وضعیت برزخی جامعه در میانه راه سنت و مدرنیته و خانواده گسترده و هستهای یکی از علتهای تعارض مردان و زنان در انجام کارهای منزل است. اما آیا به راستی مردان باید در انجام کار خانه کمک حال همسرشان باشند یا نه؟
کار پرزحمت خانهداری
از صبح تا پاسی از شب در خانه کار میکنم، اما با این حال اگر آخر شب از همسرم بخواهم سطل زباله را بیرون بگذارد، با واکنش تند او مواجه میشوم که از بیان تقاضایم ابراز پشیمانی میکنم. همسرم فکر میکند من در خانه بیکار هستم و هیچ کار مثبتی انجام نمیدهم، مدام میگوید: از صبح خانه بودی، استراحت کردی، تلویزیون تماشا کردی و... حالا من با این همه خستگی، خانه هم که میآیم باید زباله را بیرون بگذارم! مثل هر سازمان و شرکتی که مدیر و مدیریت دارد، مدیر خانه نیز بانوی آن است؛ کدبانویی که محیط خانواده تحت اشراف اوست و با نظارت، تدبر و مدیریت بسیاراو اداره میشود، کار بسیار پرزحمت و با ظرافتی که تنها ظرافتِ زنانه از عهده انجام آن برمیآید. وظایف داخل خانه زنان، اهمیتش کمتر از وظایف بیرونی نیست و این که برخی از مردان خیال میکنند زن در خانه بیکار است، تصوری نادرست و قضاوتی ناعادلانه است که سرآغاز آن، بیاطلاعی از مهمترین وظیفه زن در زندگی است. خانه داری، شغل زن است و داشتن این شغل اهانت به ساحت مقدس یک زن نیست! چه بسا مهمترین نیاز و کار یک زن این است که زندگی خود را سرپا نگه دارد؛خواستهای که فطرتا در نهاد هر زنی به ودیعه گذاشته شده است.
میخواهی بیرون از خانه کار کنی...
مریم بانوی 33 سالهای است که در18 سالگی ازدواج کرده و اکنون مادر دو فرزند است. او میگوید از وقتی بچهها بزرگ شدهاند، دیگر کار چندانی در خانه ندارم، برای رفع احساس کسالت و تامین بخشی ازهزینههای زندگی تصمیم گرفتهام در یک شرکت مشغول به فعالیت شوم، اما حرفهای همسرم از انجام این تصمیم منصرفم میکند. او مدام در گوشم زمزمه میکند، «سرکار میخواهی بروی، برو؛ ولی مبادا از من و بچهها چیزی کم بگذاری، در ضمن از من انتظار کمک و همراهی نداشته باش، من مثل قبل دوست دارم همه چیز زندگیام، بسامان باشد، من انتظار کار بیرون از خانه از تو ندارم!» «اگر میخواهی بیرون از خانه کار کنی، باید به وظیفهات در خانه برسی!»، عبارت آشنایی است که هریک از زنان شاغل به نوعی آن را از زبان همسرشان شنیدهاند. متاسفانه این تفکر از الگوهای سنتی ناشی میشود و مساعدحال جامعه امروز نیست. بسیاری از بانوان جامعه، آشنا به وظایف زناشوییشان هستند، حتی گاهی به قیمت فراموش کردن خودشان هم شده، متحمل خستگیهای شبانهروزی میشوند، اما همیشه سعی میکنند هیچ چیز از اسباب آسایش و آرامش همسر و فرزندانشان کم نگذارند. بیتردید عدم درک از جانب همسر و مواجهه با رفتارهایی که گاه شایسته و بایسته یک بانوی ایرانی نیست، باعث بیانگیزگی و تکدر خاطر آنان میشود، حال آنکه بسیاری از مردان نیز بابت وجود چنین شرایطی در زندگیشان احساس نارضایتی میکنند. اگر زن و شوهرها این اصل مهم را بپذیرند که در همه امور زندگی با یکدیگر شریکند، بیگمان بر اساس گفتمان قدرت در خانواده، کار مرد بیرون از خانه و کار زن،خواه زن شاغل باشد یا خانهدار- داخل خانه است، دچار مشکل نخواهند شد.
بچهها را چهکسی باید تربیت کند؟
همسرم مرد عجیبی است، انگار در قرنها پیش زندگی میکند! او برخلاف مردان امروزی، معتقد است رسیدگی و تربیت بچه فقط بهعهده مادر است و بس. فرزندی 9 ساله دارم، اما تا به حال ندیدهام او را به حمام ببرد یا لقمهای در دهانش بگذارد. فقط کافی است کمی بیادبی کند، روزگارم سیاه میشود و مدام سرزنشم میکند که چرا در تربیت بچهمان کوشا نبودی! نمیدانم چگونه او را متوجه این مطلب کنم که او هم به اندازه من در تربیت و پرورش این بچه نقش دارد و هیچ بهانهای از اهمیت کار او نمیکاهد.
زنان علاوهبر انجام کارهای خانه وظیفه نگهداری و تربیت فرزندان را نیز بهعهده دارند. وقتی صحبت از تربیت فرزندان به میان میآید همه مادر را مسئول تربیت او میدانند، چه بسا از قدیمالایام این مهم، وظیفه مادر بوده و معمولا آقایان نیز خود را خیلی درگیر این مساله نمیکردند تا جایی که حتی برایشان مهم نبود فرزندشان مشغول چه کاری است، درس میخواند یا نه...؛ در همین چند دهه گذشته، اگر مردی بچه خودش را در آغوش میگرفت یا با او بازی میکرد، دیگران مرد را مورد تمسخر قرار میدادند و این کار اشتباه را به عناوین متفاوت گوشزد میکردند و از او میخواستند هر چه سریعتر عادتش را ترک کند. این در حالی است که امروزه نهفقط خانمها بهتنهایی فرصت نگهداری از بچهها و رسیدگی به کارهایشان را ندارند، بلکه روانشناسان و و متخصصان کودک نیز چنین روش تربیتی را درست نمیدانند و بر نقش همزمان پدر و مادر بر تربیت فرزند تاکید میکنند. پدر و مادر باید در کنار هم و همسو با یکدیگر، فرزندانشان را تربیت کنند و به یک میزان برای بودن در کنار آنها وقت بگذارند و به کارهایشان رسیدگی کنند. اگر چه شاید در رابطه پدر و فرزندی،کیفیت بر کمیت رابطه غلبه داشته باشد، اما حضور پدر در کنار فرزند، امری الزامی است ولو آن که تنها به روز یا ساعاتی در هفته کاهش یابد.
کمک نمیکنند، کمک بخواهید
زهره میگوید: هفت سال است ازدواج کردهام، اما در این سالها بهجز ایام عید، آن هم در جابهجایی وسایل سنگین، هیچگاه همسرم کمک حالم نبوده است! تمام کارها از تمیز کردن خانه تا بردن بچهها به مهدکودک بهعهده خودم است، البته هیچوقت از او کمک نخواستهام، دلم نمیآید با این همه گرفتاری شغلی که دارد من هم بیشتر از این باعث گرفتاریش شوم، ترجیح میدهم همه کارها را خودم و بهموقع انجام دهم، چرا که اگر کارها را به او بسپارم مطمئنم همه کارها با تعویق انجام خواهد شد. حالا چند وقتی است احساس نیاز به کمک او دارم، اما نمیدانم چطور او را تشویق به انجام کار کنم؟!
بسیاری از خانمها به اشتباه تصور میکنند هیچوقت نباید از همسرشان تقاضای کمک کنند، به همین دلیل معمولا با چنین طرز فکری پیش میروند و انجام تمام کارهای خانه را خود به تنهایی بهعهده میگیرند، البته بعضی وقتها هم دچار خطای ذهنخوانی میشوند و با خود فکر میکنند چون همسرشان کاملا از اوضاع و شرایط زندگیشان مطلع است پس لازم به یادآوری و درخواست کمک نیست، چرا که اگر واقعا قصد کمک داشته باشد، بدون این که چیزی به او گفته شود هم کمک خواهد کرد. اگر شما هم چنین طرز فکری دارید و بهخاطر همکاری نکردن همسرتان احساس ناراحتی و دلخوری میکنید، باید بدانید نهتنها همسر شما، بلکه هیچ مرد دیگری نمیتواند ذهن همسرش را بخواند و هیچگاه از دیدگاه یک زن به مسائل نگاه و راجع به آنها فکر نمیکند. از سوی دیگر، گاهی، عدم مشارکت و همکاری مرد در انجام امور خانه ریشه تربیتی دارد چه بسا برخی مردان در محیط خانواده کمک به همسر را نیاموختهاند!
اما هیچیک از این دلایل نباید شما را از درخواست کمکتان منصرف کند. بهتر است در کمال ادب و احترام برای انجام برخیکارها از همسرتان درخواست کمک کنید یا از او بخواهید انجام کاری را که بسیار دوست دارد و برایش راحتتر نیز است بهعهده بگیرد.
بچهها هم باید کمککنند
الهه میگوید: بچهها نباید به بخور و بخواب عادت کنند، من برخلاف مادرهای دیگر که گمان میکنند بچههایشان به جای کمک در انجام کارهای خانه باید به تکالیف مدرسه و درس خواندنشان برسند، فکر میکنم تنها وظیفه بچهها در قبال زندگیشان فقط تحصیل علم نیست، آنها باید مهارت زندگی و اصول زندگی بهتر را بیاموزند، بیتردید اگر وظیفهشناس و مسئولیتپذیر باشند، هم در زندگی شخصیشان موفقتر خواهند بود و هم این که در زندگی مشترک کمتر دچار آسیب میشوند. به همین دلیل از روزی که پسرهایم بزرگ شدهاند، سعی کردهام بخشی از وظایف خانه را بهعهده آنها بگذارم.
اگر خانه به هم ریخته باشد، ظروف روی میز بماند، لباسها نیاز به اتو داشته باشد و... معمولا دخترها در هر سن و سالی که باشند مشغول تمیز کردن، جمع کردن یا اتو کردن و... میشوند، معمولا آنها از مادر، خاله، عمه، مادربزرگ و دیگر زنان خانواده یاد گرفتهاند که چنین وظیفهای دارند و باید آنها را بپذیرند و بدون این که کسی به آنها یادآور شود به وقت معین انجامشان دهند، حال اگر دختری از انجام هر یک از این کارها سرباز بزند، بیتردید توسط بزرگترهایش ترغیب به انجام کارها میشود فقط به این دلیل که باید در بزرگسالی بتواند از عهده خانهداری برآید. اما به نظر میرسد در برخی از خانوادهها، پسرها چنین وظیفهای ندارند و همیشه انجام بسیاری از کارهای خانه را از مادر یا خواهرشان انتظار دارند. در این خانوادهها، فرزندان با الگوهای رفتاری دخترانه و پسرانه پرورش داده میشوند، بیشک آنها از کودکی یاد میگیرند کار منزل از آن زن است و کار بیرون مربوط به مرد میشود. کسب هویت جنسیتی در دوران کودکی و نوجوانی از طریق خانواده انجام میشود، با توجه به تغییرات اجتماعی سالهای اخیر، والدین باید بپذیرند دوره زمانه تغییر کرده است، پس لازم است فرزندشان را نیز مطابق با زمانه تربیت کنند. جامعه امروز پذیرفته است زنان همچون مردان میتوانند بیرون از خانه کنند و مشغول فعالیتهای مردانه شوند، پس وقت آن است به فرزندان پسرمان یاد بدهیم کارهای درون خانه را مردان هم میتوانند انجام دهند. بنابراین بر والدین واجب است از همان دوران کودکی پسرشان، آنها را به انجام کارهای خانه تشویق کنند و از آنها بخواهند با عهدهدارشدن مسئولیتی، با سایر اعضای خانواده مشارکت داشته باشند. از سوی دیگر، پدران نقش بسزایی در آموختههای زندگی خانوادگی فرزندانشان دارند، رفتاری که والدین در خانه به نمایش میگذارند و بچهها نیز در عمل مشاهده گر آن هستند، به احتمال بیشتری در ذهن کودک نهادینه شده و در بزرگسالی نیز امکان بروز مییابد. اگر فرزندی در خانه ببیند پدر در انجام کارهای خانه، کمک حال مادرش است، بیشک بعد از ازدواج از مشارکت در کار خانه ابایی نخواهد داشت و همراه همسرش در کارهای خانه مشارکت خواهد کرد. هر پدری باید بداند که فرزندش تصویرگر رفتارهای او در آینده خواهد بود، بنابراین اگر میخواهید فرزندتان بعدها با مشکلات زناشویی روبهرو نشود، باید از هم اکنون بدون توجه به الگوهای سنتی، در انجام کارهای خانه مشارکت کرده و به همسرتان کمک کنید.
تقسیم کار بهترین راهحل است
زهرا میگوید: همسرم مرد وظیفهشناسی است، همیشه مراعات حال مرا میکند و تا آنجا که برایش مقدور باشد در کارهای خانه به من کمک میکند. چند وقتی است احساس میکنم بهخاطر مشغلههای جدید کاریاش کمتر میتواند کمک حالم باشد. برای حل این مساله از همسرم کمک خواستم، او گفت: کمکاری فعلیاش را هیچگاه به پای بیتوجهیاش نسبت به خودم نگذارم، او به من پیشنهاد داد تقسیم کار کنم و با تنظیم یک برنامه هفتگی انجام کارهایش را به او گوشزد کنم. دقیقا با تنظیم این برنامه بود که همسرم توانست مانند گذشته عمل کند و من هم احساس رضایت کنم. در روزگاری نهچندان دور، بنابر قانونی نانوشته خانمها فقط مشغول انجام کارهای داخل خانه بودند و مردها برعکس، برای تامین مایحتاج زندگی بیرون از خانه فعالیت میکردند، بر حسب گذر زمان و تحولات اجتماعی، قانونی که تا آن زمان خوب پیش رفته بود و بسیاری نیز خواهان اجرایش بودند، یکباره جایگاه گذشتهاش را ازدست داد. خوب یا بد، زنان همچون مردان به بیرون از خانه راه یافتند و در کنار آنها و پابهپایشان مشغول کار و فعالیت شدند و دقیقا با اشتغال زنان بود که حفظ حجم وظایف و مسئولیتهای خانم خانه به شیوه گذشته با مشکل مواجه شد. از سوی دیگر، پذیرش حقوق و وظایف زوجها نسبت به یکدیگر از مهمترین موضوعات در زندگی مشترک زوجین امروزی است. مرد باید این اصل را بپذیرد که برای حفظ سلامت جسمی و روحی و افزایش رضایت همسرش از زندگی مشترک، لازم است در انجام کارهای خانه با او همکاری کرده و اجازه ندهد همسرش به تنهایی مسئولیت کارهای خانه را به دوش بکشد و زن نیز باید بپذیرید گاهی ممکن است همسرش به واسطه خستگی زیاد از کار بیرون و استرسهای مربوطه، آنچنان که باید، نتواند در انجام امور منزل او را همراهی کند. بیتردید در چنین شرایطی تقسیم وظایف بهترین راهحل است و مفیدترین روش نهادینه کردن تقسیم وظایف نیز، این است که زن و شوهر برای انجام کارهای خانه برنامهریزی کرده و طبق آن برنامه پیش بروند. برنامه ریزی مشارکتی بهترین نوع مدیریت در انجام کارهای منزل توسط زوجین است، در روش مشارکتی همسران همپای همدیگر در کارهای خانه سهیم شده و برای هم مسئولیتهایی را تعیین میکنند. در انجام مشارکتی کارهای منزل، هیچ یک از مرد و زن حرف اول و آخر را نمیزنند، بلکه آنها برای انجام هرکاری به صورت دو نفری تصمیم میگیرند. براساس چنین برنامهای هر یک از زوجین میدانند چه کاری را باید شخصا انجام دهند و چه کاری وظیفه همسرشان است و چه کارهایی را نیز باید بهطور مشترک و همراه با یکدیگر انجام دهند. بهتر است خانم خانه جدولی از کارهای خانه در طول هفته، تنظیم کرده و از همسرش بخواهد هرکدام از کارهای منزل را که مایل است انجام دهد، مشخص کند. طبق این جدول ممکن است انجام برخیکارهایی که بهعهده مرد گذاشته شده است به ایام تعطیل موکول شود، جای هیچ نگرانی نیست، چرا که هماهنگی و مشارکت در زندگی مشترک، حرف اول را میزند. مشارکت، حس همدلی زوجین را تقویت کرده و آنان را از پرتگاههایی هم چون لجبازی، بحث و مشاجره، دلسردی عاطفی یا رقابتهای ناسالم در امور عادی زندگی دور نگه میدارد.
از سوی دیگر، یکی از بهترین راهها برای همکاری در خانه این است که هر یک از اعضای خانواده، اعم از زن و شوهر و فرزندان، کارهای خود را انجام دهند. اگر این فرهنگ در خانوادهها جا بیفتد که هر کس ظرف غذای خود را به آشپزخانه ببرد، ریخت و پاش خود را جمع کرده یا وسایلش را جابه جا کند، نصف مشکل حل میشود و صد البته در این امر پدر خانواده مهمترین الگوی فرزندان است، چرا که بچهها به پدر خود نگاه میکنند و به اندازه پدرشان نیز به انجام وظایف اهمیت میدهند و نسبت به کارهای خود احساس مسئولیت میکنند.
پس از توافق و تقسیم کار، برای همکاری بیشتر در انجام کارهای خانه، بهتر است به این نکات توجه کنید:
بلد نیستمها را کنار بگذارید: کارهای خانه آنقدر پیچیده نیست که نتوانید از عهده انجام آنها برآیید. کافی است با انگیزه، رغبت و اعتماد بهنفس بالا پیش بروید. یادتان باشد«بلد نیستم»ها یک حالت تدافعی میان همسران ایجاد میکند و ممکن است عاملی برای بروز اختلافات با دلایلی پیش افتاده شود.
ایرادگیری ممنوع: آقایان مانند خانمها نمیتوانند با ریزبینی و مهارت زنانه، کارهای خانه را انجام دهند، پس بهتر است حتیالمقدور به جنبه مثبت نحوه انجام کارها دقت کرده و ایرادگیری نکنید و در صورت لزوم با لحن آرام و محبتآمیز راه انجام دادن کار را به او یاد بدهید.
سَرسَری نگیرید: بعد از قبول مسئولیت سعی کنید به نحو احسن آن را انجام دهید. هرکاری را به وقت خودش انجام دهید و هرگز انجامش را به تعویق نیندازید. سَرسَری گرفتن کارها ممکن است باعث تکرار مجدد آنها شود.
از همدیگر قدردانی کنید: پس از انجام وظایف محوله، زن و شوهر باید از زحمات یکدیگر قدردانی کنند. بیان جملههایی مانند «از کمکت ممنونم»، «چقدر انجام امور منزل کنار تو لذتبخش است» و... موجب احساس رضایت همسران از زندگی مشترک میشود.
خواسته خود را بگویید: با تشریح وظایف و مشکلات مختلف، مستقیما درخواست و از همسرتان طلب همکاری کنید، بیشک همسرتان نیز چنین تقاضایی را میپذیرد.
کارهای مناسب از همسرتان بخواهید: برای جلب همکاری همسرتان بهتر است کارهایی را به او محول کنید که از عهده انجام آنها برآید.
صبور باشید: هم شما و هم همسرتان برای ترک عادتهای قدیمی و انس گرفتن با روش جدید به زمان احتیاج دارید. به جای تذکر مدام بهتراست حل مساله را به دست گذر زمان بسپارید، بیشک همسرتان فرد عاقل و بالغی است که بهخوبی از وظایفی که بهعهده گرفته آگاهی دارد
تقسیم کار بین خانم و آقای خانه
زهره میگوید: اوایل ازدواج مان همسرم هیچوقت کمک حالم نبود، همیشه جز در ایام خانه تکانی عید مجبور بودم همه کارهای خانه را انجام دهم، بعد از تولد اولین فرزندم، احساس کردم نمیتوانم همزمان هم از عهده نگهداری بچه و هم از عهده انجام کارهای خانه برآیم، با همسرم این مساله را در میان گذاشتم، تا مدتی این تقاضای کمک مرا پشت گوش انداخت و چندان رغبتی به یاری من نداشت و مدام میگفت: فقط کافی است یکبار کمک حالت شوم، دیگر تمام میشود، از آن به بعد نه تنها آبرویم پیش فامیل میرود، بلکه عادت به تقاضاهای بیشتری میکنی! این مساله ادامه داشت تا اینکه یک روز بهطور اتفاقی با یک روانشناس که مهمان همسایهمان بود آشنا شدیم، او در مقابل دیدگان همه مردان حاضر در مهمانی، بشقابهای سرمیز را جمع کرد و از خانم میزبان خواست اگر اشکالی ندارد، دوست دارد در شستن ظرفها به او کمک کند، اگر چه با ممانعت خانم میزبان مواجه شد، ولی همسرش میگفت: نگاه همسرم متفاوت از نگاه دیگر مردان است، او همیشه کمک حال من است، حتی سعی میکند در انجام سادهترین امور خانه کنار من باشد، چون معتقد است لذت زندگی مشترک به همین لحظاتی است که میتوانیم با شادمانی کنار هم بگذرانیم، اما ما خیلی بیتفاوت از کنار آنها عبور میکنیم. سخنان این زن و شوهر آنقدر بر همسرمن موثر افتاد که از آن روز متوجه تغییرات رفتاریاش شدهام، او در کارهای خانه کمک حالم است و سعی میکند با انجام کوچکترین کار هم شده رضایت مرا جلب کند، البته من هم هوای او را دارم و اجازه نمیدهم کاری را انجام دهد که شاید مورد مقبول فرهنگ و عرف خانوادگی ما نباشد.
از کودکی یاد گرفتهایم و گوشمان از این جملات پر است؛ «مگر ظرف شستن کار مرد است؟!»، «آشپزی یک هنر زنانه است»، «زن خوب زنی است که هم همسرداری خوب بداند و هم استاد بچهداری باشد»، «خرید خانه بهعهده مرد است»، «فقط یک مرد میتواند جاروبرقی خراب را درست کند»، «وای از روزی که مرد در خانه کار و بچهداری کند، آبروی همه مردها میرود» و...
برخی افراد بهخصوص مردان قدیمی چنین فکر میکنند و باور دارند که بعضی کارها مخصوص خانمها و برخی دیگر هم ویژه آقایان است؛ از نظر آنان انجام امور خانه، یک وظیفه کاملا زنانه و بهعهده خانم خانه است تا جایی که کارکردن آقایان داخل خانه را مایه ننگ میدانند و دقیقا بر همین اساس است که به پسرهایشان هم اجازه همکاری با مادر یا همسرشان را نمیدهند. باورهایی از این دست، نهتنها در زندگی مدرن امروز کاملا بیمعناست، بلکه مهمترین عاملی است که سبب بروز اختلاف بین همسران و کاهش رضایت زناشویی میشود. بیشک، این کلیشههای جنسیتی، متعلق به دنیای دیروز و مفید به احوال آن روزگار بوده و بسیاری از زنان و مردان دنیای مدرن امروز پذیرای چنین تفکری نیستند. چه بسا، برخی مردان امروز، کمک کردن به همسر را نهتنها اشتباهی غیر قابل بخشش نمیدانند، بلکه دوست دارند و حتی مایه افتخار خود میدانند که خویشاوندان یا دوستان نزدیک را به صرف یک شام بسیار خوشمزه که سرآشپز آن خودشان هستند، دعوت کنند.
اما با این حال، در همین زمانه جدید نیز بسیاری از مردان تحت تاثیر عقاید نهچندان منطقی اما تزریق شده توسط بزرگترهایشان یا به خاطر ترس از واکنش اطرافیان و پرهیز از برچسب «زن ذلیل بودن» و...، سرسختانه پیرو نظریه پدرانشان بوده و هرگز در خانه دست به سیاه و سفید نمیزنند، فقط به این دلیل که مردی و زنی گفتهاند! آنان معمولا کارهایی مثل شستوشوی ظرفها، آشپزی و مراقبت از بچهها را فقط وظیفه خانمها میدانند و در صورت مشاهده مردی که مشغول چنین کارهایی است جبهه گیری کرده و او را مسخره میکنند. ولی باید بپذیریم این روزها اوضاع فرق کرده است. حالا خانمها همچون مرد زندگیشان کار میکنند و گاه حتی مشغول فعالیتهایی میشوند که در گذشته فقط مخصوص آقایان بوده است، مثلا تا همین چند سال گذشته، رانندههای تاکسی همه مرد بودند، اما امروز خانمها پا به پای مردان رانندگی میکنند، علاوه بر این نمونه، دهها شغل دیگر وجود دارد که قبلا خانمها در آن حوزهها فعالیت نداشته ، اما امروز توانستهاند جای خودشان را پیدا کنند.
بنابراین برای تغییر شرایط و بهبود آن لازم است آقایان نیز در نگرشهای خود نسبت به انجام کارهای خانه تجدید نظر داشته و برای کمک به همسرشان در تلاش باشند. اگر زنان و مردان بپذیرند، هر یک از آنها میتوانند در شرایط مقتضی و بنابر مصلحت زندگی یا تنها بهخاطر تجربه احساس رضایت و خشنودی بسیار در زندگی، با همسرشان هماهنگ شده و کارهایی که شاید بهطور کلیشهای برای یکی از زوجین تعریف شده است را انجام دهند، قطعا متوجه این مطلب میشوند که نهتنها اتفاق ناخوشایندی در زندگیشان رخ نمیدهد، بلکه به هنرمندی خویش در مدیریت امور خانه نیز میتوانند اعتراف کنند، بیشک با مدیریت سالم است که میتوان تقسیم وظایف کار درخانه راکه یکی از دغدغههای اصلی زندگی مشترک هر زوجی است، حل و فصل کرده و حتی فراتر از چارچوبهای معین شده به وظایف نگریست. شستن ظروف یا جارو کردن اتاقها توسط مرد خانه یا خرید مایحتاج زندگی و پرداخت قبوض بانکی توسط بانوی خانه حس خوشایندی به همراه دارد که قطعا تجربه آن گاهی خالی از لطف نخواهد بود.
نسرین صفری/ مشاورخانواده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد