به گزارش جام جم سیما ،شاید این نخستین تجربه سینمایی است که فیلمسازی شخصیتهای فیلمهای قبلیاش و قصه و غصههای آن را بعد از یک تا دو دهه دوباره جلوی دوربین برده و روایت میکند تا تاثیر گذشت زمان را بر زندگی قهرمانها و ضدقهرمانهایش نظاره کند.
مخاطب نیز که از پیش در حافظه تصویرش خاطره این شخصیتها در ذهنش تثبیت شده مشتاق میشود که حالا ببیند گذشت زمان چه بر سر سرنوشت این آدمها آورده و آنها به رهایی و رستگاری رسیدهاند یا نه.
«قصهها» یک فیلم اجتماعی با ساختار اپیزودیک پیوسته است که حتما باید شناختی از قبل نسبت به شخصیتها و داستانشان داشت هرچند که فیلم به شکل مستقل نیز واجد مفاهیم و نظام معنایی است که میتواند آن را بهعنوان یک اثر مستقل قابل فهم درآورد.
قصه و شخصیت فیلمهایی مثل خارج از محدوده، روسری آبی، زیرپوست شهر و خون بازی قصهها و سرنوشتشان در اینجا درهم تنیده شده و در بزنگاه و چهارراه حوادث و رخدادهای زندگی به هم گره میخورد.
درواقع این یک فیلم تاریخمند قصهمحور است نه شخصیتمحور، گرچه فیلمی پرشخصیت است. قصههایی که هرکدام درد و رنجی را در خود تنیده و از گذشته به امروز رسیده است.
شاید بتوان این فیلم را پربازیگرترین فیلم رخشان بنیاعتماد دانست که در آن حبیب رضایی، محمدرضا فروتن، مهراوه شریفینیا، گلاب آدینه، مهدی هاشمی، حسن معجونی، بابک حمیدیان، نگار جواهریان، شاهرخ فروتنیان، ریما رامینفر، عاطفه رضوی، پیمان معادی، باران کوثری، خسرو شهراز، فاطمه معتمدآریا، صابر ابر و فرهاد اصلانی به ایفای نقش پرداختهاند.
قصهها گرچه فیلم قصه محوری است و به سینمای داستانی تعلق دارد، اما ساختار آن بین داستانی ـ مستند در نوسان است و سابقه و ذهنیت مستندساز فیلمساز سایه خود را بر این فیلم گسترانده است.
اگرچه اقتضای داستان نیز این سویه مستندگونه را میطلبید بهویژه با حضور حبیب رضایی به عنوان مستندساز که اصلا قرار است به بهانه گزارش او قصه این آدمها تعریف شود.
به عبارت بهتر شخصیت حبیب رضایی و دوربیناش جایگزین نگاه و قاب فیلمساز شده و از زاویه دید اوست که کارگردان در حال روایت قصه خود است.
واقعیت این است که قصهها به واسطه همین سویه مستندوار خود و ساختار و نوع روایتی که فیلمسازبرای تعریف قصهاش برمیگزیند، یک گزارش تصویری ـ سینمایی است که فیلمساز درباره شخصیتهای قصه خودش بعد از سالها ارائه میکند. دوربین روی دست او نیز در راستای همین تمهید و تاویل قرار میگیرد.
درهمتنیدگی قصهها و شخصیتها در فیلم هم از حیث فیلمنامهای موجب انسجام و نوعی وحدت در عین کثرت آدمهای قصه بنیاعتماد شده و هم از حیث معنایی تصویر دقیقتری از واقعیت اجتماعی را به تصویر میکشد
که تاکید بر این معناست که سرنوشت هر انسانی از سرگذشت انسان دیگر میگذرد و آدمیان در مقاطع مختلف زمانی در زندگی با هم مواجهه شده یا زندگیشان به هم گره میخورد.
حقیقت اجتماعی نیز درست برساخته همین موقعیت است، لذا قصهها را فارغ از قصهاش و سویه سینمایی اثر میتوان یک اثر جامعهشناختی هم دانست که تصویر درستی از پیچیدگی ساختار، روابط و مناسبات اجتماعی را ترسیم کرده و درواقع جهان داستانی اثر با جهان سینمایی آن برهم انطباق مییابد.
یکی از مهمترین امتیازات فیلم، بازی بازیگران است که در کنار نگاه اجتماعی و مستندگونه بر وجوه رئالیستی و واقعگرایی فیلم افزودند.
بازیگرانی که به غیر از یکی دوتا بقیه سابقه ذهنی و تاریخی از شخصیتها داشته و درواقع بار دیگر نقش چند سال پیش خود را در دوره زمانی تازه بازآفرینی و بازی کردهاند.
شاید یکی از زندهترین سکانس فیلم همان اپیزود آخر باشد و گفتوگوی مجادلهبرانگیزی که بین باران کوثری و پیمان معادی رخ میدهد، هرچند پیش از این همین چالش بین فرهاد اصلانی و معتمدآریا و پیشتر از آن بین فروتن و مهراوه شریفینیا در تاکسی افتاده است.
فیلم در مرز غصه و دغدغههای شخصیتها قصهاش را روایت میکند. با این وجود این فیلم هنوز با آثار برتر بنیاعتماد فاصله کاملا محسوسی دارد.
سیدرضا صائمی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد