به گزارش جام جم نوا ، عماد طالبزاده نوشت:
یک سال پیش همچین شبی همسرم رو بردم بیمارستان و آماده شدیم که فرداش ساتیار بدنیا بیاد ... یه حس و حال عجیبی بود از طرفی نگران مادرش (همسرم ) بودم و از طرفی خوشحال برای داشتن چیزی که حتی فکرش هم تا اونروز برام قابل تصور نبود..هر لحظه با دو حس برام سپری می شد عجیب بود اون شب تا صبح ....به خدا خیلی التماس کردم خیلی آرزوهامو با خدا برای سلامت دو عزیز زندگیم معامله کردم ، کودکانه بود ولی از ترس و استرس حاضر بودم تمام آرزوهام و داشته هامو بخدا یکجا ببخشم برای سلامتی همسرم و ساتیار بالاخره زمانش رسید و از اتاق عمل آوردنشون بیرون یه فرشته کوچولو که وقتی اولین بار بوش کردم معنی واقعی عشق رو حس کردم ... و همسری که وقتی داشتم باهاش خداحافظی می کردم که بره تو اتاق عمل تازه متوجه شدم چقدر عاشقشم ..حالا حال و احوالم عجیب تر شده بود ضربان قلبم بی نظم می زد چون داشت رو قلبم حک می شد اسم ساتیار و این بی نظمی واسه اون بود ... (اول ساتیار اومد بیرون و همه با هیجان به سمتش رفتن و چشمای من منتظر دو نفر بود ) امروز درست یک سال از اون تاریخ می گذره و هر روز عاشق تر می شم .. اعتراف می کنم تا اون روز هر روز صبح وقتی بیدار می شدم اولین حرفم شکر خدا نبود البته می دونم اشتباه بود کارم ولی بنده هستم و پر از اشتباه ... ولی از اون روز تا به امروز اولین حرفی که بعد از بیدار شدن از خواب تو ذهنم می یاد شکر خداست برای داشتن یکروز دیگه که می تونم در کنار خانوادم و شما عزیزان زندگی کنم . شکر برای داشتن ساتیاری که تمام تنهاییامو پایان داد ...شکر برای داشتن همسری مهربون و پایبند به زندگیش شکر برای انتخاب بهترین همسر دنیا که پای ثابت تمام روزای سخت زندگیم بوده و هست تمام بد اخلاقیامو عاشقانه تحمل می کنه . شکر برای اینکه ساتیار مهربون ترین مادر دنیارو داره ... ممنونم از خدا برای همه چیزایی که خودش می دونه و من ، ممنونم از شما عزیزان برای عشقهای بی ریا و پر از محبتتون تو این یک سال ، ممنونم از خانوادم ( خانواده همسرم و خانواده خودم ) ... و در نهایت ببخشید برای پر حرفیام .... پسرم تولدت مبارک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد