به گزارش جام جم کلیک ،پیج با وجود شخصیت مثبتاندیش خود مانند بسیاری از منتقدان، Tomorrowland را بیش از حد آرمانگرا میداند.
او به خصوص به مشکل اصلی این قبیل فیلمها، یعنی ارائه تصویری زیبا و روشن از آینده اشاره دارد، همان تصویری که در Silicon Valley هم شاهد آن بودهایم؛ آیندهای بیعیب و نقص که داستان فیلم را برای بیننده کسالتآور و خستهکننده کرده است.
Steve Jobs که زندگینامه ـ فیلم جدید کارگردان دنی بویل از مدیر فقید اپل است، سعی در رفع این مشکل دارد.
این فیلم، با نقشآفرینی مایکل فسبندر در نقش جابز، ظاهرا داستانی در مورد یک رویاپرداز فناور است که تقریبا از تمام چیزهای اطراف خود خسته و شاکی است.
با این وجود و در کمال تعجب نهایتا این فیلم تصویر مثبتی از جابز ارائه میکند. بخشی از دلیل این چرخش شاید این باشد همانطور که خود جابز هم وعده داده بود، محصولات او در فیلم عامل تغییرات مثبت در دنیا و بهبود زندگی معرفی شدهاند.
خدمت مهمتر از اخلاق
باوجودی که بسیاری از افراد این فیلم را تخریب چهره جابز میدانند ـ خانواده و همکاران سابق او به شدت از این فیلم انتقاد کردهاند ـ اما این تمام داستان نیست.
فیلم در نهایت این تصویر را القا میکند که رفتار به شدت ناخوشایند دستاندرکاران صنعت فناوری ممکن است در برابر چیزی که تولید و ارائه میکنند که برخلاف خودشان و شخصیتشان هم هست، قابل قبول باشد.
این فیلم یکی از معدود تصویرنماییهای فرهنگ عامه از صنعت فناوری برای حذف جهانبینی اصلی Silicon Valley یا به بیان دیگر، آن نوع مثبتاندیشی پرخاشگرانهای است که حاضر است همه چیز و همه کس را در جریان چیزی که خدمت به هدف مهمتر ساخت فردا میداند، فدا کند.
این فیلم که به تازگی به نمایش عموم درآمده، اصیلترین تعبیری است که تا امروز در دنیای رو به رشد فیلمها، شوهای تلویزیونی، داستانهای کوتاه و دیگر تعبیرهای فرهنگی از سیلیکون ولی شده است.
این فیلم که براساس یک نمایشنامه تلویزیونی به قلم آرون سورکین که اقتباس سرسری از بیوگرافی تائ ید شده والتر ایساکسون از جابز بود، تهیه شده، سومین فیلم مهم در مورد یکی از موسسان اپل از زمان مرگ او در سال 2011 است.
علاوه بر این اثر باید به فیلمهای Jobs، ساخته 2013 با هنرنمایی اشتون کاچر و فیلم امسال
Steve Jobs: The Man in the Machine اشاره کرد که نمایش انتقادی الکس گیبنی مستندساز از آقای جابز است.
غیر از شرکت اپل که بافت فیلم در آن شکل میگیرد، کمدی Silicon Valley ساخته HBO به سختیها و مشقتهای راهاندازی شرکتی نوپا (استارتآپ) در دره سیلیکون و Halt and Catch Fire هم به کسب و کار بیرحم رایانههای شخصی در دهه 80 میلادی پرداختهاست.
بعد از اینها، در سال 2010 شاهد عرضه فیلم The Social Network با موضوع تاریخچه فیسبوک، باز هم به قلم سورکین بودیم.
حتی داستانهایی هم که ظاهرا به فناوری ارتباطی ندارند، تمهایی از میلیاردرهای دنیای فناوری را در خود دارند که به بازیچههای بیدردسری برای بروز نیروهای قدرتمند تبدیل شدهاند.
داستانهای تقدیر شده Book of Numbers به قلم جاشوآ کوهن یا ضدقهرمان اصلی در فیلم Ex Machina که شخصیتی مشابه به موسس گوگل دارد، دو نمونه از این دست است.
میلیاردرهای بدنهاد
توضیح دلیل افزایش اقبال به نمایش فرهنگ عامه در صنعت فناوری چندان هم دشوار نیست. مانند موضوع تامین منابع مالی (فاینانس) در سالهای 1980، فناوری هم به تازگی به یکی از دلایل نگرانی گسترده اقتصادی و همچنین یکی از دغدغههای اجتماعی و فرهنگی بدل شده است.
علاوه بر این تعدادی از دلبستههای فناوری هم به قدرتمندترین و پــــــرآوازهترین چهرههای روزگار ما بدل شدهاند. Vanity Fair این فناورها را «بنیانهای جدید» نامگذاری کرده است.
این مجله حتی میزبان کنفرانس سالانهای در مورد گروه رو به ظهوری از غولهایی است که اعتقاد دارند روزی تمام جنبههای روش خرید، تماشا، خواندن، صحبت کردن، خوردن، خوابیدن و حتی رویابافیهای ما را مدیریت خواهند کرد؛ البته اگر همین حالا هم اینطور نباشد.
ولی اگر فیلمها و نمایشهای اخیر تلویزیونی در مورد صنعت فناوری حتی درصدی هم دقیق و درست باشد، باید منتظر دردسرها و مشکلات زیادی در آینده باشیم.
عاشقان فناوری که در آینده بر ما حکومت خواهند کرد، افرادی بدشانس با عینکهای نزدیکبین به تصویر کشیده شدهاند که رویای حکومت بر جهان را در سر میپرورانند یا تلاشهای ضعیفی برای رفع نگرانیها و دغدغههای جامعه خود میکنند.
اما چیزی که در فیلم Steve Jobs عجیب و غیرمعمول به نظر میرسد، تلاش فیلم برای ارائه انگیزه درستتر و واقعیتری به افراد شرور و بدنهادی است که میلیاردرهای فناوری مانند استیو جابز آنها را برای ما تداعی میکنند.
این فیلم چندان تصویر زیبایی از استیو جابز ارائه نمیکند. او در این فیلم در هیبت مردی ظاهر میشود که سالهای زیادی از سرپرستی دختر خود سر باز میزند و تازه بعد از کشمکشهای فراوان از روی لجاجت تن به پشتیبانی مالی از او میدهد.
او مدام با کارکنان و همکاران خود بهعنوان لوازم مصرفی در رقابت گروهی خود برخورد میکند و اغلب هم کوچکترین درکی از صدمهای که به اطرافیان خود وارد میکند، ندارد.
با وجود این، برخلاف بسیاری از شاغلان دنیای تجارت، استیو جابز در این فیلم فقط اسیر خودخواهی و حسادت خود نیست.
برعکس، چیزی که عامل محرک اوست، اشتیاق تمامنشدنی او برای «باقی گذاشتن میراثی از خود در جهان» است؛ همانطور که خود جابز هم بارها آن را به زبان آورده بود. اصرار Silicon Valley به تغییر جهان معمولا در رسانههای خبری به باد انتقاد گرفته شده است.
اما در این فیلم مأموریت جابز ایجاد احترام مناسب است. علاوه بر این، فیلم القا میکند میتوان به خاطر چیزی که ساخته، رفتار او را هم تحمل کرد.
دستاوردهای جابز
اهمیت نهایی کامپیوترهای شخصی در تمام برخوردها و کشمکشهای فیلم کاملا مشخص است. وقتی جابز برای کارکنان خود رجزخوانی میکند، وقتی شرکت را به دوستان فرضی خود ترجیح میدهد یا وقتی در مدت ساخت چیز جدیدی برای آینده توجه کمتری به خانواده خود میکند.
به صورت ناخودآگاه مخاطبان را در جریان همه چیز قرار میدهد تا آنها هم پایان کار را بهتر درک کنند. مطمئنا، درک او به هیچ وجه کار ساده و راحتی نبوده، اما آیا نتوانسته میراثی را که آرزو داشته در جهان باقی بگذارد؟
و اگر او در مورد اهداف خود اینقدر رک و بیپرده نبود، آیا واقعا میتوانست چنین میراث عمیق و بزرگی از خود بگذارد؟
در یکی از مکالمههای اواخر فیلم، استیو ووزنیاک، یکی از موسسان اپل که مانند دیگران معمولا با آقای جابز درگیری و اختلاف نظر دارد، به او میگوید: «ساختههای تو از خود تو بهتر هستند، برادر من» و جابز جواب میدهد: «حق با شماست.»
ممکن است صنعت فناوری در قبضه افراد کوچک، بیرحم و خودبین باشد، اما باید به جای افراد به تولیدات و محصولات آنها نگاه کرد، چون در آینده تنها محصولات است که اهمیت دارند، نه شخصیت سازندگـــان درگذشته آنها!
به خاطر فناوری
بخشی از موفقیت فیلم مدیون تصمیم سورکین برای انتخاب موضوع توسعه و گسترش رایانههای شخصی بهعنوان تم اصلی داستان است؛ فناوریای که اهمیت نهایی آن دیگر برای همه روشن و واضح است.
دیگر محصول فوقالعاده جابز، یعنی تلفنهای همراه لمسی ممکن است روزی بیشتر از امروز در تغییر کل جهان نقش ایفا کند، اما چون اکنون درست به همان اندازه امیدی که ایجاد میکند، ترس و نگرانی هم در دل میاندازد، فیلم آگاهانه از این حوزه دوری میکند.
کمتر کسی میتواند نقش کامپیوترهای شخصی را انکار کند. برای نمایش توانایی آیندهنگری جابز، آقای سورکین بهترین کلام جابز در مورد کامپیوترهای شخصی را تقریبا کلمه به کلمه نقل میکند.
به گفته جابز بزرگترین قدرت بشر، توانایی او در ساخت ابزار است. کرکس از نظر بدنی تواناترین و قویترین موجود روی کره زمین است، در حالیکه انسانی که روی دوچرخه نشسته، میتواند همین کرکس را فراری دهد.
او در این مورد گفته است: «به نظر من، کامپیوتر بارزترین ابزاری است که ما تا به حال با آن سر و کار داشتهایم. کامپیوتر برای ذهن ما درست مثل دوچرخه است.»
نیلوفر عزتی - منبع: نیویورک تایمز
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد