رنگ انار ساخته سعید رسولی
(مستند سفرنامهای)
گروهی از اصحاب رسانه و اهالی مطبوعات در سفری به ایروان پایتخت ارمنستان به بازدید از جاذبههای گردشگری کشور ارمنستان میپردازند. مستند گزارشی رنگ انار نامش بر گرفته از فیلم مشهور یکی از بزرگترین فیلمسازان ارمنی تبار شوروی سابق، یعنی سرگئی پاراجانف است. این گزارش تصویری سعی دارد بیشتر از هر چیزی به اشتراکات فرهنگی ارامنه و ایرانیان بپردازد و در فضایی به دور از حرکات فرمی پیچیده مخاطب عادی را با این کشور آشنا کند. البته با توجه به زیست مسالمتآمیز و همراه با احترام ارامنه در طول سالیان دراز در ایران، این اشتراکات بسیار ملموس و آشناست.
ارمنستان و ایران به دلیل داشتن مرز مشترک و رفت و آمد فراوان مردمانشان بسیار به یکدیگر نزدیک هستند و به همین دلیل این گونه آثار همانند رنگ انار در طبقه فیلمهای مستند با موضوع توریسم و توسعه آن قرار میگیرد. البته به نظر میرسد این مستند میتواند مقدمه مجموعهای باشد درباره موضوعات مختلفی که در آن طرح میشود، موضوعاتی همچون هنر ارمنستان، سینما و سرگئی پاراجانف که بسیار جای کار دارد و حتی دانشجویان ایرانی ساکن ارمنستان که در این سالها در این کشور حضور داشتهاند و مشغول تحصیلاند. البته یکی دیگر از موضوعاتی که میتواند برای ارامنه نیز جذاب باشد معرفی ایران و شهرهایی است که ارامنه در طول تاریخ در آن سکونت داشتهاند و نقش آنها در هنر ایران بهخصوص سینما که چهرههای سرشناس و تاثیرگذاری داشته است، چهرههایی مانند زندهیاد زاون قوکاسیان، ساموئل خاچیکیان و... .
رنگ انار به نظر میرسد پیش در آمدی است بر یک مجموعه که میتواند مستندهایی جذاب، تاریخی و مناسب باشد برای سینمای مستند و مخاطبان آن و البته پیشنهاد میشود همانند این مستند، شبکه مستند، سرمایهگذاری مستقیم برای تولید فیلمهای اینچنینی انجام دهد.
کار در واگن ساخته پریسا عشقی
(مستند اجتماعی)
این مستند به یکی از موضوعهای دردناک و در عین حال شایع این سالهای متروی شهر تهران میپردازد. دستفروشی در مترو که توجه هر مسافری را به خود جلب میکند و این مستند البته با همراه شدن با یک زن دستفروش به قسمت زنانه این داستان میپردازد.
فیلم البته به دور از سیاهنمایی، نگاهی بیطرف و البته انسانی به موضوع دارد و فارغ از ژستهای متداول به دنبال پیدا کردن یک راهحل مناسب برای هر سه طرف ماجراست. نخست متروی تهران، دوم مسافران گاه ناراضی از حضور این مشاغل و سوم خود دستفروشها و این نکتهای است که مستند را از یک راوی تصویری صرف به مقام یک تحلیلگر ارتقا میدهد. کار در واگن با وجود زمان کوتاهش یک شمای کلی از وضعیت کنونی واگنهای متروی تهران با حضور دستفروشان عمدتا زن نشان میدهد، آن هم به دور از سانتیمانتالیسم رایج در این گونه آثار که البته دارای نگاه جسارتآمیزی است.
نکته جالب در عنوانبندی فیلم، کمک شرکت مترو به ساخت این اثر است که نشان میدهد این شرکت با پذیرش اصل موضوع به دنبال راهحلهای فرهنگی و به دور از برخوردهای سلبی سالیان گذشته است. این مستند البته بیشتر سعی دارد هشداری به تصمیمگیرندگان این حوزه باشد تا بتوانند راهحلی برای اشتغال و کیفیت کالاهای ارائه شده در مترو باشند و البته با اشارههایی به بحث اعتیاد خود یا خانواده این فروشندگان با هوشمندی موضوع را چندوجهی میکند تا اثر در حد یک مستند گزارشی باقی نماند.
در برخی صحنهها تضاد زندگی سخت و رنجآور این فروشندگان با پیامهای اعلام شده از بلندگوی مترو صحنههای عجیبی خلق میکند که مخاطب بر سر دو راهی میماند. این نکته در نظرات مردم هم نمود دارد و در یکی از این گفتوگوها خانمی بهشدت با حضور آنها مخالف است و شهروندی دیگر با آنها همراهی میکند. مترو فضای بسیار مناسبی برای ساخت مستندهای اجتماعی اینچنینی است که میتواند باعث افزایش آگاهی شهروندان و البته کاهش تنش بین مسافران بر سر مسائل مختلف باشد.
بهرنگ ملکمحمدی
ضمیمه قاب کوچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد