یکی این که کنگره در قبال برجام سکوت اختیار کرده یا آن را تصویب کند که این، بهترین حالت برای ایران بود و میتوانستیم مطمئن به لغو تحریمها باشیم.
سناریوی دوم این بود که سنا با حداقل 60 رأی سناتورها و 290 رای مجلس نمایندگان، با برجام مخالفت جدی کند که در این صورت اوباما حتی امکان وتوی مصوبه کنگره را هم نداشت که این هم اتفاق نیفتاد.
سناریوی سوم از این قرار بود که کنگره با رأی نصف بهعلاوه یک سنا و رأی 218 نفر از نمایندگان مجلس نمایندگان، با توافق هستهای مخالفت کند که همین سناریوی سوم با اندک تغییرات شکلی که مربوط به ضوابط تصمیمگیری در کنگره آمریکا بود، به ثمر رسید.
تغییر شکلی که اشاره شد، از این قرار است که در مجلس نمایندگان، به جای این که بگویند چه کسانی با برجام مخالف هستند، گفتند چه کسانی با برجام موافق هستند؟ مخالفان توافق در واقع صورت مساله را عوض کردند و چون از نظر نمایندگان کنگره این توافق تامین کننده منافع صددرصدی آمریکا نیست، عملا مجلس نمایندگان به برجام رأی نداد.
این واکنشی به تصمیم سناتورهای دموکرات بود که در سنا، به کفایت مذاکرات درباره برجام رأی نداده بودند.
واقعیت این است وقتی امکان رد برجام در سنا منتفی شد، رأی نمایندهها در مجلس نمایندگان آمریکا فرمالیته شد و در حال حاضر عملا رأی مخالفت مجلس نمایندگان نمادین تلقی میشود چراکه در ساختار سیاسی آمریکا هر دو مجلس باید رای دهند تا یک موضوع جنبه قانونی پیدا کند که این اتفاق درباره برجام نیفتاد.
اما حالا سوال این است که تاثیر اجرایی شدن این سناریو بر آینده برجام چیست که در پاسخ باید گفت، این، بدترین سناریوی ممکن در بین سناریوهای عنوان شده در رابطه با آینده برجام است.
با رأیی که مجلسین سنا و نمایندگان دادند، عملا تحریمها لغو نمیشود، بلکه تعلیق میشود و فقط دولتمردان آمریکایی یعنی اوباما و تیمش میتوانند هر سه یا شش ماه یکبار، این تحریمها را تعلیق کنند چراکه مرجع صادرکننده تحریم یعنی کنگره، مخالف لغو تحریمها بوده و این روند ادامه مییابد تا زمانی که این مرجع صادرکننده رأی تحریم، آن را لغو کند.
در این صورت اگر یکسال و اندی دیگر، رئیسجمهور همراه با اکثریت امروز کنگره در آمریکا روی کار بیاید، میتواند توافق را نادیده بگیرد و آن گاه تحریمها بهطور اتوماتیک احیا خواهد شد.
در واکنش به این وضعیت بلاتکلیفی، باید دید ایران چه واکنشی در قبال برجام میتواند داشته باشد. واقعیت این است که از یک طرف اگر ایران برجام را تائید کند، معنایش این است که در شرایطی توافق را تائید کرده که هنوز تحریمها لغو نشدهاند و این، عدم توازن در اجرای معاهده را نشان میدهد اما در طرف دیگر اگر ایران برجام را تصویب نکند، چون برجام در آمریکا ـ هرچند دستکم به مدت یکسال ـ اجرایی میشود، آن گاه معنای رد برجام این است که ایران با توافق مخالفت کرده و فشارهای سیاسی بر ایران تحمیل شده و کشورمان متهم میشود برجام را رد کرده است بنابراین با توجه به وضعیت رقم خورده برای برجام در آمریکا، ایران شرایط سختی پیشرو دارد، چون در یک بلاتکلیفی خاصی هستیم و نمیدانیم سال دیگر چه میشود و آیا تحریمها لغو میشود یا نه. در حال حاضر همهچیز به اراده رئیسجمهور آمریکا ـ چه اوباما و چه رئیسجمهور پس از او ـ بستگی دارد.
روشن است که در چنین شرایطی سرمایهگذاران براحتی سرمایه خود را به دلیل بیم از آینده به ایران نمیآورند و حتی کشورهای متحد آمریکا در ارتقای سطح رابطه با کشورمان چندان آسایش خیال ندارند.
در ایران، با توجه به این که مجلس یا شورای عالی امنیت ملی نمیتوانند برجام را مشروط کرده و تنها بخشی از آن را اجرا کنند، بهترین کار این است که مجلس شورای اسلامی، الزاماتی را برای اجرای برجام بگذارد.
این الزامات هم دست دولتمردان را تا حدی باز میگذارد و هم به عنوان سند سازمانملل ثبت میشود تا به مخاطبان غربی پیام دهد اگر شرایط غیر از شرایطی که مطلوب ماست پیش رود، ممکن است الزاماتمان جدی شود و بنابراین دولتمردان با احتیاط این سند را اجرایی میکنند.
دکتر جهانبخش ایزدی - استاد دانشگاه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد