معنا در آینه مستند...

ما مردمی هستیم که فرصت‌های از کف داده را درمی‌یابیم اما خیلی دیر! یکی از ترجیع‌بندهای دائم مکالمات ما حسرت بر گذشته است. مثلا شاعری در می‌گذرد و می‌گوییم: کاش بود و بیشتر می‌سرود! اتفاقی می‌افتد و از آن فیلم و عکس تهیه می‌کنیم.
کد خبر: ۸۳۹۶۷۴
معنا در آینه مستند...

وقتی زمان گذشت، به خود می‌آییم و می‌گوییم: ای کاش عکس و فیلم بیشتری ـ با ساخت و کیفیتی متفاوت ـ از آن واقعه تهیه می‌کردیم.

کاش فلان نویسنده درباره بهمان موضوع، مفصل‌تر نوشته بود. کاش آثار بیشتری با محوریت دفاع مقدس داشتیم... .

درباره این موضوع آخری، من هم آرزوی مشابهی دارم. آثاری که در زمینه دفاع مقدس تولید شده‌اند، نه از منظر کمیت قابل ملاحظه‌اند و ـ به‌ویژه ـ نه از حیث کیفیت.

اگر ساخته‌های فیلمسازان ایرانی را در حوزه مستند دفاع مقدس مروری کنید، از تنوع آنها حیرت‌زده می‌شوید.

شاید ندانید که عزیزالله حمیدنژاد فیلمی دارد با عنوان «زندگی در ارتفاعات» (1364) که به شرایط طبیعی و دشوار مناطق جنگی پرداخته یا مجید مجیدی مستندی دارد با عنوان «یک روز با اسرا» (1368) که به میان اسرای عراقی رفته و روزی را با ایشان گذرانده.

مستند «آقا سعید» ساخته حاتمی‌کیا را دیده‌اید؟ مستندهای گلوگاه شیاطین/ حمید خیرالدین، فتح خرمشهر/ عباس تحویلداری، چه غریبانه/ برزیده و پاسداران دریا/ بهزاد زندی‌نژاد را به یاد می‌آورید؟

هر کدام از این فیلم‌ها به جنبه‌ای از دفاع مقدس پرداخته‌اند، اما مرور دقیق آنها نشان می‌دهد که اغلب نتوانسته‌اند از منظری جامع به جنگ بنگرند. واقعیت این است که بسیاری از سیاستمداران، مدیران، نویسندگان و بویژه فیلمسازان سال‌ها پس از پایان جنگ به ماهیت دقیق دفاع مقدس پی بردند.

جنگی که هدف آن با همه جنگ‌هایی که می‌شناسیم فرق می‌کرد. شاید وقتی می‌گویم بسیاری از فیلمسازان ما نتوانستند در زمان جنگ، این پدیده را آن طور که هست بشناسند، باورش برایتان سخت باشد.

اما برای نمونه شما را به فیلم‌هایی ارجاع می‌دهم که یک بسیجی، یک تنه ده‌ها عراقی را می‌کشت و در پایان، بعد از اصابت صدها گلوله به شهادت می‌رسید و نوری آبی به صورتش تابانده می‌شد! کلیشه‌ای بسیار ضعیف از فیلم‌های غربی و مهم‌ترین دلیل بر اثبات ادعایی که گفتم.

شخصا با تماشای همه این مستندها می‌توانم درک کنم که چطور فیلمسازان جوان و پرشور و انقلابی می‌کوشیدند که تصویری درست از جنگ و مسائل آن ارائه دهند و به قول آن شهید عزیز «جنگ را درست بنویسند نه درشت!» .

کاری که اگر به درستی انجام می‌شد هر فیلم مستند را تبدیل به پازلی می‌کرد از یک تصویر عظیم و باشکوه از دفاع مقدس، اما به دلایل متعدد چنین نشده است و در غالب موارد هم جای ملامت نیست.

نبود سازمان یک‌دست و نیز برنامه‌ریزی نامنسجم، موازی‌کاری، استفاده از نیروهای آموزش ندیده و شتابزدگی ازجمله معضلاتی است که مستندهای دفاع مقدس را با آن روبه‌رو می‌کند.

وقتی مجموعه‌ای از فیلم‌های مستند تهیه شده در دوران دفاع مقدس را تماشا می‌کنید با موزاییک درخشان و بی‌نظیری روبه‌رو می‌شوید که انگار در بخش‌هایی از آن، افتادگی هست! کلیت مستندها قادر نیستند تصویری کامل و گویا از دفاع مقدس ارائه دهند.

با این همه، نمی‌توان منکر زحمات فوق‌العاده مستندسازان غیور آن زمان شد که با کمبود شدید لژستیک و امکانات فنی و پشتیبانی توانسته‌اند چنین فیلم‌هایی بسازند.

در این میان استثنایی شگفت هست. مستندسازی که وقتی آثارش را نگاه می‌کنید با فضایی متفاوت روبه‌رو می‌شوید.

در فیلم‌های او بر خون و زخم و ترس و دلاوری اغراق شده تأکید نمی‌شود. دارم از روایت فتح حرف می‌زنم. از مرتضی آوینی سخن می‌گویم.

به گمان من او یگانه کسی است که در زمان جنگ، ماهیت متفاوت آن را شناخت و در آثارش این خصلت‌ها را به تصویر کشید. فضایی که او تصویر می‌کند در غالب موارد اصلا به میدان جنگ نمی‌ماند.

انگار گروهی آدم خوشحال به اردویی چند روزه آمده‌اند. از خشکی و فضای نظامی نمی‌توان اثری یافت. آدم‌ها شاد، راحت و صمیمی‌اند.

وقتی از پشت خاکریز فیلم می‌گیرد، وحشت و ترس به بیننده منتقل نمی‌شود. آوینی چه نگاهی به جنگ داشت؟

اولین مشخصه آثار شهید آوینی تکیه بر متن است. در بسیاری از قسمت‌ها اگر نریشن شهید آوینی را حذف کنید فیلم با یک جای خالی وحشتناک روبه‌رو می‌شود.

اصلا به کلی از معنا می‌افتد. این متن‌ها ـ در عین سادگی ـ به شکلی پیچیده با ماهیت آدم‌هایی که در فیلم می‌بینید کاملا منطبق هستند.

آدم‌هایی که خانه و زندگی خود را رها کرده‌اند و برای دفاع از کشورشان به مناطق جنگی آمده‌اند. البته بسیاری از آنها سرنوشت خود را به پروردگار سپرده‌اند، به تبعیت از رهبرشان آموخته‌اند که فاعل مطلق، خداست و انسان می‌تواند خانواده و زندگی و حتی جمجمه‌اش را به او بسپارد.

نیامده‌اند عراقی‌ها را بکشند بلکه می‌خواهند جلوی بدی بایستند و می‌دانند که تصمیم‌گیرنده، انسان نیست.

ضمنا همه این آدم‌ها به فردا امیدوارند و منتظرند. منتظرند که روزی بیاید که ظلم و بدی ریشه‌کن شود و روزگاری آرام و صلح‌آمیز فرا برسد.

شهید آوینی، متون خود را بر این معانی استوار کرد. وقتی معنا را عمیقا قبول داشته باشی، گفتارت موثر می‌افتد.

آوینی با درک عمیق این حقیقت ساده، قاب می‌بست و پیش می‌رفت بی‌آن ‌که در پی کشف صحنه‌های عجیب یا شکار اتفاقات خارق‌العاده باشد.

در پناه منظری که داشت و با اتکا به معنایی که می‌پرورد، تصاویر او در عین سادگی، جذاب و تاثیر گذارند. جالب است که حتی بینندگان غیرایرانی نیز با تماشای مستندهای او تحت تأثیر قرار گرفته‌اند.

این روزها مصادف است با هفته دفاع مقدس و با ترجیع‌بند دائمی که در گفتارهای ماست ای کاش فیلم‌های بیشتری از این واقعه داشتیم، ای کاش... ای کاش، اما تنها در یک مورد حس می‌کنم که کار، به تمامی و به کامل‌ترین وجه انجام شده است.

حس می‌کنم که روایت فتح تصویری است چندوجهی و کامل از دفاع مقدس. شاید شهید آوینی اگر در قید حیات بود، نمی‌توانست مستندی بسازد که کامل‌تر، عمیق‌تر و زیباتر از مجموعه مستند روایت فتح باشد.

امید بهشتی/ فیلمنامه‌نویس- قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها