه با یکدیگر به دوام و استحکام زندگی شما منتهی میشود.
محترم شمردن سالمندان؛ خیلی ضروری
بیشتر افراد سالمند فکر میکنند که احترام گذشته را ندارند و غقاید و نظراتشان برای دیگران، بویژه اطرافیان آن اهمیت سابق را ندارد.
احساس طرد شدن، سربار بودن، از دست دادن احترام، کنترل همیشگی در خانواده سبب میشود که سالمند به هر طریقی بخواهد در مقابل کنترل دیگران قد علم کند.
ضعف و آسیبهای جسمی که یک فرد سالمند در آستانه از دست دادن توانمندی تجربه میکند، او را ناتوان، تنها و کمحوصله میکند و چنین افرادی به همه چیز حتی مراقبتهای اطرافیان اعتراض میکنند و دائم از کم شدن احترام نسبت به خودشان شاکی هستند.
اما اگر ما بتوانیم زمانهایی را فقط به مسائل روحی سالمندمان اختصاص دهیم و پای صحبت او بنشینیم و با او گفتوگو کنیم و به حرفها و درددلهایش با حوصله و اشتیاق فراوان گوش دهیم.
او نیز هیچوقت فکر نخواهد کرد احترام و عزت گذشته را ندارد و همین مساله هم به مشکلات بعدی آنها مثل ناراحتی و مشکلات جسمی ناشی از این حس و افسردگیهای مختلف، ختم نمیشود.
شاید حفظ احترام این بزرگترها خیلی مهمتر از نگهداری جسمی آنها و رسیدگی به مشکلات جسمانیشان باشد.
الهام طباطبایی - چاردیواری
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد