ما هیچ ربطی به هنر نداشتیم، ما صبحها با روپوش سفید در بیمارستانها و مراکز بهداشتی و درمانی شهر مشغول آموختن در دانشگاه علوم پزشکی ایران بودیم و غروب یک جمع هفت نفره زیر نظر شهرام کرمی که امروز مدیر تئاتر شهرداری تهران است، نمایشی را گوشهای از سالن تشریح و آناتومی و در کنار اموات تمرین میکردیم تا شاید راهی به جشنواره دانشگاهی بیابیم، هیچوقت یادم نمیرود روزی که خبر انتخاب کارمان را برای حضور در بخش پایانی جشنواره شنیدیم. چقدر روز عجیب و زیبایی بود.
ما شاید خیلی خوب نبودیم، ما آن سال هیچ جایزهای نبردیم، تئاتر خواندهها دستکم آن زمان از ما تئاتریتر بودند، ما عادت کرده بودیم در بیمارستان نبض مردم را بگیریم آنها اما نبض صحنه دستشان بود، با وجود این ولی دو نفر از اعضای همان گروه هفت نفره امروز به صورت جدی دارند در عرصه هنر و تئاتر کار میکنند. یکی حتی آنقدر رشد کرد که پایش به نقشآفرینی در فیلم «چ» حاتمیکیا هم باز شد و دیگری سالهاست در فرهنگسراهای تهران با کودکان و نوجوانان تئاتر کار میکند.
اینها را نوشتم تا بگویم وقتی صحبت از تئاتر دانشجویی میشود بهتر است معدنی بزرگ از استعداد را ببینیم، نه فقط یک دانشگاه هنر و چند رشته تخصصی. دانشکدههای فنی و مهندسی، علوم پزشکی و... قطعا مملو از جوانانی است که فرصتی کوتاه برایشان کافی است تا مسیر زندگیشان برای همیشه تغییر کند و راهی جدید را بپیمایند که از اول به آن تعلق داشتهاند. راهی که به هزار دلیل نانوشته از آن دور افتاده بودند.
سینا علیمحمدی
دبیر گروه فرهنگوهنر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد